سبزبنا

سبزبنا

مختصص باشیم
سبزبنا

سبزبنا

مختصص باشیم

شاخص بورس چیست ؟ انواع شاخص بورس کدامند ؟

شاخص بورس چیست؟ انواع شاخص بورس کدامند؟ چه کاربردهایی دارند؟

 

شاخص بورس چیست؟

همانطور که در مقاله شاخص بورس چیست؟ نیز اشاره شد حال به بررسی انواع شاخص بورس خواهیم پرداخت، شاخص بورس عبارت است از  یک سری اعدادی است که به توصیف وضعیت یک سهام در بورس می پردازد که این اعداد اهمیتی ندارد در اصل میزان تغییرات شاخص ها است که برای افراد حائزه اهمیت می باشد و با استفاده از این اعداد و ارقام می توانید به معاملات آنلاین در بورس سهام بپردازید.

انواع شاخص های بورس:

شاخص کل قیمت یا TEPIX : شاخص کل قیمت یا Tehran Exchange Price Index نشان دهنده روند تغییرات عمومی قیمت در کلیه سهام های موجود بازار بورس می باشد. تغییر قیمت سهام شرکت های بزرگ باعث ایجاد نوسان شدیدی در شاخص بورس می شود. در این شاخص اگر نماد شرکتی متوقف شده باشد در اینصورت آخرین قیمت سهم را نمایش می دهند. جهت مشاهده لحظه ای شاخص کل می توانید به سایت شرکت مدیریت فناوری بورس تهران مراجه فرمایید.

شاخص قیمت و بازده نقدی : شاخص قیمت و بازده نقدی یا TEDPIX یکی از دقبق ترین شاخص ها در بازار بورس است. این شاخص توسط عواملی مانند: سود سهام و بازده نقدی اثر می پذیرد.

شاخص بازده نقدی :  شاخص بازده نقدی یا TEDIX، میانگین بازده نقدی که به عنوان سود در بین سهامدارن تقسیم می شود.

شاخص صنعت : شاخص صنعت یا Industrial Index عبارت است نشان دادن میانگین تغییرات قیمت سهام در شرکت هایی که در زمینه صنعتی مانند: خودروسازی، پتروشیمی، ساختمان و … فعالیت دارند.

شاخص مالی : شاخص مالی یا Financial Index عبارت است نشان دادن میانگین تغییرات قیمت سهام در شرکت هایی که در زمینه مالی فعالیت دارند.

شاخص سهام آزاد شناور: شاخص شناور یا TEFIX عبارت است سهام هایی که توسط سهامدارن حقیقی خریداری می شود و این سهم ها در بازار بورس دائما در حال خرید و فروش است، بنابراین سهام آزاد شناور به محاسبه تغییرات قیمت سهام هایی که توسط سهامدارن حقیقی خریداری شده می پردازد.

شاخص بازار اول و دوم :  شاخص بازار اول نشان دهنده سطح عمومی قیمت سهام شرکت هایی است که در بازار اول پذیرش شده اند و بازار دوم نشان دهنده سطح عمومی قیمت سهام شرکت هایی است که در بازار دوم پذیرش شده اند. شرکت هایی که اکثر سهام های آن ها بفروش رسیده و همچنین سود آوری قابل ملاحظه ای داشته باشند در بازار اول وارد شوند و سایر شرکت ها در بازار دوم وارد می شوند.

شاخص پنجاه شرکت برتر هر شرکتی که برای خرید و فروش سهام خود به مدت زمان کمتری نیاز داشته باشد جز ۵۰ شرکت برتر قرار خواهد گرفت. در شاخص ۵۰ شرکت برتر، سطح عمومی قیمت سهام شرکت هایی که خرید و فروش (نقدشوندگی) در آنها نیاز به کمترین مدت زمان را دارد نشان داده می شود. این شرکت های دارای خرید و فروش بالایی در روز هستند.

شاخص سی شرکت بزرگ این شاخص بورس شامل لیستی از ۳۰ شرکت بزرگ در بازار بورس است و هر سه ماه یک بار به روز رسانی می شود (لیست شاخص سی شرکت بزرگ) همچنین اگر بعد از بروز رسانی  تغییراتی در قیمت سهام این سی شرکت بوجود آمده باشد، تاثیر بسزایی بر ارزش شاخص کل بورس خواهد داشت. ارزش بازار این سی شرکت نسبت به سایر شرکت ها  بسیار بیشتر است.

فرمول محاسبه ارزش بازار:

قیمت روز * تعداد سهام شرکت = ارزش بازار

اندیکاتور RSI چیست؟

RSI چیست



اندیکاتور RSI چیست؟

اندیکاتور RSI یا شاخص قدرت نسبی، مخفف Relative Strength Index است. RSI اندیکاتوری بازگشتی است که برای تأیید و تعیین نقاط قیمتی و سطوح بازگشتی بازار به‌کاربرده می‌شود و به دلیل اینکه در دو سطح بین ۰ تا ۱۰۰ در حال نوسان است در شاخه اسیلاتورها گنجانده می‌شود. اندیکاتور RSI نشان‌دهنده‌ی قدرت بازار و قدرت خریداران و فروشندگان نسبت به هم است و از همین حیث، شاخص قدرت نسبی نامیده شده است. در تنظیمات RSI نیز عموماً از تنظیم ١۴ روزه استفاده می‌شود. این اندیکاتور همانند اندیکاتور مکدی (MACD) در ردیف اسیلاتورها جای گرفته است.

اندیکاتور RSI در سامانه آساتریدر آگاه

اندیکاتور RSI در پنل تحلیل تکنیکال آساتریدرآگاه، در زیر نمودار سهام اصلی نمایش داده می‌شود. در گذشته محاسبه این اندیکاتور از طریق فرمول، بسیار سخت و پیچیده بوده؛ اما امروزه با چند کلیک در پنل تحلیل تکنیکال آساتریدر آگاه، به راحتی این اندیکاتور برای تحلیل گران به نمایش درمی‌آید.
طبق تصویر زیر در پنل تحلیل تکنیکال سامانه معاملاتی آگاه، ابتدا روی آیکون اندیکاتورها کلیک نمایید (شماره ۱)، در مرحله بعدی از لیست اندیکاتورهای نمایش داده‌شده، اندیکاتور Relative Strength Index (با جستجو RSI هم اندیکاتور نمایش داده می‌شود) را جستجو یا انتخاب کنید (شماره ۲)، در مرحله آخر اندیکاتور RSI در قسمت پایین نمودار نمایش داده می‌شود.

اندیکاتور RSI در پنل تکنیکال آساتریدرآگاه

کاربرد اندیکاتور RSI چیست ؟ 

اندیکاتور RSI یک نمودار خطی در پایین صفحه در اختیار شما قرار می‌دهد. در این نمودار دو سطح مهم ۳۰ و ۷۰ وجود دارد که به‌صورت خط‌چین بین نوسان ۰ تا ۱۰۰ قرار گرفته است. معمولاً نمودار سهام بین سطوح افقی ۳۰ تا ۷۰ نوسان بسیاری دارد. سطح افقی ۳۰ نقش یک حمایت‌کننده بسیار معتبر را ایفا می‌کند و نشان‌دهنده اشباع فروش است و روزهایی که با فشار فروش، اندیکاتور به سطح ۳۰ یا پایین‌تر از آن نزدیک می‌شود، نمودار RSI در روزهای آتی به سمت بالا بر می‌گردد. در سطح افقی ۷۰ و بالاتر از آن هم معمولاً بحث مقاومت وجود دارد که نمودار به اشباع خرید می‌رسد و به‌نوعی خریداران به حد اشباع و کاهش قدرت خرید رسیده‌اند و شاهد فشار فروش و کاهش قیمت در نمودار هستیم.

تا اینجا با توجه به آشنایی نسبت به نوسان در سطح ۳۰ تا ۷۰ در اندیکاتور RSI، نوعی دریافت سیگنال و استراتژی معاملاتی را فرا گرفتیم. البته لازم به ذکر در روندهای ایمپالس (صعودی یا نزولی) معمولاً جهش اصلی نمودار در بالای سطح ۷۰ یا پایین سطح ۳۰ است، اما در روندهای خنثی معمولاً نمودار بین دو سطح ۳۰ و ۷۰ نوسان می‌کند.

شما همین‌طور می‌توانید در نمودار اندیکاتور RSI از ابزار خطوط روند استفاده نمایید. همان‌طور که در پنل تحلیل تکنیکال آساتریدرآگاه می‌توانیم از خطوط روند در چارت سهام استفاده کنیم، در نمودار RSI هم این فرآیند برای به دست آوردن نقاط خرید و فروش سهام قابل استناد و استفاده است. به‌عنوان نمونه طبق تصویر زیر، از نوار ابزار تحلیل تکنیکال در سمت چپ خطوط مورب را انتخاب می‌کنیم و با رسم یک خط مورب، در قسمت اشاره شده به دلیل شکست خط روند صعودی، سیگنال فروش دریافت می‌شود.

کاربرد اندیکاتور RSI در تحلیل تکنیکال

گاهی اوقات در چارت سهام و اندیکاتور شاهد واگرایی هستیم؛ یعنی روی نمودار سهم شاهد قله‌ای بالاتر از قله قبلی هستیم. اما در اندیکاتور، قله‌ای پایین‌تر ثبت می‌شود. یعنی خطی که قله‌ها را به هم وصل می‌کند، روی چارت سهام به‌صورت صعودی بوده ولی روی اندیکاتور به شکل نزولی است. به‌اصطلاح این نوع واگرایی به واگرایی منفی مشهور بوده و نشان‌دهنده‌ی انتهای یک روند صعودی است.
نکته‌ی اصلی اینجاست که باید توجه داشته باشیم که قله‌ی دومی در چارت سهام حتماً تشکیل شده باشد و بعد از آن چند کندل پایین‌تر شکل بگیرد تا متوجه شویم که بالاترین نقطه به‌عنوان قله تشکیل شده است؛ زیرا در بسیاری از تحلیل ها افراد، واگرایی منفی را به چارتی که هنوز قله ی آن تشکیل نشده است نسبت می‌دهند، درحالی‌که این‌گونه نیست. در واقع در اینجا تشخیص پیوت ماژور بسیار مهم است. به‌منظور درک بهتر به تصویر زیر توجه فرمایید:

واگرایی منفی در اندیکاتور RSI

حال اگر عکس این موضوع به وجود بیاید، یعنی در انتهای یک روند نزولی ما کفی را ببینیم که پایین‌تر از کف قبلی در نمودار است، اما در اندیکاتور کفی بالاتر تشکیل شده باشد، واگرایی مثبت را شاهد خواهیم بود، دقیقاً برعکس تصویری که در بالا مشاهده می‌کنید. این نوع واگرایی نشان‌دهنده‌ی انتهای یک روند نزولی است. در این حالت هم باید توجه داشته باشید که بعد از آخرین نقطه‌ای که به‌عنوان کف تشخیص دادید، چند کندل به سمت بالا تشکیل شده باشد تا بتوانید به‌عنوان واگرایی مثبت به آن استناد کنید. به‌منظور درک بهتر به تصویر زیر توجه فرمایید:

واگرایی مثبت در اندیکاتور RSI


AG0661          کد معرف جهت کارگزاری آگاه

روش های اندازه گیری دبی جریان آب


روش های اندازه گیری دبی جریان آب :

الف)روش اندازه گیری دبی جریان آب به روش وزنی : در این روش مقدار اب جریان یافته که از یک منبع آب را در واحد زمان بر حسب واحد وزنی اندازه گیری می کنیم.
وسایل لازم :
ظرف خالی، قپان یا ترازوی مناسب برای توزین و کرونومتر

شرح آزمایش :
ظرف خالی که وزن آن قبلاً تعیین شده باشد را در زیر جریان آب قرار داده وحدت زمانی را که طول می کشد از آب پر شور شود(t) مشخص می کنیم، سپس ظرف توأم با آب را با ترازوی و یا قپان وزن کرده و با استفاده از فرمول زیر دبی را محاسبه می کنیم.
Q = دبی یا بده جریان بر حسب لیتر در ثانیه
P1 = وزن خالی ظرف kg
P2 = وزن ظرف + آب kg
T = زمان بر حسب ثانیه
Y = وزن مخصوص آب بر حسب kg/I

ب) روش حجمی :
در این روش مستقیماً حجم آب جریان یافته از منبع آب را بر حسب واحد حجمی در زمان معین اندازه گرفته و سپس دبی را در واحد زمان محاسبه می کنیم. روش حجمی دقیقتر از روش وزنی است.
وسایل لازم :
کرنومتر، ظرف با حجم مشخص که متناسب با میزان دبی بوده و ممکن است از یک ظرف کوچک تا بشکه تغییر کند.
شرح آزمایش :
ابتدا حجم ظرف یا حوضچه را محاسبه کرده و سپس جریان منبع آب را وارد ظرف می کنیم و زمان لازم برای پر شدن ظرف را با کرنومتر اندازه می گیریم، دبی جریان از فرمول زیر بدست می آید :
Q = دبی (لیتر در ثانیه)
v= حجم ظرف (لیتر)
T= زمان پر شده ظرف در ثانیه
Q = V / t

اندازه گیری دبی آب در کانالها با تعیین سرعت و سطح مقطع جریان آب :

با توجه به تعریف دبی، دبی آب را در کانالها می توان از فرمول زیر بدست آورد.
Q = دبی (حجم در ثانیه )
V = سرعت آب (مسافت در ثانیه)
S = مساحت سطح مقطع آب در کانال (سانتی متر مربع یا متر مربع)

Q = V × S
واضح ست که برای تعیین Q باید سرعت متوسط آب در کانال و سطح مقطع جریان آب در کانال را تعیین کرد.

اندازه گیری سرعت آب در کانالها:

همان طور که می دانیم سرعت هر جسم متحرک عبارتست از مسافت طی شده توسط آن جسم در واحد زمان .
L = مسافت
t = زمان
V = l / t

الف) اندازه گیری سرعت آب در کانال با جسم شناور ساده :
وسایل لازم :
جسم شناور، کرنومتر و متر

شرح آزمایش : برای تعیین سرعت آب در این روش، دو نقطه را در مسیر آب به طول 20 الی 30 متر که نسبتاً مستقیم و عاری از علف و گیاهان آبی باشد انتخاب می کنیم و جسمی را که حتی المقدور اثر باد در آن کمتر باشد در ابتدای مسیر انتخاب شده (نقطه A) انداخته و فاصله زمانی را که جسم شناور به انتهای مسیر (نقطه B) برسد را با کرنومتر اندازه می گیریم. اگر فاصله زمانی لازم t و فاصله بین دو نقطه (A,B) برابر با l باشد، سرعت سطحی آب از فرمول رو به رو دست می آید.
متر (m) مسافت = L
V = l / t

باید توجه کرد که سرعت جریان آب در دو طرف نهر کمتر و در وسط بیشتر است. همچنین سرعت آب در اعمال مختلف نهر متفاوت است که بیشترین سرعت در سطح آب و کمترین آن در عمق نزدیک به کف کانال است. لذا برای محاسبه سرعت، سرعت متوسط را اندازه گیری می کنند.
(vm=kv) مقدار k به عمق آب بستگی دارد و حدوداً 8/0 در نظر می گیرند.
ضریب = k
سرعت سطحی = V
سرعت متوسط = vm
برای اندازه گیری سرعت متوسط آب در کانالها از میله شناور که انتهای آنها کمی سنگین است و در داخل آب به طور عمودی قرار می گیرند، استفاده می شود. در پاره ای موارد نیز به جسم شناور وزنه ای با نخ متصل می کنند که در این حالت هنگامی که جسم در اب انداخته شود اگر در عمق معادل 6/0 عمق آب از کف روخانه قرار گیرد سرعت حرکت آب در این وضعیت برابر با سرعت متوسط جریان آب (vm) است.
Dm = d × bN

که در این فرمول a,b ضرایب مربوط به نوع سرعت سنج است و توسط کارخانه سازنده در دفترچه راهنمای دستگاه نوشته می شود. در جریان های کم سرعت سنج با دست در داخل آب کار گذاشته می شود، ولی در جریان های زیاد وزنه ای به سرعت سنج متصل و از بالا توسط کابل سیمی آب قرار می گیرد. محور پروانه ها در بعضی از مولنیدها، عمودی و در برخی افقی است. از متداولترین انواع مولینه هایی که دارای محور عمودی بوده و محور پروانه عمود به جهت جریان آب قرار می گیرد مولینه پرایس است.

اندازه گیری سطح مقطع آب در کانال ها :

برای محاسبه سطح مقطع جریان آب (s) اگر چنانچه مقطع نهر دست ساز و دارای شکل هندسی منظم ( ذوزنقه ای ، مستطیل ، نیم دایره، مثلثی) باشد از قواعد هندسی استفاده می شود.
در مواردی که سطح مقطع نهر شکل هندسی غیرمنظم داشته باشد در این صورت از طریق محاسبه عمق متوسط و حاصلضرب آن در عرض جریان آب، سطح مقطع جریان را بدست می آوریم.

اندازه گیری عمق متوسط آب در کانال های طبیعی با سطح مقطع غیرهندسی
وسایل لازم :
خط کش

شرح آزمایش : مقطعی از یک آبگذر را که جریان نسبتاً ملایمی داشته، انتخاب می کنیم.
خط کش را در کف نهر قرار داده به طوری که صفر خط کش در کف واقع شود سپس در فواصل مختلف عمق آب را اندازه گرفته و معدل را پیدا می کنیم. از ضرب عمق متوسط در عرض جریان، سطح مقطع جریان (s) بدست می آید.
S = سطح مقطع جریان
L = عرض مقطع جزر
dm = عمق متوسط
S = dm × L

انواع ساختمان های انتقال و توزیع آب
آبراهه های روباز : آبراهه های روباز از معمولترین روش های انتقال آب به شمار می آیند. این آبراهه ها در شبکه آبیاری کانال و در شبکه زهکشی ، زهکش نامیده می شوند. در آبراهه های روباز آب فقط در امتداد شیب زمین حرکت می کند و به همین دلیل کانال ها معمولاً در بالاترین قسمت زمین ساخته می شوندتا آب بتواند از طریق کانال وارد مزرعه شود.

کانال پوشش نشده:
این کانال معمول ترین نوع کانال به شمار می ایند که بر روی زمین حفر می شوند و خاک های حفاری شده به منظور تشکیل خاکریز کنار کانال مورد استفاده قرار می گیرد.

کانال پوشش شده :
کانال ها را می توان از مصالح مختلفی چون خاک رس کوبیده شده، بتن، آجر ، آسفالت و ورقه های (pvc) پوشش داد. در این صورت از رشد علف های هرز، فرسایش خاک، نفوذ ، دیواره و ... جلوگیری کرده و بازده انتقال آب را افزایش داده ایم.

خطوط لوله :
گاهی در بعضی از سیستم های آبیاری به جای کانال های روباز و یا به جای قسمتی از آنها از لوله استفاده می شود، دلایل این کار عبارتست از :
- کم کردن تلفات آب ناشی از نشت و تبخیر
- عدم رویش علف های هرز
- کنترل بهتر بر نحوه توزیع آب
- اشغال زمین کمتر در سیستم آبیاری
- جنبه های بهداشتی و کیفیت آب

تأسیسات کنترل آب :
دریچه تنظیم : دریچه ای است که در مسیر جریان آب قرار می گیرد و مقدار عبور آب از آن در حد دلخواه تنظیم می شود

مقسم ها :
برای تقسیم آب کانال به دو یا چند بخش معین به طوری که هر کدام از قسمت ها حجم معینی از جریان آب کانال شامل شوند، از ساختمان ها به نام مقسم استفاده می شود.

فلومها :
برای عبور آب از روی گودالها و یا دره های تنگ و نیز به منظور هدایت آب برای آبیاری در امتداد دامنه تپه های شیبدار از فلومهای چوبی، فلزی، و یا ترکیبی از چوب و فلز استفاده می شود.
شیب شکن :

جایی که شیب زمین زیاد است و بر اثر سرعت بیش از حد آب، امکان فرسایش کف و دیواره های کانال وجود دارد از شیب شکن استفاده می شود.

سیفون معکوس :

از سیفون های معکوس به منظور انتقال آب، از زیر جاده، رودخانه ، نهر زه کش و .. استفاده می شود.

تعریف پمپ :

پمپ دستگاهی است که می تواند انرژی مکانیکی را از یک منبع انرژی دریافت و به مایعی که در داخل آن جریان دارد، منتقل کند.

پمپ های سانتریفوژ :

الف) پمپ یک طبقه :
این پمپ دارای یک پروانه (پره) در روی محور است. اکثریت پمپ های یک طبقه با پوسته حلزونی و افقی هستند ولی به صورت عمودی نیز می توانند باشند.

ب) پمپ های چند طبقه :
در یک پمپ چند طبقه دو یا چند پروانه به طور متوالی روی یک محور قرار می گیرند. آب از طبقه اول در پوسته همان طبقه جمع شده و به محور پروانه طبقه دوم تخلیه می شود و از دوم به سوم به همین ترتیب ادامه می یابد.

پمپ های چاه عمیق (پمپ توربینی ) :

این پمپ عموماً از نوع توربینی قائم و چند طبقه هستند. موتور محرک این پمپ ها ممکن است الکتروموتور، موتور دیزلی، بنزینی و یا توربین بخار باشد.
پمپ شناور :
در این طرح پمپ چند طبقه توربینی قائم مستقیماً روی یک موتور الکتریکی به قطر کم سوار شده و همراه پمپ در زیر آب قرار می گیرد. وزن موتور و پمپ از طریق رانش به فونداسیون دهنده چاه منتقل می شود و گاهی به منظور اطمینان بیشتر به وسیله سیم بکسل مهار می شود. به موازات لوله رانش یک لوله روغن روانکار و یک کابل انتقال برق تا موتور امتداد پیدا می کند.

ظرفیت پمپ :

عبارتست از حاصل ضرب سطح مقطع لوله رانش در سرعت فرضی جریان آب در این مقطع که معمولاً در حدود 3 متر در ثانیه در نظر گرفته می شود.
A = دبی یا ظرفیت بر حسب متر مکعب بر ثانیه
D = قطرلوله رانش (متر)
V= سرعت جریان آب (m/s)

ارتفاع پمپ: از سه طریق صورت می گیرد:

ارتفاع مکش :
عبارتست از طول قائم بین خط محور پمپ و سطح آب

طرز محاسبه ارتفاع مکش :
برای محاسبه ارتفاع مکش باید همانطور که کارخانه سازنده پمپها توصیه می کنند، عمل کرد. 70 درصد آن در محاسبات در نظر گرفته می شود و از فاکتورهای زیر محاسبه می شود.
1 – ارتفاع عمودی مکش که از مرکز پمپ تا سطح آب مورد پمپاژ اندازه گیری می شود.
2 – افت فشار در لوله های مکش
3 – افت فشار در صافی ، زانو، سایر اتصالات بکار رفته در قسمت مکش
4 – سرعت مکش
v2 /2g
ارتفاع رانش :
عبارتست از طول قائم بین خط محور پمپ و سطح آب در مخزن
طرز محاسبه ارتفاع رانش :
منظور فشاری است که پمپ باید تولید کند و از فاکتورهای ذیل محاسبه می شود.
1 – ارتفاع عمودی که از مرکز پمپ تا محل تخلیه آب از لوله اندازه گیری می شود.
2 – افت فشار در لوله های دهنده
3 – افت فشار در لوله، زانو و سایر وسایل بکار رفته
4 – سرعت فشار

ارتفاع مانومتریک :
حاصل جمع ارتفاع مکش ، ارتفاع رانش و تأمین افت فشار در داخل لوله ها و پمپ و زانوها را ارتفاع مانومتریک می نامند.

قدرت پمپ : عبارتست از کاری که پمپ باید انجام دهد که تا مقدار معینی آب را تا ارتفاع مورد نظر بالاببرد و معمولاً کار انجام شده را در واحد زمان در نظرمی گیرند.
Q = دبی بر حسب لیتر بر ثانیه
e= راندمان پمپ
H = ارتفاع مانومتریک برحسب متر
P = قدرت پمپ بر حسب اسب بخار

P=Q*H/75*e

آموزش اندیکاتور ایچیموکو در تحلیل تکنیکال

این اندیکاتور اولین بار توسط یک روزنامه نگار ژاپنی به نام Goichi Hosoda درسال ۱۹۳۰  طراحی شده است  . در نگاه اول این اندیکاتور کمی پیچیده به نظر می رسد اماجزء اندیکاتورهای پرکاربرد و مفید محسوب می گردد و سیگنال هایی که از آن بدست می آید به خوبی تعریف شده است .  Ichimoku Kinko Hyo ترجمه شده one look equilibrium chart می باشد . مفهوم این جمله اگر بخواهیم بیان کنیم به این صورت است که تحلیلگران با نگاه کردن به نمودار می توانند روند را شناسایی کنند سپس به دنبال سیگنال های خرید و فروش باشند

کاربردهای اندیکاتور ایچیموکو

  1. شناسایی روند سهم
  2. بررسی نقاط حمایت و مقاومت
  3. شناسایی جهت و قدرت روند
  4. بدست آوردن اطلاعات مهم از سهم در بازه زمانی کوتاه
  5. سیگنال های مبنی بر ورود و خروج از سهم
  6. مشخص کردن حد ضرر
  7. شناسایی نقاط برگشت قیمت سهم

نحوه اضافه کردن اندیکاتور در نرم افزار

آموزش اندیکاتور ایچیموکو در تحلیل تکنیکال

همان طور که در تصویر بالا مشخص است ، در قسمت اندیکاتورها و در بخش اندیکاتور های روند دار دسته بندی شده است .

آموزش اندیکاتور ایچیموکو در تحلیل تکنیکال

همان طور که در تصویر بالا نشان داده شده است ، از سه قسمت تشکیل شده که دوره های زمانی در هرکدام از آنها متفاوت می باشد .

اندیکاتور ایچیموکو از چه قسمت هایی تشکیل شده است ؟

در تصویر زیر در قسمت Colors نرم افزار قسمت های مختلف به خوبی نشان داده شده می باشد :

آموزش اندیکاتور ایچیموکو در تحلیل تکنیکال

  •  Kijun Sen (خط آبی) : به این خط ، خط استاندارد گفته می شود . نحوه محاسبه به این صورت است که میانگین بیشترین قیمت را با کمترین قیمت در دوره زمانی ۲۶ روزه محاسبه می کنند .

آموزش اندیکاتور ایچیموکو در تحلیل تکنیکال

  • Tenkan Sen(خط قرمز) : این خط به خط برگشت معروف می باشد . نحوه محاسبه به این صورت می باشد که میانگین بیشترین و کمترین قیمت را در بازه زمانی ۹ روزه محاسبه می کنند.

آموزش اندیکاتور ایچیموکو

  • Chikou Span (خط سبز) : این خط به خط تاخیری شناخته می شود و نحوه محاسبه آن به این صورت می باشد که قیمت بسته شدن امروز نمایانگر قیمت ۲۶ روز گذشته می باشد .

کاربردهای  Chikou Span در آموزش اندیکاتور ایچیموکو

  1. شناسایی روند معاملات
  2. مشخص کردن نقاط حمایتی و مقاومتی سهم

حمایت

آموزش اندیکاتور ایچیموکو در تحلیل تکنیکال

مقاومت

آموزش اندیکاتور ایچیموکو در تحلیل تکنیکال

به مثال زیر توجه نمایید :

آموزش اندیکاتور ایچیموکو در تحلیل تکنیکال

به طور کلی دانستن نحوه محاسبه هر یک از این خطوط ضرورتی ندارد ، نکته مهم این است که بدانید هر کدام از این خط ها چه تفسیرو کاربردی دارند .

آموزش اندیکاتور ایچیموکو در تحلیل تکنیکال

نمودار بالا سهم رکیش در تایم فریم روزانه است . سیگنال هایی که از خطوط مختلف در تصویر بالا بدست می آید به شرح زیر می باشد :

Kijun Sen (خط آبی) : از این خطوط برای شناسایی سرعت تغییرات روند سهم در آینده استفاده می گردد . به این صورت که اگر قیمت بالاتر از خط آبی قرار بگیرد به این معنی می باشد که روند سهم صعودی خواهد شد و هرگاه که قیمت پایین تر از خط Kijun Sen قرار بگیرد احتمال اینکه روند سهم نزولی شود وجو دارد .

Tenkan Sen(خط قرمز) : از این خط بیشتر برای شناسایی روند استفاده می شود . زمانی که به سمت بالا و پایین حرکت می کند به این معنی است که در بازار روند وجود دارد و هرگاه که به صورت افقی درآمد ، در بازار شاهد روند خاصی نخواهیم بود .

شناسایی روند به وسیله این دو خط

روند صعودی : هرگاه Tekan sen ، خط Kijun sen را به سمت بالا قطع کند شاهد صعودی شدن روند هستیم . به مثال زیر توجه نمایید :

آموزش اندیکاتور ایچیموکو در تحلیل تکنیکال

روند نزولی : هرگاه Kijun sen ، خط Teken sen را به سمت بالا قطع کند شاهد نزولی شدن روند سهم می باشیم . به مثال زیر توجه نمایید :

آموزش اندیکاتور ایچیموکو در تحلیل تکنیکال

به تصویر زیر که نمودار روزانه اخابر است توجه نمایید ، روند سهم را همراه با تغییرات KS و TS هم زمان نشان داده است .

آموزش اندیکاتور ایچیموکو در تحلیل تکنیکال

Chikou Span (خط سبز) : سیگنال هایی که با استفاده از این خط می توان استفاده کرد شامل موارد زیر می باشد :

  • زمانی که خط سبز نمودار قیمت را از پایین به سمت بالا قطع کند سیگنالی مبنی بر خرید محسوب می گردد .
  • زمانی که خط سبز نمودار قیمت را از بالا به سمت پایین قطع کند سیگنالی مبنی بر فروش شناسایی می گردد .

ابر کومو در آموزش اندیکاتور ایچیموکو

در نرم افزار Down komo به رنگ بنفش مشخص شده است که شکل زیر تایید می کند :

آموزش اندیکاتور ایچیموکو در تحلیل تکنیکال

تصویر زیر هم نمونه ای از روند نزولی است که توسط ابرکومو نزولی تایید شده می باشد .

آموزش اندیکاتور ایچیموکو در تحلیل تکنیکال

این خطوط ابر کومو از دو خط تشکیل شده است :

Senkou span A : که از طریق بدست آوردن میانگین Tenkan sen و Kijun sen طی دوره زمانی ۲۶ روزه بدست می آید.

Senkou span B : از طریق بدست آوردن میانگین بیشترین و کمترین قیمت در بازه زمانی ۵۲ روزه بدست می آید .

سیگنال های خرید و فروش در آموزش اندیکاتور ایچیموکو

  • سیگنال خرید : زمانی که خط قرمز (منظور Tekan sen ) بالای خط آبی (kijun sen) قرار می گیرد و هم زمان هر دو خط در بالای ابر کومو قرار می گیرند ، نشانی از صعودی شدن روند سهم می باشد  به مثال زیر توجه نمایید :[user_id]

آموزش اندیکاتور ایچیموکو در تحلیل تکنیکال

  • سیگنال فروش : اگر خط آبی (kijun sen) بالای خط قرمز (Tekan sen) قرار بگیرد ، و هم زمان هر دوی این خطوط در پایین ابر کومو قرار بگیرند ، نشان از روند نزولی سهم دارد . به مثال زیر توجه نمایید :

آموزش اندیکاتور ایچیموکو در تحلیل تکنیکال

سیگنال خنثی

زمانی که قیمت در داخل ابر کومو قرار داشته باشد ، اقدام جهت خرید یا فروش سهم نباید صورت بگیرد .

چون در این شرایط  روند سهم به خوبی مشخص نمی باشد . به مثال زیر توجه نمایید :

آموزش اندیکاتور ایچیموکو در تحلیل تکنیکال

روند “فعلی” بازار چیست؟

  • اگر نمودار قیمت بالای ابر کومو باشد >> روند صعودی
  • اگر نمودار قیمت پایین ابر کومو باشد >> روند نزولی
  • اگر نمودار قیمت داخل ابر کومو باشد >> روند خنثی

روند “آینده” بازار چیست؟

  • اگر سنکو اسپن A بالای سنکو اسپن B باشد >> روند صعودی
  • اگر سنکو اسپن A پایین سنکو اسپن B باشد >> روند نزولی
  • اگر سنکو اسپن A برابر با سنکو اسپن B باشد >> روند خنثی

روند چقدر “قدرت” دارد؟

۱- روند صعودی

  • اگر سنکو اسپن A بالای سنکو اسپن B باشد و هر دو خط به سمت بالا (صعودی) باشند. >> قوی
  • اگر سنکو اسپن A بالای سنکو اسپن B باشد و سنکو اسپن A به سمت بالا (صعودی) اما سنکو اسپن B  به صورت صاف باشد. >>  متعادل
  • اگر سنکو اسپن A بالایسنکو اسپن B باشد و سنکو اسپن A به سمت پایین (نزولی) اما سنکو اسپن B  به صورت صاف باشد. >> ضعیف

۲- روند نزولی

  • اگر سنکو اسپن A پایین سنکو اسپن B باشد و هر دو خط به سمت پایین (نزولی) باشند. >> قوی
  • اگر سنکو اسپن A پایین سنکو اسپن B باشد و سنکو اسپن A به سمت پایین (نزولی) اما سنکو اسپن B  به صورت صاف باشد. >> متعادل
  • اگر سنکو اسپن A پایین سنکو اسپن B باشد و سنکو اسپن A به سمت بالا (صعودی) اما سنکو اسپن B  به صورت صاف باشد.>> ضعیف


AG0661          کد معرف جهت کارگزاری آگاه

اندیکاتور CCI


این اندیکاتور حول و حوش خط میانی صفر و بین +100 تا -100 نوسان دارد. خط میانی صفر، همان سطح قیمت متوازن شدۀ میانگین است. هر چه این اندیکاتور از خط میانی صفر بالاتر رود، رسیدن به سقف خرید بیشتر تضمین می شود و هرچه بیشتر وارد محوطۀ منفی شود، پتانسیل بیشتری برای افزایش قیمت وجود دارد.

قیمت متوازن شده به تنهایی نمی تواند به عنوان یک اندیکاتور شفاف نه جهت قیمت آینده را و نه قدرت آن را نشان دهد. همزمان باید به مقادیر بسیار مهم و امتدادهای متقاطع به دقت توجه شود:

  • اگر از سطح +100 بالاتر رود، به معنای احتمال حرکت صعودی بیشتر است.
  • اگر از سطح +100 پایین تر برود، به معنای تغییر جهت 180 درجه ای است و سینگالی برای فروش محسوب می شود.
  • اگر از سطح -100 بالاتر رود، به معنای حرکت نزولی بیشتر است.
  • اگر از سطح -100 پایین تر رود، به معنای تغییر جهت 180 درجه ای است و سیگنالی برای خرید محسوب می شود.
  • اگر از پایین و به شکل صعودی خط میانی صفر را قطع کند به معنای تائید خرید است.
  • اگر از بالا و به شکل نزولی خط میانی صفر را قطع کند به معنای تائید فروش است.

کاهش دوره زمان اندیکاتور منجر به افزایش حساسیت آن میشود. انتقال سطح بحرانی تا 200، اجازه میدهد تانوسان های ناچیز قیمت لحاظ نشوند.


AG0661          کد معرف جهت کارگزاری آگاه

تحلیل بنیادی چیست؟

تحلیل بنیادی چیست؟

تحلیل بنیادی چیست؟

تحلیل بنیادی عبارت است از مطالعه و بررسی شرایط اقتصاد‌ ملی، صنعت و وضعیت شرکت که هدف اصلی از آن، تعیین ارزش واقعی سهام (ارزش‌ذاتی) شرکت‌هاست و معادل انگلیسی آن Fundamental Analysis می باشد.

فاندامنتال معمولاً بر اطلاعات و آمار کلیدی درج شده در صورت‌های مالی شرکت تمرکز می‌نماید تا چگونگی ارزشیابی قیمت سهام را مشخص کند و بخشی از اطلاعات بنیادی، بر اطلاعات و آمار اقتصاد ملی، صنعت و شرکت تمرکز دارد.

تحلیل بنیادی یا فاندامنتال اولین ابزاری است که برای بررسی و تحلیل رفتار بازار بورس و عوامل تاثیرگذار بر آن و با استفاده از اطلاعات گسترده ای همچون: اطلاعات اقتصاد جهانی، طرح‌های توسعه، اقتصاد کلان داخلی، اطلاعات درون شرکت، تحلیل صنایع و… مورد استفاده قرار میگیرد.

در تحلیل بنیادی ، افراد به دنبال پیدا کردن سهامی هستند که کمتر از ارزش واقعی (ذاتی) خود در بازار معامله می شود که این امر با استفاده از اعداد و ارقام صورت های مالی، میزان کالای خرید و فروش شده توسط شرکت، تحلیل هزینه های شرکت، وضعیت کلان اقتصادی و … انجام میگیرد.

زمانی که ارزش بازار کمتر از ارزش ذاتی است، زمان برای خرید مناسب است و بلعکس اگر ارزش بازار بیشتر از ارزش ذاتی باشد زمان برای فروش مناسب است.

معمولا تحلیلگران بنیادی دید بلندمدت تری نسبت به تحلیل گران تکنیکال دارند و نخستین مسئله‌ای که هر سرمایه‌گذار در تحلیل بنیادی باید حل کند، انتخاب صنعت است و پس از انتخاب نوع صنعت، باید شرکت‌هایی را برای سرمایه‌گذاری انتخاب کرد که نسبت به رقبایشان سودآوری بیشتری دارند.

تحلیل بنیادی یا فاندامنتال

در تحلیل بنیادی منابع مختلف و مفیدی برای کسب اطلاعات مرتبط با شرکت وجود دارد از جمله:

  • صورت های مالی و گزارش مالی شرکت مدنظر
  • بازارهای جهانی و داخلی محصولات و مواد اولیه (از نظر قیمت خرید و فروش)
  • مطالعه تحلیل سایر تحلیلگران در خصوص شرکت
  • صورت ها و گزارش های مالی شرکت های مشابه و ذینفع
  • سایت ها و آمارهای جهانی معتبر

رویکرد معمول در تحلیل شرکت ۴ مرحله کلی را در بر می گیرد:

 

تجزیه و تحلیل اقتصاد کشور

تنها بخشی از سوالاتی که تحلیل‌گر بنیادی برای تعیین‌کردن تأثیرات شرایط اقتصادی بر بازار سهام با آنها مواجه‌ میشود به شرح زیر است:

آیا شرایط‌ کلی برای بازار سهام مناسب است یا نه؟ آیا تورم موثر می باشد؟ نرخ‌های ‌بهره در چه وضعیتی هستند؟در حال افزایش است یا کاهش؟ آیا مصرف‌کنندگان کالاها را مصرف ‌می‌کنند؟ تراز تجاری مطلوب می باشد؟ عرضه پول انبساطی است یا انقباضی؟

 

تجزیه و تحلیل صنعت

توجه داشته باشید که وضعیت صنعتی که شرکت در آن قرار دارد، قطعا تأثیر زیاد و قابل‌توجهی بر نحوه فعالیت شرکت دارد. اگر وضعیت صنعت مطلوب و خوب نباشد، بهترین سهام موجود در این صنعت هم نمی‌تواند بازده مناسبی داشته‌ باشد. به‌قول ‌معروف، سهام ضعیف در صنعت قوی، بهتر از سهام قوی در صنعت ضعیف است.

 

تجزیه و تحلیل شرکت‌

بعد از تعیین وضعیت اقتصاد و صنعت که تاثیر قابل توجهی بر نحوه فعالیت شرکت داشتند، خود شرکت نیز باید تجزیه و تحلیل شود تا از سلامت مالی آن اطمینان حاصل‌ شود. تجزیه و تحلیل شرکت، معمولاً از طریق بررسی صورت‌های مالی شرکت انجام‌ می‌شود. از روی این صورت‌ها می‌توان نسبت‌های مالی مفیدی را محاسبه‌نمود.

در یک طبقه‌بندی کلی و با توجه به ماهیت نسبت‌های مالی، نسبت‌های مالی به چهار دسته اصلی تقسیم می‌شوند:

    1.  نسبت‌های نقدینگی
    2. نسبت‌های سودآوری
    3. نسبت‌های فعالیت و کارایی
    4.  نسبت‌های سرمایه‌گذاری و اهرمی

هنگام تحلیل نسبت‌های مالی شرکت، نتایج حاصل از این تحلیل باید با نتایج سایر شرکت‌های موجود در آن صنعت مقایسه‌ شود تا عملکرد شرکت، شفاف‌تر و روشن‌تر گردد.

۱– نسبت‌های نقدینگی (Liquidity ratios)

نسبت‌های نقدینگی در تحلیل تکنیکالافرادی که به تحلیل بنیادی(فاندامنتال) می پردازند مهم است که به نسبت های مالی تسلط داشته باشند که یکی از مهم ترین آن ها نسبت نقدینگی می باشد. نسبت‌های نقدینگی، توانایی نقدی شرکت را بررسی می کند و به بررسی توانایی بازپرداخت بدهی‌های جاری و تعهدات کوتاه‌مدت شرکت می‌پردازد. از مهم‌ترین و رایج‌ترین نسبت‌های این گروه می‌توان، نسبت جاری و آنی را نام برد.

۱-۱  نسبت جاری:

نسبت جاری در واقع توانایی شرکت را در پرداخت بدهی‌های کوتاه‌مدت(جاری) از طریق دارایی‌های کوتاه‌مدت(جاری) نشان می‌دهد. برخی از تحلیلگران معتقدند عدد مناسب برای این نسبت یک می باشد و اگر این نسبت کمتر از یک باشد، شرکت در پرداخت تعهدات کوتاه‌مدت خود دچار مشکل شده.

نحوه محاسبه نسبت:

بدهی جاری/ دارایی‌های جاری = نسبت‌های جاری

تجزیه‌ و تحلیل نسبت:
بالا بودن نسبت جاری به این معناست که بستانکاران می‌توانند نسبت به دریافت اصل وام و سود خود از شرکت، اطمینان کافی داشته باشند و شرکت به‌راحتی می‌تواند کمبود نقدینگی خود را از محل استقراض از بستانکاران تأمین کند. از سوی دیگر به دلیل ارتباط معنادار میان ریسک و بازده، کاهش ریسک بستانکاران در مقابل کاهش بازده سهامداران قرار دارد.

چنانچه نسبت جاری بیش‌ازحد بالا باشد به این معناست که شرکت به نحو مطلوب از دارایی‌های جاری خود برای سودآوری استفاده نمی‌کند. از طرف دیگر پایین بودن این نسبت نشان‌دهنده وضعیت نامطلوب نقدینگی شرکت است و شرکت باید انواع دارایی‌های جاری ازجمله موجودی نقد، حساب‌ها و اسناد دریافتنی، اوراق بهادار کوتاه‌مدت و یا موجودی‌ها را افزایش دهد.

استفاده‌کنندگان از نسبت جاری:
اکثر استفاده‌کنندگان از نسبت‌های جاری، بستانکاران کوتاه‌مدت و اعتباردهندگان به شرکت‌ها می باشند.

۱-۲  نسبت آنی / سریع:

این نوع دارایی شامل وجوه نقد، سپرده‌های بانکی، اوراق بهادار کوتاه‌مدت و حساب‌های دریافتنی است. اگر از دارایی‌های جاری، موجودی کالا و پیش‌پرداخت‌ها را کم کنیم عدد حاصل شده مقدار دارایی‌های سریع شرکت را نشان می‌دهد چون موجودی کالا و پیش‌پرداختی‌ها را نمی‌توان همیشه درکوتاه‌مدت به وجه نقد تبدیل کرد.

نحوه محاسبه نسبت:

بدهی‌های جاری/دارایی سریع = نسبت آنی

*دارایی سریع: مجموع دارایی‌های جاری منهای موجودی کالا و پیش‌پرداخت‌ها

این نسبت ارتباط بین دارایی‌های جاری که به سرعت به وجه نقد تبدیل می‌شوند و بدهی‌های جاری را بیان می‌کند.

تجزیه‌ وتحلیل نسبت:
از بالا بودن عدد نسبت سریع دو  برداشت می‌توان داشت:

  • ایجاد اطمینان خاطر بیشتر برای اعتباردهندگان کوتاه‌مدت شرکت
  • بیش‌ازحد بودن نقدینگی و یا مطالبات شرکت

هر دو عامل ذکر شده به‌ علت ضعف مدیریت شرکت یا محافظه‌کاری بیش‌از حد شرکت در تأمین نقدینگی جاری، اتفاق می‌افتد.

پایین بودن این نسبت بیانگر احتمال وجود مشکلات آتی در پرداخت تعهدات کوتاه‌مدت برای شرکت است. عده ای از تحلیلگران معتقدند درصورتی که نسبت آنی کمتر از یک باشد، شرکت در معرض خطر عدم توانایی پرداخت سریع بدهی‌ها، قرار دارد.

*نسبت آنی شرکت معمولاً از نسبت جاری آن کوچک‌تر است. زیرا موجودی کالا و اسناد پرداختنی که در نسبت جاری وجود دارد در نسبت آنی لحاظ نمی‌شود.

 

۲- نسبت‌های سودآوری Profitability ratios:


نسبت‌های سودآوری در تحلیل تکنیکالدومین نسبت مالی که دانستن آن برای انجام تحلیل بنیادی(فاندامنتال) مهم و کاراست نسبت های سودآوری می باشد که نشان‌دهنده منبع درآمد شرکت و تأثیر آن بر کل سود شرکت می باشد. این نسبت‌ها یکی از شاخص‌های مهم در تعیین کارایی مدیریت شرکت، توانایی در کسب سود یا نرخ بازگشت مناسب در سرمایه‌گذاری‌ هاست. نسبت‌های سودآوری، نحوه تأمین سود شرکت از محل درآمدها، فروش، نرخ بازگشت سرمایه‌گذاری‌ها و … را مورد بررسی قرار می دهد.

۲-۱  نسبت سود ناخالص به فروش:

نسبت سود ناخالص به فروش نشان می‌دهد که از هر یک ریال فروش شرکت، چند درصد سود به دست آمده است. این نسبت، عملیات اجرایی و کسب درآمد شرکت را ارزیابی می‌کند و همچنین توانایی شرکت در کنترل بهای تمام شده کالای فروش‌رفته را بررسی کرده و رابطه‌ی بین فروش و هزینه‌های تولید کالای فروخته‌شده را نشان می‌دهد در واقع نسبت سود ناخالص به فروش، تأثیر غیرمستقیم بهای تمام شده کالا را در سود شرکت نمایش می‌دهد.

نحوه محاسبه نسبت:

۱۰۰* ( فروش / سود ناخالص(قبل از کسر مالیات) )= نسبت سود ناخالص به فروش

نکته مهم اینجاست که به‌منظور محاسبه سود ناخالص کافی است بهای تمام‌شده کالاهای فروخته شده را از مبلغ فروش شرکت، کسر نماییم.

تجزیه‌ وتحلیل نسبت:
بالا بودن نسبت سود ناخالص به فروش، نشان‌دهنده این است که شرکت توانسته کالاهای خود را با قیمتی بالاتر از بهای تمام‌شده به فروش برساند. بالا بودن میزان این نسبت، نشانه خوبی یرای شرکت محسوب می‌شود. زیرا بیانگر میزان سود ناخالص شرکت از هر یک ریال فروش محصولات و خدمات آن است.

رشد این نسبت، موفقیت شرکت در تولید ارزان‌تر کالا یا فروش آن به قیمت بالاتر را نشان می‌دهد. در مقابل، پایین بودن این نسبت،شرکت را ازنظر رقابتی در وضعیت نامناسبی قرار می‌دهد. چنانچه این نسبت را از عدد ۱ کسر کنیم، عدد به‌دست‌آمده نسبت بهای تمام‌شده به فروش را نمایش می‌دهد.

 

۲-۲  نسبت سود عملیاتی:

نسبت سود عملیاتی تأثیر فروش در سود عملیاتی را نشان می‌دهد.نسبت سود عملیاتی نشان‌دهنده این است که هر یک ریال فروش محصولات یا خدمات چه تأثیری در سود عملیاتی شرکت دارد. در واقع سود عملیاتی حاصل تفاوت درآمدهای عملیاتی از هزینه‌های مربوط به تولید محصول مانند بهای تمام‌شده کالا، هزینه‌های اداری و عمومی و توزیع و فروش می باشد.

نحوه محاسبه نسبت:

فروش / سود عملیاتی = نسبت سود عملیاتی

تجزیه‌ وتحلیل نسبت:
بالا بودن نسبت سود عملیاتی نشان‌دهنده موفقیت شرکت در ایجاد سود حاصل از عملیات معمولی خود است. کاهش مستمر این نسبت می‌تواند شرکت را در شرایط پر پر ریسک قرار دهد.

 

۲-۳  نسبت بازده فروش:

نسبت بازده فروش نشان می‌دهد از هر یک ریال فروش چه میزان سود خالص برای شرکت ایجاد شده . این نسبت مقیاس سودآوری شرکت است و هزینه‌هایی مانند هزینه تأمین مالی شرکت که ارتباطی با فروش ندارد، در این نسبت تأثیر داده می‌شود.

نحوه محاسبه نسبت:

فروش خالص/ سود خالص سود(قبل از مالیات) = بازده فروش

تجزیه‌ و تحلیل نسبت:
رشد نسبت بازده فروش، در طول دوره‌های زمانی نشان‌دهنده بهبود عملیات شرکت است و درصورتی‌ که عملیات شرکت در سطح فعلی حفظ شود، می‌توان انتظار بازده بیشتری را در آینده داشت. استمرار روند رو به رشد در نسبت بازده فروش، اغلب در شرایط انحصار کامل برای شرکت ایجاد می‌شود.

 

۲-۴  نسبت بازده ارزش ویژه:

نسبت بازده ارزش ویژه بیان می‌کند از هریک ریال حقوق صاحبان سهام چه میزان سود خالص برای شرکت ایجاد می شود. این نسبت، بازدهی متعلق به صاحبان سهام را نشان می‌دهد.

نحوه محاسبه نسبت:

حقوق صاحبان سهام/ (سود سهام ممتاز)-سود خالص =بازده ارزش ویژه

۱۰۰ * بازده ارزش ویژه =درصد بازدهی ارزش ویژه

نکته مهم ارزش ویژه یا حقوق صاحبان سهام، حاصل تفاضل بدهی‌های جاری از دارایی‌های جاری ترازنامه شرکت است.

تجزیه‌ وتحلیل نسبت:
نسبت بازده ارزش ویژه بیان‌کننده میزان موفقیت شرکت در حداکثر نمودن بازده سهام‌داران عادی است. حقوق صاحبان سهام مجموع سرمایه‌ای است که در اختیار شرکت قرار دارد مسلما بزرگ بودن این نسبت، بسیار مطلوب سهامداران شرکت‌ها است و در حقیقت صاحبان سهام شرکت، این نسبت را مهم‌ترین نسبت مالی می‌دانند زیرا نتایج سرمایه‌گذاری ایشان را نشان می‌دهد.

 

۲-۵  نسبت بازده دارایی‌ها:

نسبت بازده دارایی‌ها نشان‌دهنده آن است که شرکت چگونه از منابع و دارایی تحت اختیار خود برای کسب سود استفاده کرده و برای سرمایه‌گذاران و اعتباردهندگان خود بازدهی ایجاد نموده است. نسبت بازده دارایی‌ها می‌تواند شاخص نهایی برای ارزیابی کفایت و کارایی مدیریت شرکت باشد.

نحوه محاسبه نسبت:

۱۰۰ *( متوسط دارایی‌ها/سود خالص قبل از کسر مالیات) = نسبت بازده دارایی

نحوه محاسبه میانگین یا متوسط دارایی‌های شرکت:

متوسط دارایی‌ها برابر است با مجموع دارایی‌ها در ابتدا وانتهای دوره مالی موردبررسی تقسیم‌بر ۲

تجزیه‌ وتحلیل نسبت:
نسبت بازده دارایی‌ها، بازدهی ایجادشده توسط دارایی‌های شرکت را مشخص می‌کند. بالا بودن عدد حاصل از این نسبت، موفقیت شرکت را در استفاده مناسب از دارایی‌های خود نشان می‌دهد و هر چه عدد نسبت بالاتر باشد، به معنای کسب سود بیشتر از دارایی‌های موجود شرکت خواهد بود.

 

۲-۶  نسبت بازده سرمایه در گردش:

برای توضیح این نسبت ابتدا به بررسی مفهوم سرمایه در گردش می‌پردازیم. سرمایه در گردش شرکت، حاصل تفاضل بدهی‌های جاری از دارایی‌های جاری آن است. در واقع این نسبت بیان‌کننده میزان سود خالص (قبل از کسر مالیات) شرکت از سرمایه در گردش آن است.

نحوه محاسبه نسبت:

سرمایه در گردش/ سود خالص(قبل از کسر مالیات) = نسبت بازده سرمایه در گردش

تجزیه‌ وتحلیل نسبت:
با فرض ثابت بودن سرمایه در گردش، رشد سود خالص موجب افزایش بازده سرمایه در گردش می شود. با توجه به اینکه سرمایه در گردش حاصل تفاوت دارایی‌های جاری از بدهی‌های جاری است و چون دارایی جاری ماهیت نقدی دارد، برای افزایش بازدهی باید به‌طور پی‌درپی در حال تبدیل به هزینه، محصول و مجدداً به دارایی باشد.

۳-نسبت‌های کارایی یا فعالیت activity ratios :

نسبت‌های کارایی یا فعالیت در تحلیل تکنیکالسومین نسبت مالی مهم برای تحلیل بنیادی(فاندامنتال) نسبت فعالیت و کارایی می باشد. نسبت‌های فعالیت یا کارآیی ابزاری است که برای سنجش کاربرد دارایی‌های شرکت استفاده می شود و از طریق ارزیابی میزان فروش و تأثیر دارایی‌ها بر آن، اندازه‌گیری می‌شود. این گروه از نسبت‌ها، حجم فروش شرکت را با سرمایه‌گذاری در دارایی‌های مختلف مانند موجودی کالا، دارایی ثابت و … مقایسه کرده و میزان به‌کارگیری مؤثر منابع شرکت و راندمان عملیات آن را در دوره عملیات ارزیابی می‌کند.

 

کاربرد نسبت‌های فعالیت:
مهم‌ترین عملکرد نسبت‌های گروه فعالیت این است که اقلام ترازنامه را با صورت سود و زیان مرتبط می‌سازد. یکی از نکاتی که در اینجا باید موردتوجه قرار گیرد این است که اقلام ترازنامه در لحظه محاسبه می‌شوند اما اقلام سود و زیان مربوط به یک دوره زمانی خاص هستند که در محاسبه و تحلیل این نسبت، اغلب این موضوع در نظر گرفته نمی‌شود.

انواع نسبت‌هایی که در این گروه قرار دارند شامل موارد زیر است؛

  • دوره گردش موجودی کالا
  • دوره وصول مطالبات
  • دوره گردش مواد و کالای نیم ساخته
  • دوره واریز بستانکاران
  • دفعات گردش سرمایه جاری
  • دفعات گردش سرمایه ثابت
  • دفعات گردش دارایی
  • درصد تغییر فروش

 

۳-۱  دوره گردش موجودی کالا:

گردش موجودی کالا بیانگر این است که موجودی کالا و مواد اولیه شرکت، در یک بازه زمانی مشخص چند بار به فروش رسیده و جایگزین شده است و دوره گردش موجودی کالا، بازه زمانی را نشان می‌دهد که در آن دفعات گردش کالا اتفاق افتاده است که درنتیجه مفهوم دوره گردش موجودی کالا، بازه زمانی موردنیاز برای اینکه یک کالای ساخته‌شده، فروخته شود را نشان می‌دهد.

 

نحوه محاسبه نسبت:
به‌منظور محاسبه نسبت گردش موجودی کالا باید به شیوه زیر عمل نماییم:
دفعات گردش کالا:
دوره گردش موجودی کالا در تحلیل بنیادی

متوسط موجودی کالا:
موجودی کالا در ابتدا و انتهای دوره و همچنین بهای تمام‌شده کالای فروش رفته از صورت سود و زیان قابل‌استخراج است.
دوره گردش موجودی کالا در تحلیل بنیادی
دوره گردش کالا:
دوره گردش موجودی کالا در تحلیل بنیادی

تجزیه و تحلیل نسبت:
بالا بودن نسبت دوره گردش کالا،زمانی رخ می دهد که :

  • چرخه عملیاتی تبدیل مواد و موجودی کالا به وجه نقد، کوتاه است.
  • سرمایه‌گذاری‌ شرکت در موجودی کالا کاهش‌یافته است.
  • فروش شرکت نسبت به موجودی کالا، افزایش بیشتری داشته و شرکت از کارایی عملیاتی بالایی برخوردار است.
  • دوره رکود موجودی کالا در انبار کوتاه است.

پایین بودن نسبت گردش موجودی کالا به دلایل زیر اتفاق می‌افتد:

  • پایین بودن سطح فروش در شرکت
  • نگهداری میزان زیادی از موجودی‌ کالا در شرکت (انبار شدن کالاها)
  • ایجاد خط تولید جدید و عدم تبلیغات برای فروش محصولات آن
  • بالا بودن هزینه‌های نگهداری موجودی کالا در شرکت
  • احتمال بروز مشکل در تأمین مالی شرکت به دلیل پیش‌بینی پایین بودن وجوه نقد آن

 

۳-۲  نسبت گردش دارایی:

این نسبت میزان تأثیرگذاری گردش دارایی‌ها را در کسب درآمد شرکت نمایان می کند و بیانگر این است که چگونه دارایی‌های شرکت برای ایجاد درآمد بکار گرفته می‌شود. با مقایسه این نسبت در دوره‌های گذشته می‌توان به این نتیجه رسید که افزایش دارایی‌ها در کسب درآمد بیشتر توسط شرکت، تأثیرگذار بوده است یا خیر.

نحوه محاسبه نسبت:

 نسبت گردش داراییدر تحلیل بنیادی

تجزیه‌وتحلیل نسبت:
بالا بودن نسبت گردش دارایی‌ها، توانایی شرکت را در استفاده موفق از مجموع دارایی‌ها و امکانات خود نشان می‌دهد.
چنانچه دارایی‌های شرکت افزایش فراوانی داشته باشد اما از طرف دیگر در فروش شرکت رشد چندانی مشاهده نشود، در رابطه با فروش و دارایی‌های آن به نتایج زیر دست می یابیم:

  • افزایش در دارایی‌های جدید بدون برنامه‌ریزی دقیق صورت گرفته است و درنتیجه شرکت دچار تورم در بخش دارایی‌ها شده است.
  • شرکت دارای مشکل بازاریابی در فروش محصولات خود است؛ یعنی بازار محصول اشباع‌شده و شرکت باید به دنبال بازارهای جدید باشد.

 

۳-۳  نسبت گردش دارایی‌های ثابت:

این نسبت بیانگر میزان تأثیرگذاری دارایی‌های ثابت شرکت بر کسب درآمد آن است.

نحوه محاسبه نسبت:

 نسبت گردش دارایی‌های ثابت در تحلیل بنیادی

تجزیه‌وتحلیل نسبت:
بالا بودن نسبت گردش دارایی‌های ثابت نشان دهنده این است که شرکت در استفاده از این دسته از دارایی‌های خود به‌عنوان یکی از عوامل تولید، موفق بوده است. از سوی دیگر پایین بودن این نسبت ناشی از سرمایه‌گذاری بیش‌ ازحد در دارایی‌های ثابت و پایین بودن درآمد شرکت، نسبت به آن است.

 

۳-۴  دوره وصول مطالبات:

هدف از بررسی مطالبات شرکت، آنالیز کیفی حساب‌ها و اسناد دریافتنی می باشد. نسبت دوره وصول مطالبات، به دوره زمانی گفته می‌شود که با فرآیند فروش آغاز و تا وصول وجوه مربوطه ادامه می‌یابد و با بررسی این نسبت درمی‌یابیم شرکت درآمد فروش خود را در چه بازه زمانی به چرخه عملیاتی بازمی‌گرداند.

نحوه محاسبه نسبت:
برای تعیین دوره وصول مطالبات لازم است ابتدا گردش مطالبات را به‌صورت زیر تعیین نماییم:

گردش مطالبات

 دوره وصول مطالبات در تحلیل بنیادی

دوره وصول مطالبات

 دوره وصول مطالبات در تحلیل بنیادی

تجزیه‌وتحلیل نسبت:
چنانچه دوره وصول مطالبات شرکت کوتاه باشد به این معناست که شرکت برای تأمین اعتبار خود و افزایش سرمایه در گردش، بار مالی کمتری دارد و این امر موجب افزایش درآمد شرکت نیز می‌شود و بالا بودن دوره وصول مطالبات بیانگر آن است که شرکت برای فروش کالاهای خود، از شرایط نسیه بسیار زیاد استفاده کرده و یا اینکه برنامه منظمی برای وصول مطالبات خود از بدهکاران ندارد.
دوره وصول مطالبات معیار اندازه‌گیری مدت زمان لازم برای جمع‌آوری وجوه حاصل از فروش به مشتریان است.

۳-۵  دوره گردش عملیات:

دوره گردش عملیات، دوره‌ای است که طی آن شرکت مواد اولیه را خریداری و کالایی را تولید کرده و به دست مشتری می‌رساند و در نهایت وجه نقد را از وی دریافت می‌کند. به بیان ساده دوره گردش عملیات را بر اساس سایر نسبت‌های فعالیت با مجموع دوره وصول مطالبات و گردش موجودی کالا برابر است.

 

نحوه محاسبه نسبت:
نحوه محاسبه نسبت دوره گردش عملیات در شرکت‌های غیرتولیدی با شرکت‌های تولیدی متفاوت است.

در شرکت‌های غیر تولیدی:
دوره گردش موجودی کالا+ دوره وصول مطالبات= دوره گردش عملیات

در شرکت‌های تولیدی:
دوره گردش موجودی کالا+ دوره وصول مطالبات+ دوره تولید کالا = دوره گردش عملیات

دوره تولید کالا:
به مدت‌زمانی که مواد اولیه به کالای ساخته‌شده تبدیل می‌شود، دوره تولید گفته می‌شود.

تجزیه‌ وتحلیل نسبت:
برای تحلیل این نسبت با یک مثال شروع می‌کنیم. فرض کنید دوره گردش عملیات در شرکتی ۳۰ روز است. این یعنی ۳۰ روز طول می‌کشد تا کالاهای خریداری‌شده و موجود در انبار به فروش رسیده و وجوه ناشی از حساب‌های دریافتنی جمع‌آوری و وصول شوند.

شرکتی که دوره گردش عملیات کوتاهی دارد، نیازمند سرمایه در گردش کمتری می باشد. به دلیل اینکه دوره وصول مطالبات پایین‌تری داشته و زمان کمی طول خواهد کشید تا کالای تولیدشده به وجه نقد تبدیل شود.

 

۳-۶  نسبت موجودی کالا به سرمایه در گردش:

سرمایه در گردش تفاوت دارایی جاری از بدهی جاری شرکت می باشد. با توجه به اینکه یکی از اجزای تشکیل‌دهنده دارایی جاری موجودی کالا است، نسبت موجودی کالا به سرمایه در گردش نشان‌دهنده آن است که چه مقدار از سرمایه در گردش شرکت را موجودی کالا تشکیل داده است.

نحوه محاسبه نسبت:

بدهی جاری- دارایی جاری =  سرمایه در گردش

نسبت موجودی کالا به سرمایه در گردش در تحلیل بنیادی

تجزیه‌وتحلیل نسبت:
بالا بودن نسبت موجودی کالا به سرمایه در گردش، نشان‌دهنده این است که شرکت در عملیات جاری خود به مشکل خورده است. تولید موجودی کالا به معنای تبدیل یک دارایی مولد (جاری) به یک دارایی غیر مولد است و تا زمانی که این دارایی به فروش نرسد و وجوه نقد حاصل از آن به چرخه تولید بازنگردد نمی‌توان از عملیات شرکت انتظار بازدهی داشت.

منفی شدن مقدار سرمایه در گردش دلایل متعددی دارد که برخی از آن‌ها عبارت‌اند از:

  • شرکت از محل اعتبارات کوتاه‌مدت برای بدست آوردن دارایی غیر جاری استفاده کرده است.
  • در دوره‌هایی که نسبت منفی شده است بخشی از بدهی‌های بلندمدت که سررسید شده‌اند، موجب افزایش بدهی جاری شده است.

از مهم ترین نکات تحلیل این نسبت این است: زمانی که سرمایه در گردش شرکت مقدار منفی به خود می‌گیرد برای بررسی بهتر وضعیت شرکت بهتر است به ارزیابی نسبت‌های نقدینگی آن در دوره‌های موردنظر بپردازیم.

 

۳-۷  نسبت گردش سرمایه جاری:

سرمایه در گردش بخشی از خالص دارایی‌های جاری است که مستقیم یا غیرمستقیم تسهیلاتی را در چرخه تولید ایجاد می‌کنند و نسبت گردش سرمایه جاری، تأثیر سرمایه در گردش را در فروش شرکت نشان می‌دهد.

نحوه محاسبه نسبت:

نسبت گردش سرمایه جاری در تحلیل بنیادیبدهی جاری- دارایی جاری = سرمایه در گردش

تجزیه‌وتحلیل نسبت:
به ۲ دلیل نسبت گردش سرمایه جاری در یک شرکت افزایش می‌یابد؛ یا مخرج کسر این نسبت که نشان‌دهنده سرمایه در گردش است کاهش یافته و یا صورت کسر که نمایانگر فروش است افزایش داشته است. بهتر است این نسبت در کنار نسبت دوره گردش عملیات، مقایسه و ارزیابی شود.

 

۳-۸  نسبت دوره بازپرداخت بستانکاران:

توجه داشته باشید چنانچه قیمت تمام‌شده کالای خریداری‌شده در طی دوره را بر متوسط بستانکاران که برابر است با مجموع حساب‌ها و اسناد پرداختنی ابتدای دوره و انتهای دوره تقسیم بر ۲، تقسیم کنیم عدد به‌دست‌آمده تعداد دفعات پرداخت به بستانکاران را نشان می‌دهد. حال با تقسیم عدد ۳۶۵ بر نتیجه کسب‌شده (تعداد دفعات پرداخت) نسبت دوره بازپرداخت را نشان می دهد.

 نسبت دوره بازپرداخت بستانکاران در تحلیل بنیادی

۴-نسبت های اهرمی Leverage ratios

نسبت های اهرمی در تحلیل تکنیکالچهارمین نسبت مالی مهم برای تحلیل بنیادی(فاندامنتال) نسبت های اهرمی می باشد که تعدادی از نسبت‌های اهرمی مهم عبارت‌اند از:

  • نسبت بدهی
  • نسبت کل بدهی‌ها به حقوق صاحبان سهام
  • نسبت حقوق صاحبان سهام به دارایی‌های ثابت
  • نسبت کل بدهی به ارزش ویژه
  • نسبت بدهی جاری به ارزش ویژه
  • نسبت بدهی بلندمدت به ارزش ویژه
  • نسبت مالکانه

 

۴-۱  نسبت بدهی:

نسبت بدهی در واقع نشان‌دهنده اهمیت و نقش بدهی‌های جاری و بلندمدت در تأمین کل دارایی‌های شرکت است و بیان می‌کند چه میزان از دارایی‌های کل شرکت از محل بدهی‌ها تأمین‌ شده است.

نحوه محاسبه نسبت:

 نسبت بدهی در تحلیل بنیادی

تجزیه و تحلیل نسبت:
نسبت بدهی، موردتوجه اعتباردهندگان شرکت قرار دارد. بالا بودن نسبت بدهی به این معنا است که شرکت برای تأمین منابع موردنیاز خود، از منابع مالی خارج از شرکت بهره‌مند میگیرد. درنتیجه بستانکاران و وام‌دهندگان مثل بانک‌ها ترجیح می‌دهند نسبت بدهی شرکت کمتر باشد زیرا افزایش این نسبت، افزایش ریسک شرکت را به‌همراه خواهد داشت. بنابراین نسبت بدهی، شاخص و معیار سنجش ریسک مالی شرکت نیز محسوب می‌شود.

 

۴-۲  نسبت دارایی ثابت به ارزش ویژه:

این نسبت نشان می‌دهد چه مقدار از ارزش ویژه شرکت صرف خرید دارایی‌های ثابت شده است.

نحوه محاسبه نسبت:

نسبت دارایی ثابت به ارزش ویژه در تحلیل بنیادی

نکته مهم: ارزش ویژه شرکت برابر با حاصل تفاضل بدهی‌های شرکت از دارایی‌های آن است.

تجزیه و تحلیل نسبت:
پایین بودن نسبت دارایی ثابت به ارزش ویژه، به این معنی است که بخش کمی از ارزش ویژه شرکت صرف خرید دارایی ثابت آن شده است. در نتیجه نقدینگی شرکت بالا بوده و توانایی پرداخت بدهی های جاری خود را خواهد داشت.

۴-۳  نسبت کل بدهی به ارزش ویژه:

این نسبت به بررسی و مقایسه وضعیت بستانکاران(اعتباردهندگان) در مقابل صاحبان سهام شرکت می‌پردازد و قدرت بستانکاران شرکت را در مقایسه با صاحبان سهام نشان می‌دهد.

نحوه محاسبه نسبت:

نسبت کل بدهی به ارزش ویژه در تحلیل بنیادی

نکته: همان‌طور که در مطالب پیشین بیان شد، ارزش ویژه شرکت برابر با حاصل تفاضل بدهی‌های شرکت از دارایی‌های آن است.
مجموع بدهی‌های شرکت نشان‌دهنده قدرت بستانکاران و ارزش ویژه آن نشان‌دهنده قدرت صاحبان سهام است

تجزیه و تحلیل نسبت:
ازآنجایی‌که پایین بودن نسبت بدهی به ارزش ویژه برای شرکت ریسک مالی کمتری را به دنبال دارد، وام‌ و اعتباردهندگان ترجیح می‌دهند این گروه از نسبت‌ها مقادیر کم‌تری داشته باشد. علاوه بر این هر چه تامین سرمایه شرکت توسط صاحبان سهام افزایش یابد، به‌دنبال آن نسبت مالکانه و کنترل صاحبان سهام آن افزایش خواهد یافت و این به معنای هزینه بهره وام کمتر برای شرکت است.

 

۴-۴  نسبت بدهی جاری به ارزش ویژه:

نسبت بدهی جاری به ارزش ویژه، همان‌طور که از عنوان آن مشخص است، ارتباط بین بدهی‌های جاری شرکت را با ارزش ویژه بیان می‌کند.

نحوه محاسبه نسبت:

 نسبت بدهی جاری به ارزش ویژه در تحلیل بنیادی

نکته مهم ارزش ویژه شرکت برابر با حاصل تفاضل بدهی‌های شرکت از دارایی‌های آن است.

تجزیه و تحلیل نسبت:
ازآنجایی‌که بدهی‌های جاری(کوتاه‌مدت) شرکت از محل دارایی‌های جاری آن تأمین می‌شوند، این دسته از بدهی‌ها می‌توانند نقدینگی شرکت را تحت فشار قرار دهند. از طرفی سرمایه در گردش شرکت برابر با حاصل تفاضل بدهی‌های جاری از دارایی‌های جاری شرکت است، درنتیجه رشد بدهی‌های کوتاه‌مدت(جاری) منجر به کاهش سرمایه در گردش شرکت می‌شود.

_ بدهی‌های کوتاه‌مدت، نرخ بهره بالاتری نسبت به سایر بدهی‌ها دارند در نتیجه بالا بودن نسبت بدهی جاری به ارزش ویژه نشان‌دهنده بالا بودن بدهی‌های جاری است و این موضوع می‌تواند باعث کاهش قدرت اهرمی این بخش از بدهی‌ها ‌شود.

_ بالا بودن نسبت بدهی جاری به ارزش ویژه یا روند رو به رشد آن، نشان‌دهنده الزام مدیریت به بازنگری در ساختار سرمایه شرکت است.

 

۴-۵  نسبت بدهی بلندمدت به ارزش ویژه:

این نسبت‌ ارتباط بین بدهی‌های بلندمدت که سررسیدی بیشتر از یک سال دارند را با ارزش ویژه شرکت بررسی می‌کند.

نحوه محاسبه نسبت:
نسبت بدهی بلندمدت به ارزش ویژه در تحلیل بنیادی

این نسبت معمولاً به‌صورت درصد بیان شده و در پایان محاسبه، عدد به‌دست‌آمده را در عدد ۱۰۰ ضرب می‌نماییم.

 

۴-۶  نسبت مالکانه:

نسبت مالکانه بیان کننده این است که چه میزان از دارایی‌های شرکت متعلق به سهامداران می باشد. این نسبت به‌صورت درصد بیان شده و نشان‌دهنده اهمیت سهام‌داران در تأمین دارایی‌های شرکت است.

نحوه محاسبه نسبت:

نسبت مالکانه در تحلیل بنیادیتجزیه و تحلیل نسبت:
هر چه نسبت مالکانه شرکت بیشتر باشد، شرکت به تعهدات خود پایبندتر است و بالا بودن این نسبت نشان‌دهنده این است که شرکت از اهرم مالی استفاده چندانی نمی‌کند و نسبت مالکانه پایین می‌تواند نشان‌دهنده این باشد که شرکت بخش عمده‌ای از سرمایه خود را از محل اعتبارات تأمین کرده و این امر سبب ایجاد ریسک مالی برای آن شده است.

۴-۷  نسبت حقوق صاحبان سهام به کل بدهی‌ها:

این نسبت معیار مناسبی جهت ارزیابی ادعای حقوق صاحبان سهام و اعتباردهندگان به شرکت است. نسبت مورد بررسی، نشان‌دهنده وزن حقوق صاحبان سهام به کل وام‌ها و اعتباراتی است که شرکت دریافت کرده است.

نحوه محاسبه نسبت:
 نسبت حقوق صاحبان سهام به کل بدهی‌ها در تحلیل بنیادی

تجزیه و تحلیل نسبت:
بالا بودن این نسبت نشان‌دهنده حقوق بیشتر سهام‌داران اصلی نسبت به اعتباردهندگان شرکت است و افزایش حقوق صاحبان سهام به‌کل بدهی‌ها، آسیب‌پذیری شرکت را نسبت به ورشکستگی و مخاطرات اقتصادی کاهش می‌دهد.

 

۴-۸  نسبت حقوق صاحبان سهام به‌کل دارایی‌های ثابت:

نسبت حقوق صاحبان سهام به‌کل دارایی‌های ثابت، میزان نقش سهامداران را در تأمین مالی برای خرید دارایی‌های ثابت نشان می‌دهد.

نحوه محاسبه نسبت:

نسبت حقوق صاحبان سهام به‌کل دارایی‌های ثابت در تحلیل بنیادی

 

مزایای تحلیل بنیادی(فاندامنتال):

  • ﺑﺰرﮔﺘﺮﯾﻦ ﻣﺰﯾﺖ تحلیل بنیادی اﻣﻨﯿﺖ در ﻣﻘﺎﺑﻞ اﻣﻮاج رواﻧﯽ ﺑﺎزار اﺳﺖ
  • تحلیل‌های بنیادی مناسب برای سرمایه‌گذاری‌های بلندمدت و تمرکز بر روندهای بلند‌مدت است
  • در نتیجه‌ی تحلیل بنیادی سهام مناسب برای بلندمدت شناسایی می‌شود
  • خطاهای تحلیل بنیادی دارای ضریب پایین‌تری نسبت به خطاهای تحلیل تکنیکال هستند

معایب تحلیل بنیادی(فاندامنتال):

  • تحلیل بنیادی نیاز به تخصص بیشتری در زمینه‌ی مالی دارد
  • بکارگیری تحلیل بنیادی باید نسبت به مشخصه صنایع و شرکت‌ها متفاوت باشد، و لازمه‌ی آن تحقیقات زمان‌بر و پر هزینه است
  • تحلیل بنیادی نیازمند زﻣﺎنی ﻃﻮﻻﻧﯽ ﺟﻬﺖ ﺗﺤﻠﯿﻞ شرکت‌هاست و ﻣﺤﺪودیت‌های اﻃﻼع رﺳﺎﻧﯽ ﺷﺮکت‌ها از موانع آن به حساب می‌آیند
  • تحلیل بنیادی درصورت تغییرات محیطی، تحلیل با خطا مواجه می‌شود
  • تحلیل بنیادی یادگیری آن پیچیده و زمان‌بر است


AG0661          کد معرف جهت کارگزاری آگاه

کدام روش برای تحلیل سهام بهتر است؟

کدام روش برای تحلیل سهام بهتر است؟

بورس اوراق بهادار یکی از ارکان اصلی بازار سرمایه است. مهم‌ترین وظیفه این بازار جذب سرمایه‌های پراکنده و تخصیص بهینه‌ی این منابع به واحدهایی است که هم در جهت توسعه گام بر می‌دارند و هم منافع مورد انتظار سرمایه‌گذاران را تامین می‌کنند.

سرمایه‌گذاران، با انگیزه‌های مختلف نقش اساسی در تامین منابع مالی بازی می‌کنند. واحدهای اقتصادی نیز از جذب سرمایه‌های پراکنده، اهداف متفاوتی را دنبال می‌کنند که هدف هر دو گروه، دستیابی به منابع بیشتر و حداکثر کردن ثروت سهامداران است.

یکی از عواملی که در توسعه و رشد پایدار سرمایه نقش موثری دارد، آشنایی سرمایه‌گذاران و معامله‌گران بازار سرمایه با روش‌های تجزیه و تحلیل اوراق بهادار و افزایش توان تحلیل‌گری آن هاست.

توجه: سرمایه‌گذاری در بورس نیازمند آموزش است. قوانین و مفاهیم مهم و نکات بسیار زیادی در بورس وجود دارد.

اگر بدون آموزش دیدن، در بورس سرمایه‌گذاری کنید سرمایه‌تان را به خطر انداخته‌اید.

با توجه به شرایط فعلی، ما دوره‌ی آنلاین ویژه ورود به بورس را به شما پیشنهاد می‌کنیم.

جزییات بیشتر این دوره را اینجا ببینید (با امکان سفارش و دانلود فوری پس از خرید)

تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی دو مکتب فکری مهم در بازارها به حساب می‌آیند که در ادامه به آنها خواهیم پرداخت. همچنین معامله‌گران و سرمایه‌گذارا بازار، از «روانشناسی بازار» نیز برای بررسی و تصمیم‌گیری استفاده می‌کنند.

شاید روانشناسی بازار را نتوان یک روش تحلیلی مستقل نامید با این حال در ادامه به بررسی این روش نیز خواهیم پرداخت.

1- تحلیل بنیادی

تجزیه و تحلیل بنیادی مبتنی بر این فرض است که اوراق بهادار (و بازار به عنوان کل) دارای ارزشی ذاتی است که بوسیله‌ی سرمایه‌گذاران قابل برآورد است.

در تحلیل بنیادی برآورد ارزش ذاتی سهام از طریق ارزیابی متغییرهای بنیادی انجام می‌شود.

اگر ارزش بازار کمتر از ارزش ذاتی باشد، زمان برای خرید مناسب است و اگر ارزش بازار بیشتر از ارزش ذاتی باشد زمان برای فروش مناسب است.

در تحلیل بنیادی سرمایه‌گذاران ابتدا اقتصاد و بازار را به عنوان یک کل، تجزیه و تحلیل می‌کنند تا بتوانند زمان مناسب را برای سرمایه‌گذاری تشخیص دهند.

سپس به تحلیل صنایع یا بخش‌هایی از اقتصاد می‌پردازند که دارای چشم اندازهای آتی مناسبی هستند. در خاتمه نیز تحلیل‌گر به این نتیجه می‌رسد که زمان سرمایه‌گذاری مناسب است و صنعت مناسبی با بازده بالایی در چرخه اقتصاد فعالیت می‌کند و سپس به تحلیل شرکت‌های آن صنعت می‌پردازد.

از آنجا که تحلیل بازار دلالت بر زمان مناسب جهت سرمایه‌گذاری در سهام داشته و تحلیل صنعت به منظور یافتن صنایعی با روشن‌ترین آینده صورت می‌گیرد، بنابراین سرمایه گذار قادر به انتخاب شرکت‌هایی با آینده‌ای بهتر در محدوده‌ی آن صنایع خواهد بود.

به این منظور سرمایه‌گذار باید بر دو جزء مهم یعنی سودهای تقسیمی و نرخ بازگشت مورد انتظار و یا به صورت بدیل، درآمد و نسبت P/E و تحلیل آنها تکیه کند.

تحلیل بنیادی در سطح شرکت، شامل متغییرهای اصلی مالی برای تخمین ارزش ذاتی شرکت است.

این متغیرها شامل فروش، حاشیه سود، استهلاک، نرخ مالیات، منابع مالی، گردش دارایی ها و عوامل دیگر است.

تحلیل‌های بعدی می‌تواند شامل موقعیت رقابتی شرکت در آن صنعت، روابط کارگری، تغییرات تکنولوژیکی، مدیریت، رقابت خارجی و غیره باشد. نتیجه نهایی تحلیل بنیادی در سطح شرکت داده‌هایی است که برای تخمین قیمت سهام مورد نیاز است.

طرفداران استراتژی‌های بنیادی معتقدند که ” قیمت در بلندمدت به سوی ارزش ذاتی میل می‌کند ” بنابراین هرگاه در فرآیند ارزش‌گذاری بنیادی سهام، فاصله یا شکافی بین ارزش و قیمت روز ملاحظه کنند از این مسئله برای نتیجه‌گیری در مورد ارزندگی یا عدم ارزندگی و در نتیجه خرید یا فروش سهام استفاده می‌کنند.

به طور خلاصه برخی از مزایا و معایب تحلیل بنیادی عبارتند از:

مزایای تحلیل بنیادی:

  • ﺑﺰرﮔﺘﺮﯾﻦ ﻣﺰﯾﺖ آن اﻣﻨﯿﺖ در ﻣﻘﺎﺑﻞ اﻣﻮاج رواﻧﯽ ﺑﺎزار اﺳﺖ
  • تحلیل‌های بنیادی مناسب برای سرمایه‌گذاری‌های بلندمدت و تمرکز بر روندهای بلند‌مدت است
  • در نتیجه‌ی تحلیل بنیادی سهام مناسب برای بلندمدت شناسایی می‌شود
  • خطاهای تحلیل بنیادی دارای ضریب پایین‌تری نسبت به خطاهای تحلیل تکنیکال هستند

معایب تحلیل بنیادی:

  • نیاز به تخصص بیشتری در زمینه‌ی مالی دارد
  • بکارگیری این تکنیک باید نسبت به مشخصه صنایع و شرکت‌ها متفاوت باشد، و لازمه‌ی آن تحقیقات زمان‌بر و پر هزینه است
  • نیازمند زﻣﺎنی ﻃﻮﻻﻧﯽ ﺟﻬﺖ ﺗﺤﻠﯿﻞ شرکت‌هاست و ﻣﺤﺪودیت‌های اﻃﻼع رﺳﺎﻧﯽ ﺷﺮکت‌ها از موانع آن به حساب می‌آیند
  • درصورت تغییرات محیطی، تحلیل با خطا مواجه می‌شود
  • یادگیری آن پیچیده و زمان‌بر است

2 – تحلیل تکنیکال

تجزیه تحلیل تکنیکال یکی از روش‌های سنتی انتخاب سهام عادی و کاملا متمایز از روش بنیادی است.

برخلاف روش بنیادی که بر داده‌هایی از قبیل سود سهام، فروش، نرخ‌های رشد و یا قوانین و مقررات دولتی مبتنی است، روش تجزیه و تحلیل تکنیکی مبتنی بر داده‌های منتشر شده‌ی بازار است. داده‌های بازار (market data) شامل قیمت سهام یا سطح شاخص بازار، حجم (تعداد سهام معامله شده) و شاخص‌های تکنیکی است.

تحلیل تکنیکال (فنی) تغییر و حرکت قیمت اوراق بهادار را مدنظر دارد و از این داده‌ها برای پیش بینی تغییرات و حرکت آینده قیمت آن استفاده می‌کند.

تکنیکالیست‌ها از نمودارهای قیمت استفاده می‌کنند که این نمودارها اطلاعات ارزشمندی از قبیل حرکات و تغییرات روند قیمت در طول یک بازه زمانی، عکس العمل قبل و بعد از اتفاقات مهم، نوسانات گذشته و حال، حجم و میزان معاملات تاریخی و قدرت نسبی یک سهم نسبت به کل بازار را در اختیار ما قرار می‌دهند. همچنین تحلیل تکنیکال کمک زیادی به تشخیص زمان ورود به معامله می‌کند.

تجزیه تحلیل فنی یک روش پیش بینی قیمت با استفاده از قیمت‌های گذشته است. این روش مبتنی بر تحلیل عرضه و تقاضای کالاها، سهام، شاخص‌های معاملات آتی یا هر ابزار قابل معامله است.

اغلب به این روش، روش تجزیه و تحلیل بازار یا تجزیه و تحلیل داخلی نیز گفته می‌شود، به این علت که در این روش از طریق ثبت داده‌های مربوط به سهام به بررسی عرضه و تقاضای سهام در کل بازار پرداخته می‌شود.

هدف تجزیه و تحلیل تکنیکال استفاده از زمان است، بعبارت دیگر هدف آن پیش بینی تغییرات قیمتی کوتاه‌مدت در شاخص‌های بازار سهام و سهام بصورت جداگانه است.

این پیش‌بینی بر مطالعه بازار یا تغییرات سهام از طریق تجزیه و تحلیل داده‌های قیمتی و حجم مبادله سهام یا مطالعه شاخص‌های تکنیکی مبتنی است. توجه داشته باشید که تجزیه و تحلیل‌گران تکنیکی نه تنها به سطوح قیمتی بلکه بر تغییرات قیمت نیز توجه داشته و سعی می‌کنند تغییرات قیمت را پیش بینی نمایند.

به صورت خلاصه، منطق تجزیه و تحلیل تکنیکی عبارت است از:

1. قیمت ها توسط نیروی عرضه و تقاضا تعیین می‌شوند.
2. عوامل مختلفی از قبیل عوامل بنیادی و عوامل روانشناختی بازار بر میزان عرضه و تقاضا تاثیر می‌گذارند.
3. قیمت سهام هم زمان با تغییر و تعدیل قیمت سهام به سطوح تعادل جدید، به روند جدید تغییر می‌یابد.
4. روندها و تغییرات می‌توانند از طریق مطالعه تغییرات قیمتی و حجم معامله در طول زمان مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و مشخص شود.
معامله‌گرهایی که از استراتژی‌های تکنیکال استفاده می‌کنند، معتقدند “همه‌ی اطلاعات مهم بازار در قیمت‌ها و حجم معاملات منعکس شده است” و اگر بخشی از اطلاعات خود را در قیمت نشان نمی‌دهند، عملا برای فعالان بازار ارزش ندارد.

تحلیلگران تکنیکال از مفاهیم و ابزارهایی مانند اندیکاتورها و اسیلاتورها، خطوط روند، حمایت‌ها و مقاومت‌ها و… برای تحلیل استفاده می‌کنند.

به طور خلاصه برخی از مزایا و معایب تحلیل تکنیکال عبارتند از:

مزایای تحلیل تکنیکال:

  • ﯾﮏ ﺗﺤﻠﯿﻠﮕﺮ ﺗﮑﻨﯿﮑﺎل ﻣﯽ‌ﺗﻮاﻧﺪ از اﺳﺘﺮاﺗﮋی ﺧﻮد در ﺗﻤﺎم ﺑﺎزارﻫﺎ و روی ﺗﻤﺎم ﭼﺎرت‌ها اﺳﺘﻔﺎده ﮐﻨﺪ و اﯾﻦ ﯾﮑﯽ ﺑﺰرﮔﺘﺮﯾﻦ ﻧﻘﺎط ﻗﻮت اﯾﻦ ﻧﻮع ﺗﺤﻠﯿﻞ ﻣﯽ‌ﺑﺎﺷﺪ. (درﺻﻮرﺗﯽ ﮐﻪ تحلیل‌گران بنیادی تنها ﻣﯽ‌ﺗﻮاﻧﻨﺪ از ﻧﺘﯿﺠﻪ ﺑﺮرﺳﯽ اﻃﻼﻋﺎت و صورت‌های ﻣﺎﻟﯽ ﺧﻮد در ﺑﺎزار ﻣﺮﺑﻮﻃﻪ اﺳﺘﻔﺎده ﻧﻤﺎﯾﻨﺪ و اﯾﻦ ﻧﺎﺷﯽ از ﺣﺠﻢ زﯾﺎد اﯾﻦ اﻃﻼﻋﺎت ﻣﯽ‌ﺑﺎﺷﺪ).
  • زمان مناسب خرید نقش مهمی در عملکرد معامله‌گر دارد و استفاده از روش تحلیل تکنیکال کمک بسزایی در تشخیص زمان خرید می‌کند.
  • مناسب‌ترین زمان ورود یا خروج را در کوتاه‌مدت نشان می‌دهد
  • هزینه و زمان تحلیل آن کم است
  • دوره‌ی آموزش این روش کوتاه است

معایب تحلیل تکنیکال:

  • خطاهای تحلیلی در این روش به نسبت تحلیل بنیادی دارای ضریب بالاتری است و به علت تمایلات و تعصب متفاوت افراد، امکان تفسیر و تحلیل‌های متفاوتی وجود دارد
  • دﺷﻮاری در ﮔﺮدآوری اﻃﻼﻋﺎت و اﯾﺠﺎد زﯾﺮﺳﺎﺧت های ﻧﺮم اﻓﺰاری ﺟﻬﺖ اﺳﺘﻔﺎده از ﻧﻤﻮدارﻫﺎی ﻗﯿﻤﺘﯽ ﺳﻬﺎم
  • عدم کاربرد در سهام شرکت‌های کوچک
  • ابزارهای تحلیلی گوناگون و زیادی برای این روش وجود دارند


AG0661          کد معرف جهت کارگزاری آگاه

خلاصه کتاب پدر پولدار پدر فقیر رابرت کیوساکی

کتاب پولدار پدر فقیر (۱۹۹۷) سبک خود زندگی­نامه را با توصیه­‌های شخصی ترکیب می‌کند تا مراحل رسیدن به ثروت و استقلال مالی را ارائه کند. این نویسنده معتقد است که در این کتاب پُرفروش مجله نیویورک تایمز نکاتی را می‌آموزد که هرگز در جامعه نیاموخته‌­ایم و اینکه آنچه طبقه بالاتر به فرزندانشان منتقل می‌کنند، دانش ضروری برای کسب ثروت (ثروتمند ماندن) است. او ماجرای دوران سرمایه گذاری فوق العاده موفقش و بازنشستگی زودرسش در سن ۴۷ سالگی را برای تایید ادعاهایش تعریف کرد.

ترس از مذمت جامعه نمی‌گذارد که از «دور باطل» خارج شویم و ثروتمند شویم.

بیشتر ما می‌دانیم که دور باطل به چه معنی است، ولی اگر از ما بپرسند، چطور آن را تعریف می‌کنیم؟ یکی از تعاریفش این است «روال بی‌پایان کار برای هر کسی به جز خود». این یعنی شما تمام کار را می‌کنید، ولی بیشتر پاداش به دیگران (دولت، تحصیل­داران و روسا) می‌­رسد. معمولاً منظورمان از دور باطل چیزی است که همه ما گرفتارش هستیم. در عین حال، آن را چیز منفوری می‌دانیم. پس چرا به دویدن ادامه می‌دهیم؟ چون زندگی بیشتر مردم زیر طلسم ترس از مذمت جامعه است. مثلاً به این شعار فکر کنید:

«برو مدرسه، خیلی درس بخوان، شغل خوبی پیدا کن». ما هنوز هم این شعار را درس می‌دهیم، اگرچه توصیه منسوخی است که ریشه در تفکرات گذشته والدینمان دارد. در آن دوران، احتمالاً می‌توانستید به محض فارغ التحصیلی شغلی پیدا کنید، ده‌ها سال برای همان شرکت کار کنید و با حقوق بازنشستگی راحت بازنشسته شوید. امروزه این دیگر روش تضمینی برای رهایی همیشگی از مشکلات مالی یا فقر نیست. حقیقت این است که شما می‌توانید سخت کار کنید، وارد دانشگاه خوب شوید و پس از فارغ التحصیلی شغل پُردرآمدی را بدون هیچ رشد مالی کسب کنید، زیرا هنوز هم در «دور باطل» گیر افتاده‌اید. روسای شما (نه شما) دارند به خاطر کار زیاد شما ثروتمند می‌شوند. با این حال، هنوز هم به خاطر ترس از عدم رعایت انتظاراتی که از زمان تولد در مغز ما کاشته‌اند، به این شعار باور داریم و از آن پیروی می‌کنیم. نتیجه؟ شاید از فقر فرار کنیم، ولی قطعاً ثروتمندتر هم نمی‌شویم.

ترس و طمع ممکن است کاری کند که افراد بدون فکر اقتصادی تصمیمات غیرمنطقی بگیرند

خلاصه کتاب پدر پولدار پدر فقیر

در زمینه پول، هر کسی (ثروتمند و غیرثروتمند) دو هیجان اساسی را تجربه می‌کند ترس و طمع. اگر پول داشته باشید، احتمالاً روی این تمرکز می‌کنید که چه چیزهای جدیدی می‌توانید بخرید (طمع). اگر نداشته باشید، نگرانید که شاید همیشه کم بیاورید (ترس). افرادی که دانش کافی را برای مدیریت امور مالی­شان ندارند، خیلی ممکن است که در تصمیم گیری خود تحت تاثیر این هیجانات باشند. مثلاً فرض کنید که ترفیع گرفتید و دستمزدتان خیلی بالا رفت. می‌توانید آن پول اضافی را روی چیزی مثل اوراق یا سهام سرمایه گذاری کنید که به تدریج برایتان درآمدزایی می‌کند، یا می‌توانید با خریدهای جدیدی مثل خانه یا ماشین دلتان را راضی کنید. اگر شما از لحاظ مالی نادان باشید، اینجا ریش و قیچی دست هیجانتان خواهد بود. ترس از دست دادن پول آنقدر قوی است که نمی‌گذارد به خاطر ریسک ادراک شده، در سهام یا دارایی­‌های دیگری سرمایه گذاری کنید، اگرچه این سرمایه گذاری­‌ها در بلندمدت برایتان ثروت خواهد آورد. در عین حال، طمع باعث می‌شود که اضافه حقوقتان را برای سبک زندگی بهتر (مثل خرید خانه بزرگتر) خرج کنید که انتخاب واقعی‌تر و امن‌تری از خرید سهام شرکت به نظر می‌رسد. ولی ارتقاء خانه مبلغ وام و هزینه قبوض شهری را هم بالاتر می‌برد که عملاً افزایش حقوقتان را خنثی می‌کند. ترس و طمع به این شکل نمی‌گذارد که افراد بدون مغز اقتصادی در بلندمدت ثروتمند شوند. پس چطور با این هیجانات قدرتمند مقابله کنیم؟ با افزایش دانش مالی­مان درباره چیزهایی مثل سرمایه گذاری، ریسک و بدهی. با این کار موقعیت بهتری برای تصمیم گیری عاقلانه‌تر (حتی با وجود ترس و طمع) دارید.

پدر پولدار پدر فقیر علیرغم اهمیت هوش مالی در موفقیت شخصی و اجتماعی، ما هیچ آموزشی در این زمینه نمی‌بینیم

بیشتر ما فکر می‌کنیم که برای کسب ثروت فقط کافی است با استعداد و توانمند باشیم. ولی در واقع، دنیا پُر از چنین آدم‌­هایی است و بیشترشان فقیر هستند. کمبود آن‌ها در هوش مالی است، استعداد جامعی برای موضوعات مالی مثل حسابداری، سرمایه گذاری و این جور موارد. متاسفانه ما بدون این هوش تربیت می‌شویم. نظام آموزشی ما طوری ساخته شده است که رشته­‌های مفید مختلفی را به افراد بیاموزد، ولی هوش مالی جزو این رشته‌ها نیست. کودکان چیزهایی مثل پس انداز یا سرمایه گذاری را نمی‌آموزند و بنابراین هیچ شناختی از موضوعاتی مثل سود مرکب ندارند. نمونه بارزش این است که امروزه حتی دبیرستانی­‌ها هم تمام پول داخل کارتشان را خرج می‌کنند. این فقر آموزشی در زمینه هوش مالی تنها گریبان جوانان را نگرفته است، بلکه مشکل جوانان تحصیل کرده‌ای است که بسیاری از آن‌ها تصمیمات بدی با پولشان می‌گیرند. به عنوان مثال، سیاستمداران عموماً باهوش‌ترین و تحصیل ‌کرده‌ترین افراد جامعه محسوب می‌شوند، ولی بی دلیل نیست که کشورها بدهی ملی وحشتناکی به بار می‌آورند بیشتر سیاستمداران حاکم هوش مالی ناچیزی دارند. افراد عادی هم ممکن است وضعیت فوق العاده بدی در مدیریت امور مالیشان داشته باشند که نمونه بارز آن عدم برنامه ریزیشان برای بازنشستگی است. مثلاً در ایالات متحده، ۵۰ درصد نیروی کار حقوق بازنشستگی ندارند و از بین بقیه، تقریباً ۷۵ تا ۸۰ درصدشان حقوق بازنشستگی ناکارآمدی دارند. بی تردید، جامعه ما ر ا از لحاظ دانش مالی ضعیف کرده است و بنابراین خودمان باید به خودمان آموزش دهیم. وقتی که در دوران تحول اقتصادی عظیم به دنبال ثروت هستیم، خیلی مهمتر است که خودمان به دنبال آموزش مالی خوب برویم.

پدر پولدار پدر فقیر خودآموزی مالی و ارزیابی واقع گرایانه از وضعیت مالیتان زیربنای ثروتمند شدن هستند

می­توانید در هر سنی قدم در راه کسب ثروت بگذارید، ولی هرچه زودتر راه بیفتید بهتر است. اگر در سن ۲۰ سالگی شروع کنید، احتمال ثروتمندیتان خیلی بیشتر از وقتی است که در ۳۰ سالگی شروع کنید. صرف نظر از سن، بهترین شیوه شروع کار این است که وضعیت مالی تان را ارزیابی کنید، اهدافتان را تعیین کنید و سپس آموزش لازم را برای دستیابی به آن‌ها کسب کنید. ابتدا صادقانه نگاهی به وضعیت مالی فعلیتان بیندازید. با شغل فعلیتان، چه نوع درآمد واقع گرایانه­‌ای می‌توانید امروزه و در آینده داشته باشید و پیوسته می‌توانید از پس چه هزینه‌هایی بر بیاید؟ مثلاً شاید بفهمید که توان خرید آن مرسدس بنز جدید را ندارید که با دیدنش آب دهانتان راه می‌افتد. سپس می‌توانید اهداف مالی واقع گرایانه‌ای تعیین کنید. مثلاً می‌توانید بگویید که می‌خواهید در عرض پنج سال، مرسدس در دسترستان باشد. سپس باید هوش مالی تان را افزایش دهید. این کار سرمایه گذاری بر روی بزرگترین داراییتان است، ذهنتان. می‌توانید این کار را به چند روش انجام دهید، ولی یکی از روش‌های خوب این است که نقطه تمرکزتان را تغییر دهید: برای کسب آموزش کار کنید، نه کسب درآمد. مثلاً اگر از نه شنیدن می‌ترسید، مدت کوتاهی برای شرکت بازاریابی شبکه‌ای کار کنید. اگرچه ممکن است حقوق فوق ‌العاده‌ای نگیرید، ولی کلی مهارت فروش و اعتماد به نفس کسب می‌کنید که در آینده خیلی به کارتان خواهد آمد. همچنین می‌توانید در اوقات فراغت آموزش مالی بیشتری ببینید. در کلاس‌ها و سمینارهای مالی ثبت نام کنید، کتاب‌هایی راجع به این موضوع بخوانید و سعی کنید با متخصصان ارتباط برقرار کنید. اگر بنیان مالی تان را روی این اساس بنا کنید، به احتمال زیاد یک روز ثروتمند خواهید شد.

پدر پولدار پدر فقیر راه رسیدن به ثروت طولانی است، بنابراین باید انگیزه‌تان را حفظ کنید

خلاصه کتاب پدر پولدار پدر فقیر

راه رسیدن به ثروت طولانی و سخت است. به راحتی ممکن است در مواجهه با موانع روحیه‌تان را از دست بدهید. مثلاً شاید قیمت سهامی که رویش سرمایه گذاری کرده بودید، ناگهان افت کند. برای رسیدن به اهداف مالی، باید حتی در مواجهه با شکست نیز راه‌هایی برای حفظ انگیزه پیدا کنید. یکی از راه‌های تقویت انگیزه این است که فهرست آنچه می­خواهید و نمی­خواهید را طبق سلیقه شخصی­تان تهیه کنید. مثلاً:

«نمی‌خواهم به سرنوشت پدر و مادرم دچار شوم» و «می‌خواهم در عرض سه سال بدهی­‌هایم را صاف کنم». هر وقت که لازم داشتید به خودتان یادآوری کنید که چرا باید راه رسیدن به ثروت را ادامه دهید، این فهرست‌ها را بیرون بکشید. یکی دیگر از راهه‌ای حفظ انگیزه این است که پیش از پرداخت قبوضتان برای خودتان خرج کنید. اگرچه کمی نامعقول است، با این کار دقیقاً می‌فهمید که هر ماه چقدر پول بیشتر لازم دارید تا به هر دو هدفتان برسید تحقق خواسته­‌هایی مثل خرید آن گیتار مرغوب که چشمتان را گرفته بود و تسویه با تحصیل داران. منظور این نیست که کلی بدهی به بار آورید، ولی اول به خودتان «پول بدهید» فشار اضافی پرداخت قبوضتان پس از آن باعث می‌شود که راهه‌ای خلاقانه‌ای برای کسب درامد بیشتر و رسیدن به هر دو پیدا کنید. با این روش خود مراقبی مالی تان را تقویت و گسترش می‌دهید که ویژگی کلیدی تمام افرادی است که از نظر مالی موفق بودند. برای الهام گیری از بیرون، درباره داستان زندگی ثروتمندانی مثل وارن بافت یا دونالد ترامپ تحقیق کنید. وقتی ببینید که چطور با غلبه بر مشکلات به موفقیت رسیدند، انگیزه‌تان را حفظ می‌کنید. این نکات را اجرا کنید و مطمئن باشید که حفظ انگیزه در مسیر کسب ثروت خیلی هم سخت نیست.

تنبلی و تکبر می‌تواند حتی افراد با دانش مالی را هم به فقر ببرد

خلاصه کتاب پدر پولدار پدر فقیر

حتی پس از تقویت هوش مالی تان هم ممکن است نقاط ضعف شخصیتی شما و پولتان را تهدید کنند. تنبلی و تکبر دو عدد از این نقاط ضعف هستند، زیرا ممکن است در پشت پرده به شما آسیب بزنند. معمولاً فکر می‌کنیم تنبلی این است که بنشینیم و کاری نکنیم، ولی درواقع تنبلی لزوماً به معنی بیکاری نیست، بلکه می‌تواند طفره رفتن از انجام کارهای لازم باشد. مثلاً تاجری را در نظر بگیرید که هفته‌ای بیش از ۶۰ ساعت کار می‌کند. از نظر کسی که از بیرون نگاه می‌کند، او اصلاً تنبل نیست. ولی با کار کردن تا دیروقت، او از خانواده‌اش دور شده است. همین الان هم نشانه­‌های بحران را در خانه دیده است، ولی به جای رفع آن‌ها، خودش را در کار غرق کرده است. در یک کلام، او تنبل است: او از کار ضروری طفره می‌رود و احتمالاً عاقبتش این است که به طلاق پُرهزینه­‌ای گرفتار خواهد شد. به همین ترتیب، تکبر نیز ممکن است نقطه ضعف ویرانگری باشد. بر خلاف تعریف معمول، می‌توان در زمینه نابودی اوضاع مالی آن را «ترکیب جهل و تکبر» تعریف کرد:

ترکیبی از دانش مالی ضعف و تکبر بیش از حد برای اقرار به آن. تکبر عیب بسیار بزرگی در زمینه سرمایه گذاری است. مثلاً برخی کارگزاران بورس سعی خواهند کرد که با تقویت جنبه متکبر شما، سهام بیشتری به شما بفروشند و کمیسیون خودشان را بیشتر کنند. آن‌ها مثل فروشنده‌­های دروغگوی ماشین دست دوم هستند؛ آن‌ها با بیان نکات مثبت این سرمایه گذاری غرورتان را بالا می‌برند، ولی جنبه­‌های منفی را از شما پنهان می‌کنند. پس حتی اگر نابغه مالی هم شوید، باید حواستان به نقاط ضعف شخصیتیتان جمع باشد. با این کار شانس خیلی بیشتری برای دوری از نابودی اوضاع مالی دارید.

شغلتان برای پرداخت قبوض کفایت می‌کند، ولی کسب و کارتان شما را ثروتمند خواهد کرد

خیلی‌ها فکر می‌کنند که کسب و کار و شغلشان باید یکی باشد. ولی در زمینه وضعیت مالی شخصی، فرقی وجود دارد. شغل شما آن کاری است که هفته­‌ای ۴۰ ساعت انجام می‌دهید تا پول قبض‌ها را بدهید، خواربار بخرید و سایر هزینه‌­های زندگی را بپردازید. معمولاً عنوان خاصی مثل «صاحب رستوران» یا «فروشنده» به شما می‌دهد. از طرف دیگر، کسب و کارتان آن چیزی است که برایش وقت و پول می‌گذارید تا به افزایش دارایی­هایتان کمک کند. چون شغل تنها هزینه‌­هایتان را پوشش می‌دهد، بعید است که به تنهایی این شما را ثروتمند کند. برای کسب ثروت، باید در حین کار کردن، کسب و کاری هم راه بیندازید. مثلاً سرآشپزی را در نظر بگیرید که به دانشگاه تزئین غذا می‌رود و تمام چم و خم این کار را بلد است. اگرچه از شغلش (آشپزی) آنقدر پول در می‌آورد که اجاره‌اش را بدهد و خانواده‌اش را سیر کند، ولی هنوز هم ثروتمند نمی‌شود. پس در کسب و کاری سرمایه گذاری می‌کند: املاک. درآمد اضافی هر ماهش را صرف خرید دارایی­‌های درآمدزا می‌کند آپارتمان‌ها و ساختمان مشاعی که می‌تواند به مستاجر اجاره دهد. از طرف دیگر، فروشنده ماشینی را در نظر بگیرید که باقیمانده درآمد هر ماه را روی خرید و فروش سهام می‌گذارد. در هر دو حالت، شغل‌هایشان درآمد کافی را برای تأمین مخارج ماهانه تولید می‌کردند. ولی با صرف درآمد اضافی در کسب و کارشان، این افراد دارایی‌هایشان را نیز افزایش می‌دهند و به سمت ثروت حرکت می‌کنند. وقتی این اتفاق شروع شود، دارایی‌­هایتان (نه شغلتان) تبدیل به منبع اصلی درآمدتان می‌شود. این بی تردید نشانه استقلال مالی واقعی است.

پیام کلیدی کتاب پدر پولدار پدر فقیر

کتاب پدر پولدار پدر فقیر به ما می‌گوید چون در مدرسه به ما هوش مالی آموزش نداده‌اند، خودمان باید این ویژگی را در خودمان ایجاد کنیم. تنها زمانی احتمال کسب ثروت یا استقلال مالی بالا می‌رود که هوش مالی بالا و ذهنیت قوی و جاه طلبی در پشت آن داشته باشیم. در آخر، هرچه روی ذهنتان سرمایه گذاری کنید برایتان موفقیت آفرین خواهد بود، زیرا ذهن مهمترین داراییتان در هر شرایط مالی است.



AG0661          کد معرف جهت کارگزاری آگاه

صورت های مالی شرکتها | مهمترین منبع در تحلیل بنیادی

صورت های مالی شرکتها | مهمترین منبع در تحلیل بنیادی

صورت های مالی شرکتها

خلاصه ای از مقاله شماره۳: در تحلیل بنیادی، ما نیاز به منابع اطلاعاتی داریم تا در خصوص شرکت اطلاعات کمی و کیفی کسب کنیم. از مهمترین این منابع می توان به صورت های مالی شرکتها و یا در حالت کلی تر گزارش های مالی شرکتها اشاره نمود که در این مقاله به آن خواهیم پرداخت. منابع دیگری در تحلیل بنیادی وجود دارند که می توان به سایتها و منابع آماری معتبر داخلی و خارجی، گزارشات مالی شرکت های رقیب یا شرکت های بالادستی و پایین دستی، تحلیل سایر تحلیل گران از آن شرکت، مصاحبه مدیران شرکتها، برنامه بودجه کشور و اخبار خبرگزاری ها اشاره نمود.

صورت های مالی، ویترینی برای شرکتها

اجازه دهید قبل از اینکه بخواهیم بگوییم صورت مالی چیست، به توضیح آن در قالب یک مثال بپردازیم. تصور کنید شما برای خرید پوشاک به بازار یا پاساژ پوشاک مراجعه کرده اید. در نگاه نخست، تنها راه شناخت شما از اجناس مغازه ها(از نظر کیفیت، قیمت، برند و …) ویترین آن مغازه ها است. یعنی شما با دیدن ویترین آن مغازه تشخیص خواهید داد که آیا مغازه ای که تصمیم به ورود آن را دارید دارای اجناس با مشخصات مد نظر شما هست یا خیر، قیمت اجناس آن مغازه بر اساس بودجه شما می باشد یا خیر و سوالات دیگر. در نهایت ما برای شناخت مغازه ها به ویترین آنها توجه می کردیم. اگر به شرکت ها بخواهیم در حالت کلی نگاه کنیم مانند مغازه ها هستند که برای شناخت آن می بایست به ویترین آنها نظاره گر باشیم. صورتهای مالی شرکتها حکم ویترین مغازه ها را دارند. یعنی شما برای شناخت شرکتها به صورتهای مالی آنها نیاز دارید.

حسابداری دانشی است که با بکارگیری آن، اطلاعات مربوط به معاملات و عملیات مالی و رویدادهای دارای اثر مالی بر یک موسسه ، جمع آوری ،تجزیه وتحلیل ، اندازه گیری ، ثبت ، طبقه بندی ، تجمیع ، تلخیص و گزارش می شود.

 صورتهای مالی، متشکل از اعداد و ارقامی است که از صدها تا ده ها هزار مبادلات و رد و بدل های مالی ایجاد شده است. هر گونه مبادله ای که جنبه مالی و پولی داشته باشند(مانند فروش، هزینه، تسهیلات و …)، تأثیر آن در صورتهای مالی دیده خواهد شد.  صورت های مالی نتیجه یک سیستم حسابداری است که برای درک بهتر آن می توانید تصویر زیر را مشاهده نمایید.

صورت های مالی شرکتها | مهمترین منبع در تحلیل بنیادیصورتهای مالی اساسی شرکتها

شرکتها، ۴ صورت مالی اساسی دارند و هر یک برای استفاده کنندگان از آنها نقش خاص خود را دارند. ترازنامه، صورت سود و زیان، صورت جریان وجوه نقد و صورت سود و زیان جامع، صورتهای مالی اساسی را تشکیل می دهند. صورتهای مالی اساسی در هر صورت، در تحلیل مالی مورد استفاده قرار می گیرند ولی نتایج تحلیل چنین صورتهایی زمانی معتبر است که در تهیه و ارائه آنها از اصول متداول حسابداری تبعیت شده باشد.

همانطور که در مقاله های پیشین هم ذکر کردیم، صورت های مالی شرکتها از اصلی ترین منابع برای تحلیلگران بنیادی می باشد. صورتهای مالی شرکت هایی که در بازار سرمایه پذیرفته می شوند در سامانه جامع اطلاع رسانی ناشران یا همان کدال قابل دریافت می باشد.

چرا باید از صورتهای مالی استفاده کنیم؟

شما به عنوان یک تحلیلگر بنیادی در بازار سرمایه، باید قادر باشید تا به چند سوال زیر پاسخ دهید:

۱- ارقام چه می گویند؟

۲- ارقام در ارتباط با یکدیگر چه معنایی دارند؟

۳- ارقام برچه مشکلات، کمبودها وفزونی ها دلالت دارند؟

۴- صورتهای مالی در حل چه مشکلات و اتخاذ چه نوع تصمیـمات و چگونه کمک می کنند؟

اعتماد و اطمینان به صورتهای مالی

صورت های مالی شرکتها(پذیرفته شده در بازار سرمایه) به دو قسم تقسیم می شوند: حسابرسی شده و حسابرسی نشده. شرکت ها باید طی فواصل زمانی ۶ ماهه و سالانه گزارش خود را علاوه بر حسابرسی نشده، به صورت حسابرسی شده نیز روانه کدال نمایند. منظور از حسابرسی شده این است که موسسه ای به عنوان ناظر، به بررسی صحت تهیه و ارائه صورت های مالی مطابق با قوانین و استاندارد های موجود می پردازد. در بخش های بعدی به تفصیل در خصوص گزارش های حسابرس و بندهای آن خواهیم پرداخت.

استفاده کنندگان صورتهای مالی

 استفاده کنندگان از اطلاعات حسابداری به دو گروه، تحت عنوان استفاده کنندگان درون سازمانی و برون سازمانی طبقه بندی می شوند. استفاده کنندگان درون سازمانی همانند مدیران شرکت، مشاوران شرکت و … می باشند اما استفاده کنندگان خارجی شامل سهامداران، تسهیلات دهندگان، مالیات، تحلیلگران و … می باشند که هر یک به مقاصد خاصی از این گزارشها استفاده می کنند. در عین حال به طور کلی استفاده کنندگان بیرونی به دو گروه سرمایه گذاران و اعتبار دهندگان تقسیم بندی می شوند که هر دو گروه، به اطلاعات درباره سودآوری و ثبات واحد تجاری نیازمند بوده و هرگونه تغییراتی که منجر به افزایش یا کاهش سودآوری و عدم ثبات می گردد، باید جهت کمک به تصمیم گیری مورد توجه قرار گیرد.

صورت های مالی شرکتها | مهمترین منبع در تحلیل بنیادی


AG0661          کد معرف جهت کارگزاری آگاه

با ترازنامه بیشتر آشنا شویم

با ترازنامه بیشتر آشنا شویم

چکیده مقاله قبل:  در بخش تحلیل ترازنامه و دارایی و بدهی و حقوق صاحبان سهام شرکت ها به صورت های مالی اساسی شرکتها به ترازنامه پرداختیم. همانطور که گفته شد، ترازنامه یا صورت وضعیت مالی شرکتها، اطلاعات خلاصه شده در خصوص منابع اقتصادی(دارایی ها)، تعهدات اقتصادی(بدهی ها) و تفاوت این دو را که بیانگر حقوق مالکین است را در لحظه ای از زمان ارائه می دهد. در ترازنامه همیشه یک معادله وجود دارد؛ مجموع دارایی های شرکت برابر است با مجموع بدهی و حقوق صاحبان سهام شرکتها.

آشنایی بیشتر با ترازنامه

در این بخش از مقالات تصمیم داریم تا به صورت مفصل تر و با جزئیات بیشتری با ترازنامه آشنا شویم. چرا که برای تحلیل ترازنامه شما باید آن را به خوبی بشناسید.

قبل از اینکه شروع کنیم لازم است که بدانید ساختار ترازنامه در همه صنایع یکی است. یعنی ترازنامه در همه شرکت های ایرانی به یک شکل(دارایی سمت راست و بدهی و حقوق صاحبان سهام در سمت چپ) و به شکل T بزرگ می باشد. اما در انتها به جزئیاتی اشاره خواهیم نمود که ترازنامه ممکن است از صنعتی به صنعت دیگر دارای اختلاف هایی نیز باشد.

تصویر زیر که نمونه ای از یک ترازنامه شرکت تولیدی است را مشاهده نمایید:

تحلیل ترازنامه و دارایی و بدهی و حقوق صاحبان سهام

دارایی های جاری و دارایی های غیرجاری

در سمت راست ترازنامه، دارایی های شرکت نشان داده می شود که به دو بخش دارایی های جاری و دارایی های غیرجاری(دارایی های ثابت) تقسیم می شوند. مهمترین عاملی که دارایی ها را به این دو بخش تقسیم می کند متغیر زمان است. به عبارتی، اگر انتظار رود که دارایی های یک شرکت طی کمتر از یکسال به وجه نقد یا دارایی دیگر تبدیل شود، در دسته دارایی های جاری و اگر انتظار بر این باشد که بیش از یکسال(یا چرخه عملیاتی) زمان نیاز باشد که دارایی به وجه نقد یا دارایی دیگر تبدیل شود، در دسته دارایی های غیرجاری یا دارایی ثابت گنجانده می شود.

برای روشن شدن این موضوع به دو مثال می پردازیم. موجودی نقد (شامل حساب بانکی یا تنخواه) جزء دارایی جاری به حساب می آید. چرا که وجه نقد هستند. اما دارایی های ثابت مشهود(شامل زمین و ساختمان شرکت) جزء دارایی های غیرجاری به حساب می آیند. چرا که انتظار میرود یکسال دیگر هم این دارایی ها به وجه نقد تبدیل نشوند و مدیریت تصمیمی به فروش این داراییها ندارد.

دارایی های جاری

همانطور که گفتیم، دارایی جاری شامل دارایی هایی می شود که انتظار می رود طی کمتر از یکسال به وجه نقد تبدیل خواهد شد.

  • موجودی نقد

شامل وجوه نقدی است که به صورت ریالی و ارزی در صندوق، تنخواه و حساب بانکی شرکت وجود دارند.

  • سرمایه گذاری های کوتاه مدت

این سرفصل شامل سرمایه گذاری در اوراق مشارکت و … است.

  • دریافتنی های تجاری و غیرتجاری

شامل مطالبات شرکت از مشتریان می باشد. دریافتی های تجاری مطالبات شرکت بابت عمدتاً فروش محصول خود است اما دریافتنی غیرتجاری مرتبط با مطالبات شرکت از افرادی غیر از خریداران محصولات خود می باشد.(مانند فروش نسیه ساختمان شرکت)

  • موجودی مواد و کالا

شامل مواد اولیه خریداری شده، کالای(محصول) نیمه ساخته و کالای ساخته شده است.

  • پیش پرداختها

مبلغی که بابت دریافت خدمات به کارفرما یا پیمانکار قبل از انجام کار پرداخت می شود(بیعانه پرداختی)

دارایی های غیرجاری

دارایی های جاری، شامل دارایی های بلندمدت شرکت می باشد که در فرایند عملیات شرکت مورد استفاده قرار می گیرند و بر اساس انتظار شرکت طی یکسال آتی به نقد تبدیل نمی شوند.

  • سرمایه گذاری های بلندمدت

مانند خرید سهام عمده یک شرکت

  • دارایی های ثابت مشهود و نامشهود

دارایی ها در طبقه بندی دیگری به دو دسته مشهود و نامشهود طبقه بندی می شوند. دارایی مشهود قابل مشاهده است. مانند زمین و ساختمان و ماشین آلات اما دارایی نامشهود قابل رویت و مشاهده نیست. مانند سرقفلی و حق امتیاز.

بدهی های جاری و بدهی های غیرجاری

در سمت چپ ترازنامه بدهی های شرکت نمایش داده می شود. منظور از بدهی، طلب دیگران از شرکت است. بدهی ها به دو بخش تقسیم می شوند: بدهی های جاری و بدهی های غیرجاری. بدهی های جاری منظور تعهداتی است که شرکت انتظار دارد تا یکسال آتی تسویه می شوند. بدهی غیرجاری شامل تعهداتی می باشند که سررسید و انتظار شرکت مبنی بر این است که بیش از یکسال تا تسویه آنها باقی مانده است.

بدهی های جاری

  • پرداختنی های تجاری و غیرتجاری

عمدتاً شامل بدهی های شرکت به تأمین کنندگان مواد اولیه و دستگاه ها و تجهیزات شرکت

  • مالیات پرداختنی

مالیاتی که شرکت ها به سازمان مالیات بایت عملکرد و … بدهکارند.

  • سود سهام پرداختنی

سود سهامی(DPS) که در مجمع تقسیم و هنوز به حساب سهامداران واریز نگردیده است.

  • تسهیلات مالی دریافتی

وام و تسهیلاتی که شرکت از بانک دریافت نموده است.

  • پیش دریافت ها

برخلاف پیش پرداخت ها، این سرفصل گویای دریافت بیعانه از طرف مشتریک شرکت برای فروش کالا یا خدمات می باشد.

حقوق صاحبان سهام

بیانگر حق و حقوق مالی سهامداران و صاحبان شرکت از دارایی های شرکت است. اگر شرکت از محل دارایی های خود، بدهی ها را تسویه نماید آنچه باقی می ماند حقوق صاحبان سهام نام دارد.

  • سرمایه

سرمایه شرکت توسط مالکین و سهامداران تهیه می شود. ارزش اسمی هر سهم(۱۰۰۰ریال) ضربدر تعداد سهام شرکت برابر با سرمایه شرکت ها می باشد.

  • اندوخته قانونی

بر اساس قانون، شرکتها ۵% سود خالص دوره خود را به این حساب اختصاص می دهند تا این مبلغ حداقل به ۱۰% مبلغ سرمایه برسد.

  • سود یا زیان انباشته

همانطور که از نام آن مشخص است، برابر است با مجموع سودهای خالص شرکت ها در دوره های قبل منهای سودهای تقسیم شده در مجامع عمومی عادی(تقسیم سود). به این معنی که سود انباشته پایان سال ۱۳۹۵ در ترازنامه برابر است با سود انباشته پایان سال ۱۳۹۴، بعلاوه سود خالص طی دوره ۱۳۹۵ منهای سود تقسیم شده در مجمع سال مالی ۱۳۹۴٫

ارزش دفتری در ترازنامه

اعدادی که در ترازنامه می بینید به ارزش دفتری ثبت شده اند. به این معنی که فرضاً اگر شرکت زمینی را در سال ۱۳۶۵ به قیمت ۱۰ میلیون تومان خریداری کرده باشد، این زمین در ترازنامه سال ۱۳۹۵ هم به ارزش ۱۰ میلیون تومان نشان داده می شود(ارزش تاریخی). به همین دلیل یکی از ایرادات ترازنامه این است که تورم در اعداد آن تأثیرگذار نیست و مبلغ دارایی ها به روز نیستند.

اصطلاحات مرتبط با ترازنامه که باید بدانید

یک سری از اصطلاحات مرتبط با ترازنامه وجود دارند که شما باید آنها را بدانید. این اصطلاحات عموماً در گزارش های افزایش سرمایه شرکتها که در کدال قرار می گیرند وجود دارند.

  • سرمایه در گردش

برابر است با مجموع دارایی های جاری شرکت منهای مجموع بدهی های جاری شرکت. پس اگر شرکتی در مدارک درخواست افزایش سرمایه خود عنوان کرد که هدف از افزایش سرمایه اصلاح سرمایه در گردش شرکت است، منظور شرکت این است که به احتمال زیاد، یا می خواهد مشکلات نقدینگی و تأمین مواد اولیه را حل کند یا تصمیم دارد بدهی های خود به طلبکاران تجاری را تسویه نماید.

  • ساختار سرمایه

منظور از ساختار سرمایه، مجموع بدهی های غیرجاری و حقوق صاحبان سهام است. اگر شرکت در مدارک افزایش سرمایه خود ذکر کند که هدف از افزایش سرمایه اصلاح ساختار سرمایه است، منظور این است که می خواهد تسهیلات بلندمدت یا زیان انباشته خود را تسویه نماید. یا عدم توازنی بین نسبت بدهی های بلند مدت و حقوق صاحبان سهام است که تصمیم دارد اصلاح نماید.

  • ساختار مالی

به مجموع سمت چپ ترازنامه گفته می شود. یعنی مجموع بدهی جاری، غیر جاری و حقوق صاحبان سهام.

تحلیل ترازنامه و دارایی و بدهی و حقوق صاحبان سهام


AG0661          کد معرف جهت کارگزاری آگاه