سبزبنا

سبزبنا

مختصص باشیم
سبزبنا

سبزبنا

مختصص باشیم

اندیکاتور CCI


این اندیکاتور حول و حوش خط میانی صفر و بین +100 تا -100 نوسان دارد. خط میانی صفر، همان سطح قیمت متوازن شدۀ میانگین است. هر چه این اندیکاتور از خط میانی صفر بالاتر رود، رسیدن به سقف خرید بیشتر تضمین می شود و هرچه بیشتر وارد محوطۀ منفی شود، پتانسیل بیشتری برای افزایش قیمت وجود دارد.

قیمت متوازن شده به تنهایی نمی تواند به عنوان یک اندیکاتور شفاف نه جهت قیمت آینده را و نه قدرت آن را نشان دهد. همزمان باید به مقادیر بسیار مهم و امتدادهای متقاطع به دقت توجه شود:

  • اگر از سطح +100 بالاتر رود، به معنای احتمال حرکت صعودی بیشتر است.
  • اگر از سطح +100 پایین تر برود، به معنای تغییر جهت 180 درجه ای است و سینگالی برای فروش محسوب می شود.
  • اگر از سطح -100 بالاتر رود، به معنای حرکت نزولی بیشتر است.
  • اگر از سطح -100 پایین تر رود، به معنای تغییر جهت 180 درجه ای است و سیگنالی برای خرید محسوب می شود.
  • اگر از پایین و به شکل صعودی خط میانی صفر را قطع کند به معنای تائید خرید است.
  • اگر از بالا و به شکل نزولی خط میانی صفر را قطع کند به معنای تائید فروش است.

کاهش دوره زمان اندیکاتور منجر به افزایش حساسیت آن میشود. انتقال سطح بحرانی تا 200، اجازه میدهد تانوسان های ناچیز قیمت لحاظ نشوند.


AG0661          کد معرف جهت کارگزاری آگاه

کدام روش برای تحلیل سهام بهتر است؟

کدام روش برای تحلیل سهام بهتر است؟

بورس اوراق بهادار یکی از ارکان اصلی بازار سرمایه است. مهم‌ترین وظیفه این بازار جذب سرمایه‌های پراکنده و تخصیص بهینه‌ی این منابع به واحدهایی است که هم در جهت توسعه گام بر می‌دارند و هم منافع مورد انتظار سرمایه‌گذاران را تامین می‌کنند.

سرمایه‌گذاران، با انگیزه‌های مختلف نقش اساسی در تامین منابع مالی بازی می‌کنند. واحدهای اقتصادی نیز از جذب سرمایه‌های پراکنده، اهداف متفاوتی را دنبال می‌کنند که هدف هر دو گروه، دستیابی به منابع بیشتر و حداکثر کردن ثروت سهامداران است.

یکی از عواملی که در توسعه و رشد پایدار سرمایه نقش موثری دارد، آشنایی سرمایه‌گذاران و معامله‌گران بازار سرمایه با روش‌های تجزیه و تحلیل اوراق بهادار و افزایش توان تحلیل‌گری آن هاست.

توجه: سرمایه‌گذاری در بورس نیازمند آموزش است. قوانین و مفاهیم مهم و نکات بسیار زیادی در بورس وجود دارد.

اگر بدون آموزش دیدن، در بورس سرمایه‌گذاری کنید سرمایه‌تان را به خطر انداخته‌اید.

با توجه به شرایط فعلی، ما دوره‌ی آنلاین ویژه ورود به بورس را به شما پیشنهاد می‌کنیم.

جزییات بیشتر این دوره را اینجا ببینید (با امکان سفارش و دانلود فوری پس از خرید)

تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی دو مکتب فکری مهم در بازارها به حساب می‌آیند که در ادامه به آنها خواهیم پرداخت. همچنین معامله‌گران و سرمایه‌گذارا بازار، از «روانشناسی بازار» نیز برای بررسی و تصمیم‌گیری استفاده می‌کنند.

شاید روانشناسی بازار را نتوان یک روش تحلیلی مستقل نامید با این حال در ادامه به بررسی این روش نیز خواهیم پرداخت.

1- تحلیل بنیادی

تجزیه و تحلیل بنیادی مبتنی بر این فرض است که اوراق بهادار (و بازار به عنوان کل) دارای ارزشی ذاتی است که بوسیله‌ی سرمایه‌گذاران قابل برآورد است.

در تحلیل بنیادی برآورد ارزش ذاتی سهام از طریق ارزیابی متغییرهای بنیادی انجام می‌شود.

اگر ارزش بازار کمتر از ارزش ذاتی باشد، زمان برای خرید مناسب است و اگر ارزش بازار بیشتر از ارزش ذاتی باشد زمان برای فروش مناسب است.

در تحلیل بنیادی سرمایه‌گذاران ابتدا اقتصاد و بازار را به عنوان یک کل، تجزیه و تحلیل می‌کنند تا بتوانند زمان مناسب را برای سرمایه‌گذاری تشخیص دهند.

سپس به تحلیل صنایع یا بخش‌هایی از اقتصاد می‌پردازند که دارای چشم اندازهای آتی مناسبی هستند. در خاتمه نیز تحلیل‌گر به این نتیجه می‌رسد که زمان سرمایه‌گذاری مناسب است و صنعت مناسبی با بازده بالایی در چرخه اقتصاد فعالیت می‌کند و سپس به تحلیل شرکت‌های آن صنعت می‌پردازد.

از آنجا که تحلیل بازار دلالت بر زمان مناسب جهت سرمایه‌گذاری در سهام داشته و تحلیل صنعت به منظور یافتن صنایعی با روشن‌ترین آینده صورت می‌گیرد، بنابراین سرمایه گذار قادر به انتخاب شرکت‌هایی با آینده‌ای بهتر در محدوده‌ی آن صنایع خواهد بود.

به این منظور سرمایه‌گذار باید بر دو جزء مهم یعنی سودهای تقسیمی و نرخ بازگشت مورد انتظار و یا به صورت بدیل، درآمد و نسبت P/E و تحلیل آنها تکیه کند.

تحلیل بنیادی در سطح شرکت، شامل متغییرهای اصلی مالی برای تخمین ارزش ذاتی شرکت است.

این متغیرها شامل فروش، حاشیه سود، استهلاک، نرخ مالیات، منابع مالی، گردش دارایی ها و عوامل دیگر است.

تحلیل‌های بعدی می‌تواند شامل موقعیت رقابتی شرکت در آن صنعت، روابط کارگری، تغییرات تکنولوژیکی، مدیریت، رقابت خارجی و غیره باشد. نتیجه نهایی تحلیل بنیادی در سطح شرکت داده‌هایی است که برای تخمین قیمت سهام مورد نیاز است.

طرفداران استراتژی‌های بنیادی معتقدند که ” قیمت در بلندمدت به سوی ارزش ذاتی میل می‌کند ” بنابراین هرگاه در فرآیند ارزش‌گذاری بنیادی سهام، فاصله یا شکافی بین ارزش و قیمت روز ملاحظه کنند از این مسئله برای نتیجه‌گیری در مورد ارزندگی یا عدم ارزندگی و در نتیجه خرید یا فروش سهام استفاده می‌کنند.

به طور خلاصه برخی از مزایا و معایب تحلیل بنیادی عبارتند از:

مزایای تحلیل بنیادی:

  • ﺑﺰرﮔﺘﺮﯾﻦ ﻣﺰﯾﺖ آن اﻣﻨﯿﺖ در ﻣﻘﺎﺑﻞ اﻣﻮاج رواﻧﯽ ﺑﺎزار اﺳﺖ
  • تحلیل‌های بنیادی مناسب برای سرمایه‌گذاری‌های بلندمدت و تمرکز بر روندهای بلند‌مدت است
  • در نتیجه‌ی تحلیل بنیادی سهام مناسب برای بلندمدت شناسایی می‌شود
  • خطاهای تحلیل بنیادی دارای ضریب پایین‌تری نسبت به خطاهای تحلیل تکنیکال هستند

معایب تحلیل بنیادی:

  • نیاز به تخصص بیشتری در زمینه‌ی مالی دارد
  • بکارگیری این تکنیک باید نسبت به مشخصه صنایع و شرکت‌ها متفاوت باشد، و لازمه‌ی آن تحقیقات زمان‌بر و پر هزینه است
  • نیازمند زﻣﺎنی ﻃﻮﻻﻧﯽ ﺟﻬﺖ ﺗﺤﻠﯿﻞ شرکت‌هاست و ﻣﺤﺪودیت‌های اﻃﻼع رﺳﺎﻧﯽ ﺷﺮکت‌ها از موانع آن به حساب می‌آیند
  • درصورت تغییرات محیطی، تحلیل با خطا مواجه می‌شود
  • یادگیری آن پیچیده و زمان‌بر است

2 – تحلیل تکنیکال

تجزیه تحلیل تکنیکال یکی از روش‌های سنتی انتخاب سهام عادی و کاملا متمایز از روش بنیادی است.

برخلاف روش بنیادی که بر داده‌هایی از قبیل سود سهام، فروش، نرخ‌های رشد و یا قوانین و مقررات دولتی مبتنی است، روش تجزیه و تحلیل تکنیکی مبتنی بر داده‌های منتشر شده‌ی بازار است. داده‌های بازار (market data) شامل قیمت سهام یا سطح شاخص بازار، حجم (تعداد سهام معامله شده) و شاخص‌های تکنیکی است.

تحلیل تکنیکال (فنی) تغییر و حرکت قیمت اوراق بهادار را مدنظر دارد و از این داده‌ها برای پیش بینی تغییرات و حرکت آینده قیمت آن استفاده می‌کند.

تکنیکالیست‌ها از نمودارهای قیمت استفاده می‌کنند که این نمودارها اطلاعات ارزشمندی از قبیل حرکات و تغییرات روند قیمت در طول یک بازه زمانی، عکس العمل قبل و بعد از اتفاقات مهم، نوسانات گذشته و حال، حجم و میزان معاملات تاریخی و قدرت نسبی یک سهم نسبت به کل بازار را در اختیار ما قرار می‌دهند. همچنین تحلیل تکنیکال کمک زیادی به تشخیص زمان ورود به معامله می‌کند.

تجزیه تحلیل فنی یک روش پیش بینی قیمت با استفاده از قیمت‌های گذشته است. این روش مبتنی بر تحلیل عرضه و تقاضای کالاها، سهام، شاخص‌های معاملات آتی یا هر ابزار قابل معامله است.

اغلب به این روش، روش تجزیه و تحلیل بازار یا تجزیه و تحلیل داخلی نیز گفته می‌شود، به این علت که در این روش از طریق ثبت داده‌های مربوط به سهام به بررسی عرضه و تقاضای سهام در کل بازار پرداخته می‌شود.

هدف تجزیه و تحلیل تکنیکال استفاده از زمان است، بعبارت دیگر هدف آن پیش بینی تغییرات قیمتی کوتاه‌مدت در شاخص‌های بازار سهام و سهام بصورت جداگانه است.

این پیش‌بینی بر مطالعه بازار یا تغییرات سهام از طریق تجزیه و تحلیل داده‌های قیمتی و حجم مبادله سهام یا مطالعه شاخص‌های تکنیکی مبتنی است. توجه داشته باشید که تجزیه و تحلیل‌گران تکنیکی نه تنها به سطوح قیمتی بلکه بر تغییرات قیمت نیز توجه داشته و سعی می‌کنند تغییرات قیمت را پیش بینی نمایند.

به صورت خلاصه، منطق تجزیه و تحلیل تکنیکی عبارت است از:

1. قیمت ها توسط نیروی عرضه و تقاضا تعیین می‌شوند.
2. عوامل مختلفی از قبیل عوامل بنیادی و عوامل روانشناختی بازار بر میزان عرضه و تقاضا تاثیر می‌گذارند.
3. قیمت سهام هم زمان با تغییر و تعدیل قیمت سهام به سطوح تعادل جدید، به روند جدید تغییر می‌یابد.
4. روندها و تغییرات می‌توانند از طریق مطالعه تغییرات قیمتی و حجم معامله در طول زمان مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و مشخص شود.
معامله‌گرهایی که از استراتژی‌های تکنیکال استفاده می‌کنند، معتقدند “همه‌ی اطلاعات مهم بازار در قیمت‌ها و حجم معاملات منعکس شده است” و اگر بخشی از اطلاعات خود را در قیمت نشان نمی‌دهند، عملا برای فعالان بازار ارزش ندارد.

تحلیلگران تکنیکال از مفاهیم و ابزارهایی مانند اندیکاتورها و اسیلاتورها، خطوط روند، حمایت‌ها و مقاومت‌ها و… برای تحلیل استفاده می‌کنند.

به طور خلاصه برخی از مزایا و معایب تحلیل تکنیکال عبارتند از:

مزایای تحلیل تکنیکال:

  • ﯾﮏ ﺗﺤﻠﯿﻠﮕﺮ ﺗﮑﻨﯿﮑﺎل ﻣﯽ‌ﺗﻮاﻧﺪ از اﺳﺘﺮاﺗﮋی ﺧﻮد در ﺗﻤﺎم ﺑﺎزارﻫﺎ و روی ﺗﻤﺎم ﭼﺎرت‌ها اﺳﺘﻔﺎده ﮐﻨﺪ و اﯾﻦ ﯾﮑﯽ ﺑﺰرﮔﺘﺮﯾﻦ ﻧﻘﺎط ﻗﻮت اﯾﻦ ﻧﻮع ﺗﺤﻠﯿﻞ ﻣﯽ‌ﺑﺎﺷﺪ. (درﺻﻮرﺗﯽ ﮐﻪ تحلیل‌گران بنیادی تنها ﻣﯽ‌ﺗﻮاﻧﻨﺪ از ﻧﺘﯿﺠﻪ ﺑﺮرﺳﯽ اﻃﻼﻋﺎت و صورت‌های ﻣﺎﻟﯽ ﺧﻮد در ﺑﺎزار ﻣﺮﺑﻮﻃﻪ اﺳﺘﻔﺎده ﻧﻤﺎﯾﻨﺪ و اﯾﻦ ﻧﺎﺷﯽ از ﺣﺠﻢ زﯾﺎد اﯾﻦ اﻃﻼﻋﺎت ﻣﯽ‌ﺑﺎﺷﺪ).
  • زمان مناسب خرید نقش مهمی در عملکرد معامله‌گر دارد و استفاده از روش تحلیل تکنیکال کمک بسزایی در تشخیص زمان خرید می‌کند.
  • مناسب‌ترین زمان ورود یا خروج را در کوتاه‌مدت نشان می‌دهد
  • هزینه و زمان تحلیل آن کم است
  • دوره‌ی آموزش این روش کوتاه است

معایب تحلیل تکنیکال:

  • خطاهای تحلیلی در این روش به نسبت تحلیل بنیادی دارای ضریب بالاتری است و به علت تمایلات و تعصب متفاوت افراد، امکان تفسیر و تحلیل‌های متفاوتی وجود دارد
  • دﺷﻮاری در ﮔﺮدآوری اﻃﻼﻋﺎت و اﯾﺠﺎد زﯾﺮﺳﺎﺧت های ﻧﺮم اﻓﺰاری ﺟﻬﺖ اﺳﺘﻔﺎده از ﻧﻤﻮدارﻫﺎی ﻗﯿﻤﺘﯽ ﺳﻬﺎم
  • عدم کاربرد در سهام شرکت‌های کوچک
  • ابزارهای تحلیلی گوناگون و زیادی برای این روش وجود دارند


AG0661          کد معرف جهت کارگزاری آگاه

با ترازنامه بیشتر آشنا شویم

با ترازنامه بیشتر آشنا شویم

چکیده مقاله قبل:  در بخش تحلیل ترازنامه و دارایی و بدهی و حقوق صاحبان سهام شرکت ها به صورت های مالی اساسی شرکتها به ترازنامه پرداختیم. همانطور که گفته شد، ترازنامه یا صورت وضعیت مالی شرکتها، اطلاعات خلاصه شده در خصوص منابع اقتصادی(دارایی ها)، تعهدات اقتصادی(بدهی ها) و تفاوت این دو را که بیانگر حقوق مالکین است را در لحظه ای از زمان ارائه می دهد. در ترازنامه همیشه یک معادله وجود دارد؛ مجموع دارایی های شرکت برابر است با مجموع بدهی و حقوق صاحبان سهام شرکتها.

آشنایی بیشتر با ترازنامه

در این بخش از مقالات تصمیم داریم تا به صورت مفصل تر و با جزئیات بیشتری با ترازنامه آشنا شویم. چرا که برای تحلیل ترازنامه شما باید آن را به خوبی بشناسید.

قبل از اینکه شروع کنیم لازم است که بدانید ساختار ترازنامه در همه صنایع یکی است. یعنی ترازنامه در همه شرکت های ایرانی به یک شکل(دارایی سمت راست و بدهی و حقوق صاحبان سهام در سمت چپ) و به شکل T بزرگ می باشد. اما در انتها به جزئیاتی اشاره خواهیم نمود که ترازنامه ممکن است از صنعتی به صنعت دیگر دارای اختلاف هایی نیز باشد.

تصویر زیر که نمونه ای از یک ترازنامه شرکت تولیدی است را مشاهده نمایید:

تحلیل ترازنامه و دارایی و بدهی و حقوق صاحبان سهام

دارایی های جاری و دارایی های غیرجاری

در سمت راست ترازنامه، دارایی های شرکت نشان داده می شود که به دو بخش دارایی های جاری و دارایی های غیرجاری(دارایی های ثابت) تقسیم می شوند. مهمترین عاملی که دارایی ها را به این دو بخش تقسیم می کند متغیر زمان است. به عبارتی، اگر انتظار رود که دارایی های یک شرکت طی کمتر از یکسال به وجه نقد یا دارایی دیگر تبدیل شود، در دسته دارایی های جاری و اگر انتظار بر این باشد که بیش از یکسال(یا چرخه عملیاتی) زمان نیاز باشد که دارایی به وجه نقد یا دارایی دیگر تبدیل شود، در دسته دارایی های غیرجاری یا دارایی ثابت گنجانده می شود.

برای روشن شدن این موضوع به دو مثال می پردازیم. موجودی نقد (شامل حساب بانکی یا تنخواه) جزء دارایی جاری به حساب می آید. چرا که وجه نقد هستند. اما دارایی های ثابت مشهود(شامل زمین و ساختمان شرکت) جزء دارایی های غیرجاری به حساب می آیند. چرا که انتظار میرود یکسال دیگر هم این دارایی ها به وجه نقد تبدیل نشوند و مدیریت تصمیمی به فروش این داراییها ندارد.

دارایی های جاری

همانطور که گفتیم، دارایی جاری شامل دارایی هایی می شود که انتظار می رود طی کمتر از یکسال به وجه نقد تبدیل خواهد شد.

  • موجودی نقد

شامل وجوه نقدی است که به صورت ریالی و ارزی در صندوق، تنخواه و حساب بانکی شرکت وجود دارند.

  • سرمایه گذاری های کوتاه مدت

این سرفصل شامل سرمایه گذاری در اوراق مشارکت و … است.

  • دریافتنی های تجاری و غیرتجاری

شامل مطالبات شرکت از مشتریان می باشد. دریافتی های تجاری مطالبات شرکت بابت عمدتاً فروش محصول خود است اما دریافتنی غیرتجاری مرتبط با مطالبات شرکت از افرادی غیر از خریداران محصولات خود می باشد.(مانند فروش نسیه ساختمان شرکت)

  • موجودی مواد و کالا

شامل مواد اولیه خریداری شده، کالای(محصول) نیمه ساخته و کالای ساخته شده است.

  • پیش پرداختها

مبلغی که بابت دریافت خدمات به کارفرما یا پیمانکار قبل از انجام کار پرداخت می شود(بیعانه پرداختی)

دارایی های غیرجاری

دارایی های جاری، شامل دارایی های بلندمدت شرکت می باشد که در فرایند عملیات شرکت مورد استفاده قرار می گیرند و بر اساس انتظار شرکت طی یکسال آتی به نقد تبدیل نمی شوند.

  • سرمایه گذاری های بلندمدت

مانند خرید سهام عمده یک شرکت

  • دارایی های ثابت مشهود و نامشهود

دارایی ها در طبقه بندی دیگری به دو دسته مشهود و نامشهود طبقه بندی می شوند. دارایی مشهود قابل مشاهده است. مانند زمین و ساختمان و ماشین آلات اما دارایی نامشهود قابل رویت و مشاهده نیست. مانند سرقفلی و حق امتیاز.

بدهی های جاری و بدهی های غیرجاری

در سمت چپ ترازنامه بدهی های شرکت نمایش داده می شود. منظور از بدهی، طلب دیگران از شرکت است. بدهی ها به دو بخش تقسیم می شوند: بدهی های جاری و بدهی های غیرجاری. بدهی های جاری منظور تعهداتی است که شرکت انتظار دارد تا یکسال آتی تسویه می شوند. بدهی غیرجاری شامل تعهداتی می باشند که سررسید و انتظار شرکت مبنی بر این است که بیش از یکسال تا تسویه آنها باقی مانده است.

بدهی های جاری

  • پرداختنی های تجاری و غیرتجاری

عمدتاً شامل بدهی های شرکت به تأمین کنندگان مواد اولیه و دستگاه ها و تجهیزات شرکت

  • مالیات پرداختنی

مالیاتی که شرکت ها به سازمان مالیات بایت عملکرد و … بدهکارند.

  • سود سهام پرداختنی

سود سهامی(DPS) که در مجمع تقسیم و هنوز به حساب سهامداران واریز نگردیده است.

  • تسهیلات مالی دریافتی

وام و تسهیلاتی که شرکت از بانک دریافت نموده است.

  • پیش دریافت ها

برخلاف پیش پرداخت ها، این سرفصل گویای دریافت بیعانه از طرف مشتریک شرکت برای فروش کالا یا خدمات می باشد.

حقوق صاحبان سهام

بیانگر حق و حقوق مالی سهامداران و صاحبان شرکت از دارایی های شرکت است. اگر شرکت از محل دارایی های خود، بدهی ها را تسویه نماید آنچه باقی می ماند حقوق صاحبان سهام نام دارد.

  • سرمایه

سرمایه شرکت توسط مالکین و سهامداران تهیه می شود. ارزش اسمی هر سهم(۱۰۰۰ریال) ضربدر تعداد سهام شرکت برابر با سرمایه شرکت ها می باشد.

  • اندوخته قانونی

بر اساس قانون، شرکتها ۵% سود خالص دوره خود را به این حساب اختصاص می دهند تا این مبلغ حداقل به ۱۰% مبلغ سرمایه برسد.

  • سود یا زیان انباشته

همانطور که از نام آن مشخص است، برابر است با مجموع سودهای خالص شرکت ها در دوره های قبل منهای سودهای تقسیم شده در مجامع عمومی عادی(تقسیم سود). به این معنی که سود انباشته پایان سال ۱۳۹۵ در ترازنامه برابر است با سود انباشته پایان سال ۱۳۹۴، بعلاوه سود خالص طی دوره ۱۳۹۵ منهای سود تقسیم شده در مجمع سال مالی ۱۳۹۴٫

ارزش دفتری در ترازنامه

اعدادی که در ترازنامه می بینید به ارزش دفتری ثبت شده اند. به این معنی که فرضاً اگر شرکت زمینی را در سال ۱۳۶۵ به قیمت ۱۰ میلیون تومان خریداری کرده باشد، این زمین در ترازنامه سال ۱۳۹۵ هم به ارزش ۱۰ میلیون تومان نشان داده می شود(ارزش تاریخی). به همین دلیل یکی از ایرادات ترازنامه این است که تورم در اعداد آن تأثیرگذار نیست و مبلغ دارایی ها به روز نیستند.

اصطلاحات مرتبط با ترازنامه که باید بدانید

یک سری از اصطلاحات مرتبط با ترازنامه وجود دارند که شما باید آنها را بدانید. این اصطلاحات عموماً در گزارش های افزایش سرمایه شرکتها که در کدال قرار می گیرند وجود دارند.

  • سرمایه در گردش

برابر است با مجموع دارایی های جاری شرکت منهای مجموع بدهی های جاری شرکت. پس اگر شرکتی در مدارک درخواست افزایش سرمایه خود عنوان کرد که هدف از افزایش سرمایه اصلاح سرمایه در گردش شرکت است، منظور شرکت این است که به احتمال زیاد، یا می خواهد مشکلات نقدینگی و تأمین مواد اولیه را حل کند یا تصمیم دارد بدهی های خود به طلبکاران تجاری را تسویه نماید.

  • ساختار سرمایه

منظور از ساختار سرمایه، مجموع بدهی های غیرجاری و حقوق صاحبان سهام است. اگر شرکت در مدارک افزایش سرمایه خود ذکر کند که هدف از افزایش سرمایه اصلاح ساختار سرمایه است، منظور این است که می خواهد تسهیلات بلندمدت یا زیان انباشته خود را تسویه نماید. یا عدم توازنی بین نسبت بدهی های بلند مدت و حقوق صاحبان سهام است که تصمیم دارد اصلاح نماید.

  • ساختار مالی

به مجموع سمت چپ ترازنامه گفته می شود. یعنی مجموع بدهی جاری، غیر جاری و حقوق صاحبان سهام.

تحلیل ترازنامه و دارایی و بدهی و حقوق صاحبان سهام


AG0661          کد معرف جهت کارگزاری آگاه

مفهوم ترازنامه و کاربرد آن در تحلیل بنیادی

مفهوم ترازنامه و کاربرد آن در تحلیل بنیادی

ترازنامه و کاربرد آن در تحلیل بنیادی

چکیده مقاله قبلصورت های مالی اساسی شرکت ها به چهار دسته تقسیم می شوند: ترازنامه، صورت سود و زیان، صورت جریان وجوه نقد و صورت سود و زیان جامع. اطلاعات و صورت های مالی از لحاظ کاربری به دو دوسته تقسیم می شوند. اطلاعات درون سازمانی که معمولاً برای سطوح مختلف مدیریت شرکت تهیه و آنها را در تصمیم گیری های مختلف یاری می دهد و اطلاعات برون سازمانی که معمولاً در اختیار اشخاص ذیحق، ذینفع و ذیعلاقه شامل سرمایه گذاران خصوصی، اعطا کنندگان تسهیلات مالی، مقامات مالیاتی و… گذارده می شود. اطلاعات درون سازمانی را سیستم های حسابداری مدیریت و حسابداری صنعتی فراهم می آورند، اما اطلاعات برون سازمانی قاعدتاً قابلیت دسترسی عمومی دارد.

در ابتدای کار لازم است بگوییم که قبل از اینکه بخواهید به تحلیل صورت مالی شرکتی بپردازید لازم است که حتماً ابتدا آنها را بشناسید و پس از شناخت کافی در خصوص آنها، به سراغ تحلیل صورت های مالی بروید.

ترازنامه، صورتی برای سنجش وضعیت مالی شرکت ها

گزارشی که اطلاعات درباره منابع اقتصادی(دارایی ها)، تعهدات اقتصادی(بدهی ها) واحد تجاری و تفاوت بین داریی ها و بدهی ها که بیانگر حقوق مالکین است در یک مقطع زمانی معین ارائه دهد، ترازنامه یا صورت وضعیت مالی نامیده می شود. همانطور که گفتیم به ترازنامه(بیلان)، صورت وضعیت مالی نیز گفته می شود. چرا که وضعیت مالی شرکتها را در یک لحظه از زمان نشان می دهد. ترازنامه را به دوربین عکس برداری نیز تشبیه می کنند. از این نظر که هر دو وضعیت داخل تصویر را صرفاً برای لحظه ای از زمان نشان می دهند.

قبل از اینکه بخواهیم در مورد ترازنامه به صورت مفصل به بحث بپردازیم ابتدا باید ببینیم که شکل و ظاهر ترازنامه به چه صورتی است.

نمونه ترازنامه

در تصویر زیر می توانید نمونه از از یک ترازنامه را مشاهده نمایید.

ترازنامه و کاربرد آن در تحلیل بنیادی |خلاصه ای از دارایی ها، بدهی ها و حقوق صاحبان سهاماقلام یک ترازنامه

شکل و قالب کلی ترازنامه برای هر صنعت و شرکتی مانند تصویر بالا است. ترازنامه مانند حرف T بزرگ است که سمت راست آن نمایانگر دارایی های یک شرکت و سمت چپ آن نشان دهنده بدهی ها(تعهدات) و حقوق صاحبان سهام(حقوق مالکانه) شرکت است. به بیان ساده تر، شما فرض نمایید که برای جیب یا کیف پولتان ترازنامه ای تهیه می کنید، آنگاه هر چه داخل کیف پولتان داشته باشید در سمت راست (دارایی ها) قرار می گیرد. سمت چپ بیانگر آن است که شما آنچه در کیف پول خود دارید بخشی برای خودتان است و بخشی دیگر برای طلبکاران از شما(بدهی ها). حال اگر بدهی شما صفر باشد چه اتفاقی می افتد؟ در پاسخ باید گفت که مالکیت تمام دارایی ها در اختیار صاحب دارایی می باشد.

در بخش بعدی مقاله در خصوص جزئیات اقلام ترازنامه بحث خواهیم نمود.

منابع و مصارف یک شرکت

شرکتها، منابعی را تأمین می کنند تا برای رفع نیازهای خود مصارف نمایند. اگر ما بخواهیم متوجه شویم که شرکت از چه منابعی برای خود استفاده کرده است باید سمت چپ ترازنامه را بنگریم. منابعی که شرکت ها استفاده می کنند شامل بدهی ها(تسهیلات دریافتی، حساب های پرداختنی و…) و حقوق صاحبان سهام(سرمایه، سود انباشته و ….) می باشد. شرکت ها این منابع را در سرفصل های سمت راست ترازنامه(دارایی ها) مصرف می کنند(مانند خرید دارایی ثابت، مواد اولیه، موجودی نقد و بانک و ….).

همیشه در ترازنامه شرکت ها یک معادله وجود دارد:

ترازنامه و کاربرد آن در تحلیل بنیادی |خلاصه ای از دارایی ها، بدهی ها و حقوق صاحبان سهام

اگر بخواهیم معادله بالا را با مثال کیف پول که ذکر کردیم ترکیب نماییم به این نتیجه می رسیم که پول یا کارت اعتباری که در کیف ما(به عنوان دارایی) وجود دارد، با از طریق استقراض به دست آورده ایم(بدهی) یا مالک آن دارایی خودمان هستیم(حقوق صاحبان سهام). طبیعتاً، هر چه شرکت دارایی خود را از طریق استقراض(بدهی) کسب کرده باشد شرکت اهرمی تر و ریسک مالی و ورشکستی آن شرکت افزایش خواهد یافت.

تفاوت EPS و DPS چیست؟

تفاوت EPS و DPS چیست؟

در سری مقالات خانه سرمایه آنچه یک سرمایه گذار بورس باید بداند مفاهیم و اصطلاحات اصلی و کاربردی مربوط به فعالیت در بورس است که هر سرمایه گذاری که وارد بورس می شود باید در درباره آنها اطلاعات نسبی داشته باشد، برای شما توضیح دهیم. در این قسمت قصد داریم به بررسی دو کلمه ساده ولی بسیار پرکاربرد در بین سرمایه گذاران، یعنی معنی EPS و DPS بپردازیم. پس توصیه می کنیم که اگر با این دو واژه آشنایی زیادی ندارید در این مقاله با ما همراه باشید تا متوجه شوید که تفاوت EPS و DPS چیست؟

معنی EPS چیست؟

EPS یکی از پرکاربردترین مفاهیم بورسی در بین سرمایه گذاران تازه کار و حرفه ای است. هرجا که وضعیت سهام یک شرکت از طرف سرمایه گذاران و تحلیلگران بازار مورد تحلیل و بررسی قرار می گیرد به شکل مستقیم یا غیر مستقیم پای eps نیز در میان است. در واقع EPS یکی از مهم ترین مفاهیمی است که به صورت مستقیم و غیرمستقیم بر قیمت سهام شرکتها در بورس تاثیر می گذارد. زمانی که شما سرمایه گذاری در بورس را شروع می کنید همیشه به اشکال مختلف با این کلمه درگیر هستید. اگر بخواهیم خیلی ساده تعریف کنیم که eps چیست می توانیم بگوییم که eps یک شرکت برابر است با میزان سودی که در آن شرکت به ازای هر یک عدد سهم شرکت بدست می آید.

EPS مخفف چیست؟

خود کلمه eps مخفف عبارت earning per share است که به معنی درآمد هر سهم است. وقتی که شما کل درآمد (سود پس از کسر مالیات) یک شرکت در پایان سال (سال مالی) را بر تعداد سهام آن شرکت تقسیم بکنید در واقع eps آن شرکت را محاسبه کرده اید. برای مثال فرض کنید شرکتی توانسته است در پایان یک سال ۱۰۰ میلیون ریال سود کسب کند و تعداد سهام آن شرکت نیز ۱ میلیون سهم است. در نتیجه eps آن شرکت برابر است با: ریال۱۰۰ = ۱,۰۰۰,۰۰۰ / ۱۰۰,۰۰۰,۰۰۰

تفاوت EPS و DPS چیستیعنی این شرکت توانسته است در انتهای سال به ازای هر ۱عدد سهم خود ۱۰۰ ریال سود بدست آورد. پس eps این شرکت در انتهای سال برابر ۱۰۰ ریال شده است. در ادامه به توضیح درباره دونوع از eps که در بورس بسیار رایج هستند می پردازیم:

EPS پیش بینی شده

EPS پیش بینی شده (درآمد پیش بینی شده هر سهم) مقدار سودی است که یک شرکت در ابتدای سال مالی خود پیش بینی می کند که در انتهای همان سال مالی به آن برسد. شرکتهای بورسی هر ساله موظف هستند که قبل از شروع سال مالی جدید یک پیش بینی از عملکرد مالی خود به بورس ارائه کنند که در آن پیش بینی براساس عملکرد گذشته شرکت و همچنین نظر مدیران و کارشناسان شرکت یک eps برای سال مالی پیش روی شرکت پیش بینی می شود. به این eps به اصطلاح eps پیش بینی شده گفته می شود. این eps همانطور که از نامش پیداست یک پیش بینی است که هنوز محقق نشده است. این eps همان سودی است که شما در سایت tsetmc.com به عنوان عدد روبروی eps شرکتها مشاهده می کنید. پس باید توجه داشته باشید که عددی که شما در سایت tsetmc.com به عنوان eps یک شرکت مشاهده می کنید، فقط پیش بینی آن شرکت از میزان سودی است که در انتهای آن سال بدست خواهد آمد و هیچ قطعیت و تضمینی وجود ندارد که حتما در انتهای سال این مقدار از eps برای شرکت بدست بیاید.

EPS محقق شده

این eps سودی است که یک شرکت توانسته بعد از گذشت یکسال مالی بدست بیاورد. حسابداران و مدیران شرکت بعد از پایان سال مالی شرکت عملکرد واقعی شرکت را بررسی می کنند، بعد از محاسبه درآمدها و هزینه های شرکت، مبلغی را به عنوان سود خالص و نهایی شرکت اعلام می کنند که این سود همان eps تحقق یافته است.

پس به طور خلاصه می توان گفت eps پیش بینی شده سودی است که شرکت در ابتدای سال مالی خود پیش بینی می کند در انتهای آن سال به آن سود برسد. eps تحقق یافته میزان سودی است که شرکت بعد از پایان سال مالی خود به آن می رسد.

نکاتی درباره eps شرکتها

  • از آنجایی که eps پیش بینی شده فقط یک پیش بینی است، در نتیجه ممکن است که در طی سال چندین بار تغییر پیدا کند. زیرا شرایط ممکن است در طی سال تغییر پیدا کند. مثلا ممکن است با گذشت عملکرد شرکت بهتر یا بدتر شود. یا اتفاق خاصی در روند سودآوری شرکت رخ بدهد. احتمال دارد شرکت به این دلایل پیش بینی eps اولیه را کاهش یا افزایش دهد. به این اتفاق تعدیل سود یا تعدیل eps گفته می شود.
  • شرکت های بورسی موظف هستند بعد از گذشت هر فصل از سال مالی خود، گزارش عملکرد خود را اعلام کنند و بعد از آن مجددا یک eps پیش بینی شده برای ادامه سال مالی خود ارائه بدهند. این eps جدید می تواند نسبت به eps پیش بینی شده قبلی تفاوتی نداشته باشد و یا تفاوت پیدا کرده باشد و شرکت تعدیل eps داشته باشد که این به عملکرد شرکت در ۳ ماه گذشته بستگی دارد.
  • هرچقدر از شروع سال مالی می گذرد، به دلیل اینکه اطلاعات بیشتری از عملکرد واقعی شرکت وجود دارد و اطلاعات مالی در دسترس مدیران شرکت واقعی تر است، eps پیش بینی شده شرکت به آن eps که در انتهای سال محقق خواهد شد نزدیکتر می شود و قابلیت اتکای بیشتری برای سهامداران شرکت خواهد داشت.
  • معمولا eps پیش بینی شده مبنای قیمت گذاری قرار می گیرد، چرا که eps تحقق یافته بعد از پایان سال مالی شرکت بدست می آید و اثر آن قبلا بر روی قیمت سهم گذاشته شده است. در نتیجه یک سرمایه گذار باید این توانایی را بدست بیاورد که خودش بررسی کند که آیا براساس شرایط موجود eps پیش بینی شده شرکت به واقعیت نزدیک است. یا اینکه شرکت پیش بینی درستی از eps خود ارائه نداده است و این eps می تواند در انتهای سال افزایش یا کاهش پیدا کند.

معنی DPS چیست؟

کلمه dps مخفف عبارت dividend per share است. dps آن قسمتی از eps است که بین سهامداران تقسیم می شود. درصد سود تقسیمی یا dps در بین شرکتها متفاوت است. شرکت‌ها سیاست‌های متفاوتی درخصوص تقسیم سود دارند. برخی ترجیح می‌دهند بیشتر سود سهام را بین سهامداران تقسیم کنند. اما برخی دیگر درصد کمی از سود را تقسیم کرده و بخش عمده آن را به تأمین نقدینگی مورد نیاز برای انجام طرح‌های توسعه‌ای، اختصاص می‌دهند. حال اینکه چه مقدار از eps به عنوان dps بین سهامداران تقسیم شود، در مجمع شرکت تصمیم گیری می شود.می توانید برای اطلاعات بیشتر درباره مجامع شرکتها مقاله همه چیز درباره مجمع و مجامع شرکتهای بورسی را نیز مطالعه کنید.

تفاوت EPS و DPSتفاوت EPS و DPS چیست؟

به مأخذ کتاب تکنیک های ساده و کاربردی در تحلیل بنیادی خود dps در واقع بخشی از eps است. جنس هردوی آنها از سود شرکت است. تفاوت در این است که در بیشتر مواقع با هم برابر نیستند.معمولا مقدار dps از eps شرکت کمتر است. چون شرکتها علاقه دارند بخشی از سود را نزد خود نگهدارند. اما گاهی نیز ممکن است به دلایلی dps از eps بیشتر شود. مثلا شرکت علاوه بر سود امسال، ازسود انباشته ای که از سال گذشته داشته است نیز مقداری را تقسیم کند. این کار باعث می شود که مقدار dps از مقدار eps بیشتر شود.

نکات مهم در مورد DPS

  • معمولا شرکتها همه سود خود را به عنوان dps بین سهامداران تقسیم نمی کنند. بلکه مقداری از آن را نزد خود نگه می دارند تا بر حسب شرایط و نیاز خود از آن استفاده درست بکنند.
  • هر شخصی که در هنگام مجمع شرکت سهامدار است، سودی که به عنوان dps در مجمع تصویب می شود به او تعلق می گیرد. پس حتی اگر فردای مجمع سهام خود را بفروشد نیز dps یه او تعلق می گیرد.
  • شرکتها طبق قوانین بورس ۸ ماه زمان دارند که سود نقدی سهامداران را پرداخت کنند. بعضی از شرکتها این سود را زود و بعضی نیز خیلی دیر پرداخت می کنند.

در نهایت اینکه میزان تقسیم سود و زمان پرداخت آن، به سیاستهای شرکت بستگی دارد. برای فهمیدن این رویه می توانید روند گدشته شرکت را بررسی کنید.


AG0661          کد معرف جهت کارگزاری آگاه