سبزبنا

سبزبنا

مختصص باشیم
سبزبنا

سبزبنا

مختصص باشیم

اندیکاتور RSI چیست؟

RSI چیست



اندیکاتور RSI چیست؟

اندیکاتور RSI یا شاخص قدرت نسبی، مخفف Relative Strength Index است. RSI اندیکاتوری بازگشتی است که برای تأیید و تعیین نقاط قیمتی و سطوح بازگشتی بازار به‌کاربرده می‌شود و به دلیل اینکه در دو سطح بین ۰ تا ۱۰۰ در حال نوسان است در شاخه اسیلاتورها گنجانده می‌شود. اندیکاتور RSI نشان‌دهنده‌ی قدرت بازار و قدرت خریداران و فروشندگان نسبت به هم است و از همین حیث، شاخص قدرت نسبی نامیده شده است. در تنظیمات RSI نیز عموماً از تنظیم ١۴ روزه استفاده می‌شود. این اندیکاتور همانند اندیکاتور مکدی (MACD) در ردیف اسیلاتورها جای گرفته است.

اندیکاتور RSI در سامانه آساتریدر آگاه

اندیکاتور RSI در پنل تحلیل تکنیکال آساتریدرآگاه، در زیر نمودار سهام اصلی نمایش داده می‌شود. در گذشته محاسبه این اندیکاتور از طریق فرمول، بسیار سخت و پیچیده بوده؛ اما امروزه با چند کلیک در پنل تحلیل تکنیکال آساتریدر آگاه، به راحتی این اندیکاتور برای تحلیل گران به نمایش درمی‌آید.
طبق تصویر زیر در پنل تحلیل تکنیکال سامانه معاملاتی آگاه، ابتدا روی آیکون اندیکاتورها کلیک نمایید (شماره ۱)، در مرحله بعدی از لیست اندیکاتورهای نمایش داده‌شده، اندیکاتور Relative Strength Index (با جستجو RSI هم اندیکاتور نمایش داده می‌شود) را جستجو یا انتخاب کنید (شماره ۲)، در مرحله آخر اندیکاتور RSI در قسمت پایین نمودار نمایش داده می‌شود.

اندیکاتور RSI در پنل تکنیکال آساتریدرآگاه

کاربرد اندیکاتور RSI چیست ؟ 

اندیکاتور RSI یک نمودار خطی در پایین صفحه در اختیار شما قرار می‌دهد. در این نمودار دو سطح مهم ۳۰ و ۷۰ وجود دارد که به‌صورت خط‌چین بین نوسان ۰ تا ۱۰۰ قرار گرفته است. معمولاً نمودار سهام بین سطوح افقی ۳۰ تا ۷۰ نوسان بسیاری دارد. سطح افقی ۳۰ نقش یک حمایت‌کننده بسیار معتبر را ایفا می‌کند و نشان‌دهنده اشباع فروش است و روزهایی که با فشار فروش، اندیکاتور به سطح ۳۰ یا پایین‌تر از آن نزدیک می‌شود، نمودار RSI در روزهای آتی به سمت بالا بر می‌گردد. در سطح افقی ۷۰ و بالاتر از آن هم معمولاً بحث مقاومت وجود دارد که نمودار به اشباع خرید می‌رسد و به‌نوعی خریداران به حد اشباع و کاهش قدرت خرید رسیده‌اند و شاهد فشار فروش و کاهش قیمت در نمودار هستیم.

تا اینجا با توجه به آشنایی نسبت به نوسان در سطح ۳۰ تا ۷۰ در اندیکاتور RSI، نوعی دریافت سیگنال و استراتژی معاملاتی را فرا گرفتیم. البته لازم به ذکر در روندهای ایمپالس (صعودی یا نزولی) معمولاً جهش اصلی نمودار در بالای سطح ۷۰ یا پایین سطح ۳۰ است، اما در روندهای خنثی معمولاً نمودار بین دو سطح ۳۰ و ۷۰ نوسان می‌کند.

شما همین‌طور می‌توانید در نمودار اندیکاتور RSI از ابزار خطوط روند استفاده نمایید. همان‌طور که در پنل تحلیل تکنیکال آساتریدرآگاه می‌توانیم از خطوط روند در چارت سهام استفاده کنیم، در نمودار RSI هم این فرآیند برای به دست آوردن نقاط خرید و فروش سهام قابل استناد و استفاده است. به‌عنوان نمونه طبق تصویر زیر، از نوار ابزار تحلیل تکنیکال در سمت چپ خطوط مورب را انتخاب می‌کنیم و با رسم یک خط مورب، در قسمت اشاره شده به دلیل شکست خط روند صعودی، سیگنال فروش دریافت می‌شود.

کاربرد اندیکاتور RSI در تحلیل تکنیکال

گاهی اوقات در چارت سهام و اندیکاتور شاهد واگرایی هستیم؛ یعنی روی نمودار سهم شاهد قله‌ای بالاتر از قله قبلی هستیم. اما در اندیکاتور، قله‌ای پایین‌تر ثبت می‌شود. یعنی خطی که قله‌ها را به هم وصل می‌کند، روی چارت سهام به‌صورت صعودی بوده ولی روی اندیکاتور به شکل نزولی است. به‌اصطلاح این نوع واگرایی به واگرایی منفی مشهور بوده و نشان‌دهنده‌ی انتهای یک روند صعودی است.
نکته‌ی اصلی اینجاست که باید توجه داشته باشیم که قله‌ی دومی در چارت سهام حتماً تشکیل شده باشد و بعد از آن چند کندل پایین‌تر شکل بگیرد تا متوجه شویم که بالاترین نقطه به‌عنوان قله تشکیل شده است؛ زیرا در بسیاری از تحلیل ها افراد، واگرایی منفی را به چارتی که هنوز قله ی آن تشکیل نشده است نسبت می‌دهند، درحالی‌که این‌گونه نیست. در واقع در اینجا تشخیص پیوت ماژور بسیار مهم است. به‌منظور درک بهتر به تصویر زیر توجه فرمایید:

واگرایی منفی در اندیکاتور RSI

حال اگر عکس این موضوع به وجود بیاید، یعنی در انتهای یک روند نزولی ما کفی را ببینیم که پایین‌تر از کف قبلی در نمودار است، اما در اندیکاتور کفی بالاتر تشکیل شده باشد، واگرایی مثبت را شاهد خواهیم بود، دقیقاً برعکس تصویری که در بالا مشاهده می‌کنید. این نوع واگرایی نشان‌دهنده‌ی انتهای یک روند نزولی است. در این حالت هم باید توجه داشته باشید که بعد از آخرین نقطه‌ای که به‌عنوان کف تشخیص دادید، چند کندل به سمت بالا تشکیل شده باشد تا بتوانید به‌عنوان واگرایی مثبت به آن استناد کنید. به‌منظور درک بهتر به تصویر زیر توجه فرمایید:

واگرایی مثبت در اندیکاتور RSI


AG0661          کد معرف جهت کارگزاری آگاه

تحلیل بنیادی چیست؟

تحلیل بنیادی چیست؟

تحلیل بنیادی چیست؟

تحلیل بنیادی عبارت است از مطالعه و بررسی شرایط اقتصاد‌ ملی، صنعت و وضعیت شرکت که هدف اصلی از آن، تعیین ارزش واقعی سهام (ارزش‌ذاتی) شرکت‌هاست و معادل انگلیسی آن Fundamental Analysis می باشد.

فاندامنتال معمولاً بر اطلاعات و آمار کلیدی درج شده در صورت‌های مالی شرکت تمرکز می‌نماید تا چگونگی ارزشیابی قیمت سهام را مشخص کند و بخشی از اطلاعات بنیادی، بر اطلاعات و آمار اقتصاد ملی، صنعت و شرکت تمرکز دارد.

تحلیل بنیادی یا فاندامنتال اولین ابزاری است که برای بررسی و تحلیل رفتار بازار بورس و عوامل تاثیرگذار بر آن و با استفاده از اطلاعات گسترده ای همچون: اطلاعات اقتصاد جهانی، طرح‌های توسعه، اقتصاد کلان داخلی، اطلاعات درون شرکت، تحلیل صنایع و… مورد استفاده قرار میگیرد.

در تحلیل بنیادی ، افراد به دنبال پیدا کردن سهامی هستند که کمتر از ارزش واقعی (ذاتی) خود در بازار معامله می شود که این امر با استفاده از اعداد و ارقام صورت های مالی، میزان کالای خرید و فروش شده توسط شرکت، تحلیل هزینه های شرکت، وضعیت کلان اقتصادی و … انجام میگیرد.

زمانی که ارزش بازار کمتر از ارزش ذاتی است، زمان برای خرید مناسب است و بلعکس اگر ارزش بازار بیشتر از ارزش ذاتی باشد زمان برای فروش مناسب است.

معمولا تحلیلگران بنیادی دید بلندمدت تری نسبت به تحلیل گران تکنیکال دارند و نخستین مسئله‌ای که هر سرمایه‌گذار در تحلیل بنیادی باید حل کند، انتخاب صنعت است و پس از انتخاب نوع صنعت، باید شرکت‌هایی را برای سرمایه‌گذاری انتخاب کرد که نسبت به رقبایشان سودآوری بیشتری دارند.

تحلیل بنیادی یا فاندامنتال

در تحلیل بنیادی منابع مختلف و مفیدی برای کسب اطلاعات مرتبط با شرکت وجود دارد از جمله:

  • صورت های مالی و گزارش مالی شرکت مدنظر
  • بازارهای جهانی و داخلی محصولات و مواد اولیه (از نظر قیمت خرید و فروش)
  • مطالعه تحلیل سایر تحلیلگران در خصوص شرکت
  • صورت ها و گزارش های مالی شرکت های مشابه و ذینفع
  • سایت ها و آمارهای جهانی معتبر

رویکرد معمول در تحلیل شرکت ۴ مرحله کلی را در بر می گیرد:

 

تجزیه و تحلیل اقتصاد کشور

تنها بخشی از سوالاتی که تحلیل‌گر بنیادی برای تعیین‌کردن تأثیرات شرایط اقتصادی بر بازار سهام با آنها مواجه‌ میشود به شرح زیر است:

آیا شرایط‌ کلی برای بازار سهام مناسب است یا نه؟ آیا تورم موثر می باشد؟ نرخ‌های ‌بهره در چه وضعیتی هستند؟در حال افزایش است یا کاهش؟ آیا مصرف‌کنندگان کالاها را مصرف ‌می‌کنند؟ تراز تجاری مطلوب می باشد؟ عرضه پول انبساطی است یا انقباضی؟

 

تجزیه و تحلیل صنعت

توجه داشته باشید که وضعیت صنعتی که شرکت در آن قرار دارد، قطعا تأثیر زیاد و قابل‌توجهی بر نحوه فعالیت شرکت دارد. اگر وضعیت صنعت مطلوب و خوب نباشد، بهترین سهام موجود در این صنعت هم نمی‌تواند بازده مناسبی داشته‌ باشد. به‌قول ‌معروف، سهام ضعیف در صنعت قوی، بهتر از سهام قوی در صنعت ضعیف است.

 

تجزیه و تحلیل شرکت‌

بعد از تعیین وضعیت اقتصاد و صنعت که تاثیر قابل توجهی بر نحوه فعالیت شرکت داشتند، خود شرکت نیز باید تجزیه و تحلیل شود تا از سلامت مالی آن اطمینان حاصل‌ شود. تجزیه و تحلیل شرکت، معمولاً از طریق بررسی صورت‌های مالی شرکت انجام‌ می‌شود. از روی این صورت‌ها می‌توان نسبت‌های مالی مفیدی را محاسبه‌نمود.

در یک طبقه‌بندی کلی و با توجه به ماهیت نسبت‌های مالی، نسبت‌های مالی به چهار دسته اصلی تقسیم می‌شوند:

    1.  نسبت‌های نقدینگی
    2. نسبت‌های سودآوری
    3. نسبت‌های فعالیت و کارایی
    4.  نسبت‌های سرمایه‌گذاری و اهرمی

هنگام تحلیل نسبت‌های مالی شرکت، نتایج حاصل از این تحلیل باید با نتایج سایر شرکت‌های موجود در آن صنعت مقایسه‌ شود تا عملکرد شرکت، شفاف‌تر و روشن‌تر گردد.

۱– نسبت‌های نقدینگی (Liquidity ratios)

نسبت‌های نقدینگی در تحلیل تکنیکالافرادی که به تحلیل بنیادی(فاندامنتال) می پردازند مهم است که به نسبت های مالی تسلط داشته باشند که یکی از مهم ترین آن ها نسبت نقدینگی می باشد. نسبت‌های نقدینگی، توانایی نقدی شرکت را بررسی می کند و به بررسی توانایی بازپرداخت بدهی‌های جاری و تعهدات کوتاه‌مدت شرکت می‌پردازد. از مهم‌ترین و رایج‌ترین نسبت‌های این گروه می‌توان، نسبت جاری و آنی را نام برد.

۱-۱  نسبت جاری:

نسبت جاری در واقع توانایی شرکت را در پرداخت بدهی‌های کوتاه‌مدت(جاری) از طریق دارایی‌های کوتاه‌مدت(جاری) نشان می‌دهد. برخی از تحلیلگران معتقدند عدد مناسب برای این نسبت یک می باشد و اگر این نسبت کمتر از یک باشد، شرکت در پرداخت تعهدات کوتاه‌مدت خود دچار مشکل شده.

نحوه محاسبه نسبت:

بدهی جاری/ دارایی‌های جاری = نسبت‌های جاری

تجزیه‌ و تحلیل نسبت:
بالا بودن نسبت جاری به این معناست که بستانکاران می‌توانند نسبت به دریافت اصل وام و سود خود از شرکت، اطمینان کافی داشته باشند و شرکت به‌راحتی می‌تواند کمبود نقدینگی خود را از محل استقراض از بستانکاران تأمین کند. از سوی دیگر به دلیل ارتباط معنادار میان ریسک و بازده، کاهش ریسک بستانکاران در مقابل کاهش بازده سهامداران قرار دارد.

چنانچه نسبت جاری بیش‌ازحد بالا باشد به این معناست که شرکت به نحو مطلوب از دارایی‌های جاری خود برای سودآوری استفاده نمی‌کند. از طرف دیگر پایین بودن این نسبت نشان‌دهنده وضعیت نامطلوب نقدینگی شرکت است و شرکت باید انواع دارایی‌های جاری ازجمله موجودی نقد، حساب‌ها و اسناد دریافتنی، اوراق بهادار کوتاه‌مدت و یا موجودی‌ها را افزایش دهد.

استفاده‌کنندگان از نسبت جاری:
اکثر استفاده‌کنندگان از نسبت‌های جاری، بستانکاران کوتاه‌مدت و اعتباردهندگان به شرکت‌ها می باشند.

۱-۲  نسبت آنی / سریع:

این نوع دارایی شامل وجوه نقد، سپرده‌های بانکی، اوراق بهادار کوتاه‌مدت و حساب‌های دریافتنی است. اگر از دارایی‌های جاری، موجودی کالا و پیش‌پرداخت‌ها را کم کنیم عدد حاصل شده مقدار دارایی‌های سریع شرکت را نشان می‌دهد چون موجودی کالا و پیش‌پرداختی‌ها را نمی‌توان همیشه درکوتاه‌مدت به وجه نقد تبدیل کرد.

نحوه محاسبه نسبت:

بدهی‌های جاری/دارایی سریع = نسبت آنی

*دارایی سریع: مجموع دارایی‌های جاری منهای موجودی کالا و پیش‌پرداخت‌ها

این نسبت ارتباط بین دارایی‌های جاری که به سرعت به وجه نقد تبدیل می‌شوند و بدهی‌های جاری را بیان می‌کند.

تجزیه‌ وتحلیل نسبت:
از بالا بودن عدد نسبت سریع دو  برداشت می‌توان داشت:

  • ایجاد اطمینان خاطر بیشتر برای اعتباردهندگان کوتاه‌مدت شرکت
  • بیش‌ازحد بودن نقدینگی و یا مطالبات شرکت

هر دو عامل ذکر شده به‌ علت ضعف مدیریت شرکت یا محافظه‌کاری بیش‌از حد شرکت در تأمین نقدینگی جاری، اتفاق می‌افتد.

پایین بودن این نسبت بیانگر احتمال وجود مشکلات آتی در پرداخت تعهدات کوتاه‌مدت برای شرکت است. عده ای از تحلیلگران معتقدند درصورتی که نسبت آنی کمتر از یک باشد، شرکت در معرض خطر عدم توانایی پرداخت سریع بدهی‌ها، قرار دارد.

*نسبت آنی شرکت معمولاً از نسبت جاری آن کوچک‌تر است. زیرا موجودی کالا و اسناد پرداختنی که در نسبت جاری وجود دارد در نسبت آنی لحاظ نمی‌شود.

 

۲- نسبت‌های سودآوری Profitability ratios:


نسبت‌های سودآوری در تحلیل تکنیکالدومین نسبت مالی که دانستن آن برای انجام تحلیل بنیادی(فاندامنتال) مهم و کاراست نسبت های سودآوری می باشد که نشان‌دهنده منبع درآمد شرکت و تأثیر آن بر کل سود شرکت می باشد. این نسبت‌ها یکی از شاخص‌های مهم در تعیین کارایی مدیریت شرکت، توانایی در کسب سود یا نرخ بازگشت مناسب در سرمایه‌گذاری‌ هاست. نسبت‌های سودآوری، نحوه تأمین سود شرکت از محل درآمدها، فروش، نرخ بازگشت سرمایه‌گذاری‌ها و … را مورد بررسی قرار می دهد.

۲-۱  نسبت سود ناخالص به فروش:

نسبت سود ناخالص به فروش نشان می‌دهد که از هر یک ریال فروش شرکت، چند درصد سود به دست آمده است. این نسبت، عملیات اجرایی و کسب درآمد شرکت را ارزیابی می‌کند و همچنین توانایی شرکت در کنترل بهای تمام شده کالای فروش‌رفته را بررسی کرده و رابطه‌ی بین فروش و هزینه‌های تولید کالای فروخته‌شده را نشان می‌دهد در واقع نسبت سود ناخالص به فروش، تأثیر غیرمستقیم بهای تمام شده کالا را در سود شرکت نمایش می‌دهد.

نحوه محاسبه نسبت:

۱۰۰* ( فروش / سود ناخالص(قبل از کسر مالیات) )= نسبت سود ناخالص به فروش

نکته مهم اینجاست که به‌منظور محاسبه سود ناخالص کافی است بهای تمام‌شده کالاهای فروخته شده را از مبلغ فروش شرکت، کسر نماییم.

تجزیه‌ وتحلیل نسبت:
بالا بودن نسبت سود ناخالص به فروش، نشان‌دهنده این است که شرکت توانسته کالاهای خود را با قیمتی بالاتر از بهای تمام‌شده به فروش برساند. بالا بودن میزان این نسبت، نشانه خوبی یرای شرکت محسوب می‌شود. زیرا بیانگر میزان سود ناخالص شرکت از هر یک ریال فروش محصولات و خدمات آن است.

رشد این نسبت، موفقیت شرکت در تولید ارزان‌تر کالا یا فروش آن به قیمت بالاتر را نشان می‌دهد. در مقابل، پایین بودن این نسبت،شرکت را ازنظر رقابتی در وضعیت نامناسبی قرار می‌دهد. چنانچه این نسبت را از عدد ۱ کسر کنیم، عدد به‌دست‌آمده نسبت بهای تمام‌شده به فروش را نمایش می‌دهد.

 

۲-۲  نسبت سود عملیاتی:

نسبت سود عملیاتی تأثیر فروش در سود عملیاتی را نشان می‌دهد.نسبت سود عملیاتی نشان‌دهنده این است که هر یک ریال فروش محصولات یا خدمات چه تأثیری در سود عملیاتی شرکت دارد. در واقع سود عملیاتی حاصل تفاوت درآمدهای عملیاتی از هزینه‌های مربوط به تولید محصول مانند بهای تمام‌شده کالا، هزینه‌های اداری و عمومی و توزیع و فروش می باشد.

نحوه محاسبه نسبت:

فروش / سود عملیاتی = نسبت سود عملیاتی

تجزیه‌ وتحلیل نسبت:
بالا بودن نسبت سود عملیاتی نشان‌دهنده موفقیت شرکت در ایجاد سود حاصل از عملیات معمولی خود است. کاهش مستمر این نسبت می‌تواند شرکت را در شرایط پر پر ریسک قرار دهد.

 

۲-۳  نسبت بازده فروش:

نسبت بازده فروش نشان می‌دهد از هر یک ریال فروش چه میزان سود خالص برای شرکت ایجاد شده . این نسبت مقیاس سودآوری شرکت است و هزینه‌هایی مانند هزینه تأمین مالی شرکت که ارتباطی با فروش ندارد، در این نسبت تأثیر داده می‌شود.

نحوه محاسبه نسبت:

فروش خالص/ سود خالص سود(قبل از مالیات) = بازده فروش

تجزیه‌ و تحلیل نسبت:
رشد نسبت بازده فروش، در طول دوره‌های زمانی نشان‌دهنده بهبود عملیات شرکت است و درصورتی‌ که عملیات شرکت در سطح فعلی حفظ شود، می‌توان انتظار بازده بیشتری را در آینده داشت. استمرار روند رو به رشد در نسبت بازده فروش، اغلب در شرایط انحصار کامل برای شرکت ایجاد می‌شود.

 

۲-۴  نسبت بازده ارزش ویژه:

نسبت بازده ارزش ویژه بیان می‌کند از هریک ریال حقوق صاحبان سهام چه میزان سود خالص برای شرکت ایجاد می شود. این نسبت، بازدهی متعلق به صاحبان سهام را نشان می‌دهد.

نحوه محاسبه نسبت:

حقوق صاحبان سهام/ (سود سهام ممتاز)-سود خالص =بازده ارزش ویژه

۱۰۰ * بازده ارزش ویژه =درصد بازدهی ارزش ویژه

نکته مهم ارزش ویژه یا حقوق صاحبان سهام، حاصل تفاضل بدهی‌های جاری از دارایی‌های جاری ترازنامه شرکت است.

تجزیه‌ وتحلیل نسبت:
نسبت بازده ارزش ویژه بیان‌کننده میزان موفقیت شرکت در حداکثر نمودن بازده سهام‌داران عادی است. حقوق صاحبان سهام مجموع سرمایه‌ای است که در اختیار شرکت قرار دارد مسلما بزرگ بودن این نسبت، بسیار مطلوب سهامداران شرکت‌ها است و در حقیقت صاحبان سهام شرکت، این نسبت را مهم‌ترین نسبت مالی می‌دانند زیرا نتایج سرمایه‌گذاری ایشان را نشان می‌دهد.

 

۲-۵  نسبت بازده دارایی‌ها:

نسبت بازده دارایی‌ها نشان‌دهنده آن است که شرکت چگونه از منابع و دارایی تحت اختیار خود برای کسب سود استفاده کرده و برای سرمایه‌گذاران و اعتباردهندگان خود بازدهی ایجاد نموده است. نسبت بازده دارایی‌ها می‌تواند شاخص نهایی برای ارزیابی کفایت و کارایی مدیریت شرکت باشد.

نحوه محاسبه نسبت:

۱۰۰ *( متوسط دارایی‌ها/سود خالص قبل از کسر مالیات) = نسبت بازده دارایی

نحوه محاسبه میانگین یا متوسط دارایی‌های شرکت:

متوسط دارایی‌ها برابر است با مجموع دارایی‌ها در ابتدا وانتهای دوره مالی موردبررسی تقسیم‌بر ۲

تجزیه‌ وتحلیل نسبت:
نسبت بازده دارایی‌ها، بازدهی ایجادشده توسط دارایی‌های شرکت را مشخص می‌کند. بالا بودن عدد حاصل از این نسبت، موفقیت شرکت را در استفاده مناسب از دارایی‌های خود نشان می‌دهد و هر چه عدد نسبت بالاتر باشد، به معنای کسب سود بیشتر از دارایی‌های موجود شرکت خواهد بود.

 

۲-۶  نسبت بازده سرمایه در گردش:

برای توضیح این نسبت ابتدا به بررسی مفهوم سرمایه در گردش می‌پردازیم. سرمایه در گردش شرکت، حاصل تفاضل بدهی‌های جاری از دارایی‌های جاری آن است. در واقع این نسبت بیان‌کننده میزان سود خالص (قبل از کسر مالیات) شرکت از سرمایه در گردش آن است.

نحوه محاسبه نسبت:

سرمایه در گردش/ سود خالص(قبل از کسر مالیات) = نسبت بازده سرمایه در گردش

تجزیه‌ وتحلیل نسبت:
با فرض ثابت بودن سرمایه در گردش، رشد سود خالص موجب افزایش بازده سرمایه در گردش می شود. با توجه به اینکه سرمایه در گردش حاصل تفاوت دارایی‌های جاری از بدهی‌های جاری است و چون دارایی جاری ماهیت نقدی دارد، برای افزایش بازدهی باید به‌طور پی‌درپی در حال تبدیل به هزینه، محصول و مجدداً به دارایی باشد.

۳-نسبت‌های کارایی یا فعالیت activity ratios :

نسبت‌های کارایی یا فعالیت در تحلیل تکنیکالسومین نسبت مالی مهم برای تحلیل بنیادی(فاندامنتال) نسبت فعالیت و کارایی می باشد. نسبت‌های فعالیت یا کارآیی ابزاری است که برای سنجش کاربرد دارایی‌های شرکت استفاده می شود و از طریق ارزیابی میزان فروش و تأثیر دارایی‌ها بر آن، اندازه‌گیری می‌شود. این گروه از نسبت‌ها، حجم فروش شرکت را با سرمایه‌گذاری در دارایی‌های مختلف مانند موجودی کالا، دارایی ثابت و … مقایسه کرده و میزان به‌کارگیری مؤثر منابع شرکت و راندمان عملیات آن را در دوره عملیات ارزیابی می‌کند.

 

کاربرد نسبت‌های فعالیت:
مهم‌ترین عملکرد نسبت‌های گروه فعالیت این است که اقلام ترازنامه را با صورت سود و زیان مرتبط می‌سازد. یکی از نکاتی که در اینجا باید موردتوجه قرار گیرد این است که اقلام ترازنامه در لحظه محاسبه می‌شوند اما اقلام سود و زیان مربوط به یک دوره زمانی خاص هستند که در محاسبه و تحلیل این نسبت، اغلب این موضوع در نظر گرفته نمی‌شود.

انواع نسبت‌هایی که در این گروه قرار دارند شامل موارد زیر است؛

  • دوره گردش موجودی کالا
  • دوره وصول مطالبات
  • دوره گردش مواد و کالای نیم ساخته
  • دوره واریز بستانکاران
  • دفعات گردش سرمایه جاری
  • دفعات گردش سرمایه ثابت
  • دفعات گردش دارایی
  • درصد تغییر فروش

 

۳-۱  دوره گردش موجودی کالا:

گردش موجودی کالا بیانگر این است که موجودی کالا و مواد اولیه شرکت، در یک بازه زمانی مشخص چند بار به فروش رسیده و جایگزین شده است و دوره گردش موجودی کالا، بازه زمانی را نشان می‌دهد که در آن دفعات گردش کالا اتفاق افتاده است که درنتیجه مفهوم دوره گردش موجودی کالا، بازه زمانی موردنیاز برای اینکه یک کالای ساخته‌شده، فروخته شود را نشان می‌دهد.

 

نحوه محاسبه نسبت:
به‌منظور محاسبه نسبت گردش موجودی کالا باید به شیوه زیر عمل نماییم:
دفعات گردش کالا:
دوره گردش موجودی کالا در تحلیل بنیادی

متوسط موجودی کالا:
موجودی کالا در ابتدا و انتهای دوره و همچنین بهای تمام‌شده کالای فروش رفته از صورت سود و زیان قابل‌استخراج است.
دوره گردش موجودی کالا در تحلیل بنیادی
دوره گردش کالا:
دوره گردش موجودی کالا در تحلیل بنیادی

تجزیه و تحلیل نسبت:
بالا بودن نسبت دوره گردش کالا،زمانی رخ می دهد که :

  • چرخه عملیاتی تبدیل مواد و موجودی کالا به وجه نقد، کوتاه است.
  • سرمایه‌گذاری‌ شرکت در موجودی کالا کاهش‌یافته است.
  • فروش شرکت نسبت به موجودی کالا، افزایش بیشتری داشته و شرکت از کارایی عملیاتی بالایی برخوردار است.
  • دوره رکود موجودی کالا در انبار کوتاه است.

پایین بودن نسبت گردش موجودی کالا به دلایل زیر اتفاق می‌افتد:

  • پایین بودن سطح فروش در شرکت
  • نگهداری میزان زیادی از موجودی‌ کالا در شرکت (انبار شدن کالاها)
  • ایجاد خط تولید جدید و عدم تبلیغات برای فروش محصولات آن
  • بالا بودن هزینه‌های نگهداری موجودی کالا در شرکت
  • احتمال بروز مشکل در تأمین مالی شرکت به دلیل پیش‌بینی پایین بودن وجوه نقد آن

 

۳-۲  نسبت گردش دارایی:

این نسبت میزان تأثیرگذاری گردش دارایی‌ها را در کسب درآمد شرکت نمایان می کند و بیانگر این است که چگونه دارایی‌های شرکت برای ایجاد درآمد بکار گرفته می‌شود. با مقایسه این نسبت در دوره‌های گذشته می‌توان به این نتیجه رسید که افزایش دارایی‌ها در کسب درآمد بیشتر توسط شرکت، تأثیرگذار بوده است یا خیر.

نحوه محاسبه نسبت:

 نسبت گردش داراییدر تحلیل بنیادی

تجزیه‌وتحلیل نسبت:
بالا بودن نسبت گردش دارایی‌ها، توانایی شرکت را در استفاده موفق از مجموع دارایی‌ها و امکانات خود نشان می‌دهد.
چنانچه دارایی‌های شرکت افزایش فراوانی داشته باشد اما از طرف دیگر در فروش شرکت رشد چندانی مشاهده نشود، در رابطه با فروش و دارایی‌های آن به نتایج زیر دست می یابیم:

  • افزایش در دارایی‌های جدید بدون برنامه‌ریزی دقیق صورت گرفته است و درنتیجه شرکت دچار تورم در بخش دارایی‌ها شده است.
  • شرکت دارای مشکل بازاریابی در فروش محصولات خود است؛ یعنی بازار محصول اشباع‌شده و شرکت باید به دنبال بازارهای جدید باشد.

 

۳-۳  نسبت گردش دارایی‌های ثابت:

این نسبت بیانگر میزان تأثیرگذاری دارایی‌های ثابت شرکت بر کسب درآمد آن است.

نحوه محاسبه نسبت:

 نسبت گردش دارایی‌های ثابت در تحلیل بنیادی

تجزیه‌وتحلیل نسبت:
بالا بودن نسبت گردش دارایی‌های ثابت نشان دهنده این است که شرکت در استفاده از این دسته از دارایی‌های خود به‌عنوان یکی از عوامل تولید، موفق بوده است. از سوی دیگر پایین بودن این نسبت ناشی از سرمایه‌گذاری بیش‌ ازحد در دارایی‌های ثابت و پایین بودن درآمد شرکت، نسبت به آن است.

 

۳-۴  دوره وصول مطالبات:

هدف از بررسی مطالبات شرکت، آنالیز کیفی حساب‌ها و اسناد دریافتنی می باشد. نسبت دوره وصول مطالبات، به دوره زمانی گفته می‌شود که با فرآیند فروش آغاز و تا وصول وجوه مربوطه ادامه می‌یابد و با بررسی این نسبت درمی‌یابیم شرکت درآمد فروش خود را در چه بازه زمانی به چرخه عملیاتی بازمی‌گرداند.

نحوه محاسبه نسبت:
برای تعیین دوره وصول مطالبات لازم است ابتدا گردش مطالبات را به‌صورت زیر تعیین نماییم:

گردش مطالبات

 دوره وصول مطالبات در تحلیل بنیادی

دوره وصول مطالبات

 دوره وصول مطالبات در تحلیل بنیادی

تجزیه‌وتحلیل نسبت:
چنانچه دوره وصول مطالبات شرکت کوتاه باشد به این معناست که شرکت برای تأمین اعتبار خود و افزایش سرمایه در گردش، بار مالی کمتری دارد و این امر موجب افزایش درآمد شرکت نیز می‌شود و بالا بودن دوره وصول مطالبات بیانگر آن است که شرکت برای فروش کالاهای خود، از شرایط نسیه بسیار زیاد استفاده کرده و یا اینکه برنامه منظمی برای وصول مطالبات خود از بدهکاران ندارد.
دوره وصول مطالبات معیار اندازه‌گیری مدت زمان لازم برای جمع‌آوری وجوه حاصل از فروش به مشتریان است.

۳-۵  دوره گردش عملیات:

دوره گردش عملیات، دوره‌ای است که طی آن شرکت مواد اولیه را خریداری و کالایی را تولید کرده و به دست مشتری می‌رساند و در نهایت وجه نقد را از وی دریافت می‌کند. به بیان ساده دوره گردش عملیات را بر اساس سایر نسبت‌های فعالیت با مجموع دوره وصول مطالبات و گردش موجودی کالا برابر است.

 

نحوه محاسبه نسبت:
نحوه محاسبه نسبت دوره گردش عملیات در شرکت‌های غیرتولیدی با شرکت‌های تولیدی متفاوت است.

در شرکت‌های غیر تولیدی:
دوره گردش موجودی کالا+ دوره وصول مطالبات= دوره گردش عملیات

در شرکت‌های تولیدی:
دوره گردش موجودی کالا+ دوره وصول مطالبات+ دوره تولید کالا = دوره گردش عملیات

دوره تولید کالا:
به مدت‌زمانی که مواد اولیه به کالای ساخته‌شده تبدیل می‌شود، دوره تولید گفته می‌شود.

تجزیه‌ وتحلیل نسبت:
برای تحلیل این نسبت با یک مثال شروع می‌کنیم. فرض کنید دوره گردش عملیات در شرکتی ۳۰ روز است. این یعنی ۳۰ روز طول می‌کشد تا کالاهای خریداری‌شده و موجود در انبار به فروش رسیده و وجوه ناشی از حساب‌های دریافتنی جمع‌آوری و وصول شوند.

شرکتی که دوره گردش عملیات کوتاهی دارد، نیازمند سرمایه در گردش کمتری می باشد. به دلیل اینکه دوره وصول مطالبات پایین‌تری داشته و زمان کمی طول خواهد کشید تا کالای تولیدشده به وجه نقد تبدیل شود.

 

۳-۶  نسبت موجودی کالا به سرمایه در گردش:

سرمایه در گردش تفاوت دارایی جاری از بدهی جاری شرکت می باشد. با توجه به اینکه یکی از اجزای تشکیل‌دهنده دارایی جاری موجودی کالا است، نسبت موجودی کالا به سرمایه در گردش نشان‌دهنده آن است که چه مقدار از سرمایه در گردش شرکت را موجودی کالا تشکیل داده است.

نحوه محاسبه نسبت:

بدهی جاری- دارایی جاری =  سرمایه در گردش

نسبت موجودی کالا به سرمایه در گردش در تحلیل بنیادی

تجزیه‌وتحلیل نسبت:
بالا بودن نسبت موجودی کالا به سرمایه در گردش، نشان‌دهنده این است که شرکت در عملیات جاری خود به مشکل خورده است. تولید موجودی کالا به معنای تبدیل یک دارایی مولد (جاری) به یک دارایی غیر مولد است و تا زمانی که این دارایی به فروش نرسد و وجوه نقد حاصل از آن به چرخه تولید بازنگردد نمی‌توان از عملیات شرکت انتظار بازدهی داشت.

منفی شدن مقدار سرمایه در گردش دلایل متعددی دارد که برخی از آن‌ها عبارت‌اند از:

  • شرکت از محل اعتبارات کوتاه‌مدت برای بدست آوردن دارایی غیر جاری استفاده کرده است.
  • در دوره‌هایی که نسبت منفی شده است بخشی از بدهی‌های بلندمدت که سررسید شده‌اند، موجب افزایش بدهی جاری شده است.

از مهم ترین نکات تحلیل این نسبت این است: زمانی که سرمایه در گردش شرکت مقدار منفی به خود می‌گیرد برای بررسی بهتر وضعیت شرکت بهتر است به ارزیابی نسبت‌های نقدینگی آن در دوره‌های موردنظر بپردازیم.

 

۳-۷  نسبت گردش سرمایه جاری:

سرمایه در گردش بخشی از خالص دارایی‌های جاری است که مستقیم یا غیرمستقیم تسهیلاتی را در چرخه تولید ایجاد می‌کنند و نسبت گردش سرمایه جاری، تأثیر سرمایه در گردش را در فروش شرکت نشان می‌دهد.

نحوه محاسبه نسبت:

نسبت گردش سرمایه جاری در تحلیل بنیادیبدهی جاری- دارایی جاری = سرمایه در گردش

تجزیه‌وتحلیل نسبت:
به ۲ دلیل نسبت گردش سرمایه جاری در یک شرکت افزایش می‌یابد؛ یا مخرج کسر این نسبت که نشان‌دهنده سرمایه در گردش است کاهش یافته و یا صورت کسر که نمایانگر فروش است افزایش داشته است. بهتر است این نسبت در کنار نسبت دوره گردش عملیات، مقایسه و ارزیابی شود.

 

۳-۸  نسبت دوره بازپرداخت بستانکاران:

توجه داشته باشید چنانچه قیمت تمام‌شده کالای خریداری‌شده در طی دوره را بر متوسط بستانکاران که برابر است با مجموع حساب‌ها و اسناد پرداختنی ابتدای دوره و انتهای دوره تقسیم بر ۲، تقسیم کنیم عدد به‌دست‌آمده تعداد دفعات پرداخت به بستانکاران را نشان می‌دهد. حال با تقسیم عدد ۳۶۵ بر نتیجه کسب‌شده (تعداد دفعات پرداخت) نسبت دوره بازپرداخت را نشان می دهد.

 نسبت دوره بازپرداخت بستانکاران در تحلیل بنیادی

۴-نسبت های اهرمی Leverage ratios

نسبت های اهرمی در تحلیل تکنیکالچهارمین نسبت مالی مهم برای تحلیل بنیادی(فاندامنتال) نسبت های اهرمی می باشد که تعدادی از نسبت‌های اهرمی مهم عبارت‌اند از:

  • نسبت بدهی
  • نسبت کل بدهی‌ها به حقوق صاحبان سهام
  • نسبت حقوق صاحبان سهام به دارایی‌های ثابت
  • نسبت کل بدهی به ارزش ویژه
  • نسبت بدهی جاری به ارزش ویژه
  • نسبت بدهی بلندمدت به ارزش ویژه
  • نسبت مالکانه

 

۴-۱  نسبت بدهی:

نسبت بدهی در واقع نشان‌دهنده اهمیت و نقش بدهی‌های جاری و بلندمدت در تأمین کل دارایی‌های شرکت است و بیان می‌کند چه میزان از دارایی‌های کل شرکت از محل بدهی‌ها تأمین‌ شده است.

نحوه محاسبه نسبت:

 نسبت بدهی در تحلیل بنیادی

تجزیه و تحلیل نسبت:
نسبت بدهی، موردتوجه اعتباردهندگان شرکت قرار دارد. بالا بودن نسبت بدهی به این معنا است که شرکت برای تأمین منابع موردنیاز خود، از منابع مالی خارج از شرکت بهره‌مند میگیرد. درنتیجه بستانکاران و وام‌دهندگان مثل بانک‌ها ترجیح می‌دهند نسبت بدهی شرکت کمتر باشد زیرا افزایش این نسبت، افزایش ریسک شرکت را به‌همراه خواهد داشت. بنابراین نسبت بدهی، شاخص و معیار سنجش ریسک مالی شرکت نیز محسوب می‌شود.

 

۴-۲  نسبت دارایی ثابت به ارزش ویژه:

این نسبت نشان می‌دهد چه مقدار از ارزش ویژه شرکت صرف خرید دارایی‌های ثابت شده است.

نحوه محاسبه نسبت:

نسبت دارایی ثابت به ارزش ویژه در تحلیل بنیادی

نکته مهم: ارزش ویژه شرکت برابر با حاصل تفاضل بدهی‌های شرکت از دارایی‌های آن است.

تجزیه و تحلیل نسبت:
پایین بودن نسبت دارایی ثابت به ارزش ویژه، به این معنی است که بخش کمی از ارزش ویژه شرکت صرف خرید دارایی ثابت آن شده است. در نتیجه نقدینگی شرکت بالا بوده و توانایی پرداخت بدهی های جاری خود را خواهد داشت.

۴-۳  نسبت کل بدهی به ارزش ویژه:

این نسبت به بررسی و مقایسه وضعیت بستانکاران(اعتباردهندگان) در مقابل صاحبان سهام شرکت می‌پردازد و قدرت بستانکاران شرکت را در مقایسه با صاحبان سهام نشان می‌دهد.

نحوه محاسبه نسبت:

نسبت کل بدهی به ارزش ویژه در تحلیل بنیادی

نکته: همان‌طور که در مطالب پیشین بیان شد، ارزش ویژه شرکت برابر با حاصل تفاضل بدهی‌های شرکت از دارایی‌های آن است.
مجموع بدهی‌های شرکت نشان‌دهنده قدرت بستانکاران و ارزش ویژه آن نشان‌دهنده قدرت صاحبان سهام است

تجزیه و تحلیل نسبت:
ازآنجایی‌که پایین بودن نسبت بدهی به ارزش ویژه برای شرکت ریسک مالی کمتری را به دنبال دارد، وام‌ و اعتباردهندگان ترجیح می‌دهند این گروه از نسبت‌ها مقادیر کم‌تری داشته باشد. علاوه بر این هر چه تامین سرمایه شرکت توسط صاحبان سهام افزایش یابد، به‌دنبال آن نسبت مالکانه و کنترل صاحبان سهام آن افزایش خواهد یافت و این به معنای هزینه بهره وام کمتر برای شرکت است.

 

۴-۴  نسبت بدهی جاری به ارزش ویژه:

نسبت بدهی جاری به ارزش ویژه، همان‌طور که از عنوان آن مشخص است، ارتباط بین بدهی‌های جاری شرکت را با ارزش ویژه بیان می‌کند.

نحوه محاسبه نسبت:

 نسبت بدهی جاری به ارزش ویژه در تحلیل بنیادی

نکته مهم ارزش ویژه شرکت برابر با حاصل تفاضل بدهی‌های شرکت از دارایی‌های آن است.

تجزیه و تحلیل نسبت:
ازآنجایی‌که بدهی‌های جاری(کوتاه‌مدت) شرکت از محل دارایی‌های جاری آن تأمین می‌شوند، این دسته از بدهی‌ها می‌توانند نقدینگی شرکت را تحت فشار قرار دهند. از طرفی سرمایه در گردش شرکت برابر با حاصل تفاضل بدهی‌های جاری از دارایی‌های جاری شرکت است، درنتیجه رشد بدهی‌های کوتاه‌مدت(جاری) منجر به کاهش سرمایه در گردش شرکت می‌شود.

_ بدهی‌های کوتاه‌مدت، نرخ بهره بالاتری نسبت به سایر بدهی‌ها دارند در نتیجه بالا بودن نسبت بدهی جاری به ارزش ویژه نشان‌دهنده بالا بودن بدهی‌های جاری است و این موضوع می‌تواند باعث کاهش قدرت اهرمی این بخش از بدهی‌ها ‌شود.

_ بالا بودن نسبت بدهی جاری به ارزش ویژه یا روند رو به رشد آن، نشان‌دهنده الزام مدیریت به بازنگری در ساختار سرمایه شرکت است.

 

۴-۵  نسبت بدهی بلندمدت به ارزش ویژه:

این نسبت‌ ارتباط بین بدهی‌های بلندمدت که سررسیدی بیشتر از یک سال دارند را با ارزش ویژه شرکت بررسی می‌کند.

نحوه محاسبه نسبت:
نسبت بدهی بلندمدت به ارزش ویژه در تحلیل بنیادی

این نسبت معمولاً به‌صورت درصد بیان شده و در پایان محاسبه، عدد به‌دست‌آمده را در عدد ۱۰۰ ضرب می‌نماییم.

 

۴-۶  نسبت مالکانه:

نسبت مالکانه بیان کننده این است که چه میزان از دارایی‌های شرکت متعلق به سهامداران می باشد. این نسبت به‌صورت درصد بیان شده و نشان‌دهنده اهمیت سهام‌داران در تأمین دارایی‌های شرکت است.

نحوه محاسبه نسبت:

نسبت مالکانه در تحلیل بنیادیتجزیه و تحلیل نسبت:
هر چه نسبت مالکانه شرکت بیشتر باشد، شرکت به تعهدات خود پایبندتر است و بالا بودن این نسبت نشان‌دهنده این است که شرکت از اهرم مالی استفاده چندانی نمی‌کند و نسبت مالکانه پایین می‌تواند نشان‌دهنده این باشد که شرکت بخش عمده‌ای از سرمایه خود را از محل اعتبارات تأمین کرده و این امر سبب ایجاد ریسک مالی برای آن شده است.

۴-۷  نسبت حقوق صاحبان سهام به کل بدهی‌ها:

این نسبت معیار مناسبی جهت ارزیابی ادعای حقوق صاحبان سهام و اعتباردهندگان به شرکت است. نسبت مورد بررسی، نشان‌دهنده وزن حقوق صاحبان سهام به کل وام‌ها و اعتباراتی است که شرکت دریافت کرده است.

نحوه محاسبه نسبت:
 نسبت حقوق صاحبان سهام به کل بدهی‌ها در تحلیل بنیادی

تجزیه و تحلیل نسبت:
بالا بودن این نسبت نشان‌دهنده حقوق بیشتر سهام‌داران اصلی نسبت به اعتباردهندگان شرکت است و افزایش حقوق صاحبان سهام به‌کل بدهی‌ها، آسیب‌پذیری شرکت را نسبت به ورشکستگی و مخاطرات اقتصادی کاهش می‌دهد.

 

۴-۸  نسبت حقوق صاحبان سهام به‌کل دارایی‌های ثابت:

نسبت حقوق صاحبان سهام به‌کل دارایی‌های ثابت، میزان نقش سهامداران را در تأمین مالی برای خرید دارایی‌های ثابت نشان می‌دهد.

نحوه محاسبه نسبت:

نسبت حقوق صاحبان سهام به‌کل دارایی‌های ثابت در تحلیل بنیادی

 

مزایای تحلیل بنیادی(فاندامنتال):

  • ﺑﺰرﮔﺘﺮﯾﻦ ﻣﺰﯾﺖ تحلیل بنیادی اﻣﻨﯿﺖ در ﻣﻘﺎﺑﻞ اﻣﻮاج رواﻧﯽ ﺑﺎزار اﺳﺖ
  • تحلیل‌های بنیادی مناسب برای سرمایه‌گذاری‌های بلندمدت و تمرکز بر روندهای بلند‌مدت است
  • در نتیجه‌ی تحلیل بنیادی سهام مناسب برای بلندمدت شناسایی می‌شود
  • خطاهای تحلیل بنیادی دارای ضریب پایین‌تری نسبت به خطاهای تحلیل تکنیکال هستند

معایب تحلیل بنیادی(فاندامنتال):

  • تحلیل بنیادی نیاز به تخصص بیشتری در زمینه‌ی مالی دارد
  • بکارگیری تحلیل بنیادی باید نسبت به مشخصه صنایع و شرکت‌ها متفاوت باشد، و لازمه‌ی آن تحقیقات زمان‌بر و پر هزینه است
  • تحلیل بنیادی نیازمند زﻣﺎنی ﻃﻮﻻﻧﯽ ﺟﻬﺖ ﺗﺤﻠﯿﻞ شرکت‌هاست و ﻣﺤﺪودیت‌های اﻃﻼع رﺳﺎﻧﯽ ﺷﺮکت‌ها از موانع آن به حساب می‌آیند
  • تحلیل بنیادی درصورت تغییرات محیطی، تحلیل با خطا مواجه می‌شود
  • تحلیل بنیادی یادگیری آن پیچیده و زمان‌بر است


AG0661          کد معرف جهت کارگزاری آگاه

کدام روش برای تحلیل سهام بهتر است؟

کدام روش برای تحلیل سهام بهتر است؟

بورس اوراق بهادار یکی از ارکان اصلی بازار سرمایه است. مهم‌ترین وظیفه این بازار جذب سرمایه‌های پراکنده و تخصیص بهینه‌ی این منابع به واحدهایی است که هم در جهت توسعه گام بر می‌دارند و هم منافع مورد انتظار سرمایه‌گذاران را تامین می‌کنند.

سرمایه‌گذاران، با انگیزه‌های مختلف نقش اساسی در تامین منابع مالی بازی می‌کنند. واحدهای اقتصادی نیز از جذب سرمایه‌های پراکنده، اهداف متفاوتی را دنبال می‌کنند که هدف هر دو گروه، دستیابی به منابع بیشتر و حداکثر کردن ثروت سهامداران است.

یکی از عواملی که در توسعه و رشد پایدار سرمایه نقش موثری دارد، آشنایی سرمایه‌گذاران و معامله‌گران بازار سرمایه با روش‌های تجزیه و تحلیل اوراق بهادار و افزایش توان تحلیل‌گری آن هاست.

توجه: سرمایه‌گذاری در بورس نیازمند آموزش است. قوانین و مفاهیم مهم و نکات بسیار زیادی در بورس وجود دارد.

اگر بدون آموزش دیدن، در بورس سرمایه‌گذاری کنید سرمایه‌تان را به خطر انداخته‌اید.

با توجه به شرایط فعلی، ما دوره‌ی آنلاین ویژه ورود به بورس را به شما پیشنهاد می‌کنیم.

جزییات بیشتر این دوره را اینجا ببینید (با امکان سفارش و دانلود فوری پس از خرید)

تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی دو مکتب فکری مهم در بازارها به حساب می‌آیند که در ادامه به آنها خواهیم پرداخت. همچنین معامله‌گران و سرمایه‌گذارا بازار، از «روانشناسی بازار» نیز برای بررسی و تصمیم‌گیری استفاده می‌کنند.

شاید روانشناسی بازار را نتوان یک روش تحلیلی مستقل نامید با این حال در ادامه به بررسی این روش نیز خواهیم پرداخت.

1- تحلیل بنیادی

تجزیه و تحلیل بنیادی مبتنی بر این فرض است که اوراق بهادار (و بازار به عنوان کل) دارای ارزشی ذاتی است که بوسیله‌ی سرمایه‌گذاران قابل برآورد است.

در تحلیل بنیادی برآورد ارزش ذاتی سهام از طریق ارزیابی متغییرهای بنیادی انجام می‌شود.

اگر ارزش بازار کمتر از ارزش ذاتی باشد، زمان برای خرید مناسب است و اگر ارزش بازار بیشتر از ارزش ذاتی باشد زمان برای فروش مناسب است.

در تحلیل بنیادی سرمایه‌گذاران ابتدا اقتصاد و بازار را به عنوان یک کل، تجزیه و تحلیل می‌کنند تا بتوانند زمان مناسب را برای سرمایه‌گذاری تشخیص دهند.

سپس به تحلیل صنایع یا بخش‌هایی از اقتصاد می‌پردازند که دارای چشم اندازهای آتی مناسبی هستند. در خاتمه نیز تحلیل‌گر به این نتیجه می‌رسد که زمان سرمایه‌گذاری مناسب است و صنعت مناسبی با بازده بالایی در چرخه اقتصاد فعالیت می‌کند و سپس به تحلیل شرکت‌های آن صنعت می‌پردازد.

از آنجا که تحلیل بازار دلالت بر زمان مناسب جهت سرمایه‌گذاری در سهام داشته و تحلیل صنعت به منظور یافتن صنایعی با روشن‌ترین آینده صورت می‌گیرد، بنابراین سرمایه گذار قادر به انتخاب شرکت‌هایی با آینده‌ای بهتر در محدوده‌ی آن صنایع خواهد بود.

به این منظور سرمایه‌گذار باید بر دو جزء مهم یعنی سودهای تقسیمی و نرخ بازگشت مورد انتظار و یا به صورت بدیل، درآمد و نسبت P/E و تحلیل آنها تکیه کند.

تحلیل بنیادی در سطح شرکت، شامل متغییرهای اصلی مالی برای تخمین ارزش ذاتی شرکت است.

این متغیرها شامل فروش، حاشیه سود، استهلاک، نرخ مالیات، منابع مالی، گردش دارایی ها و عوامل دیگر است.

تحلیل‌های بعدی می‌تواند شامل موقعیت رقابتی شرکت در آن صنعت، روابط کارگری، تغییرات تکنولوژیکی، مدیریت، رقابت خارجی و غیره باشد. نتیجه نهایی تحلیل بنیادی در سطح شرکت داده‌هایی است که برای تخمین قیمت سهام مورد نیاز است.

طرفداران استراتژی‌های بنیادی معتقدند که ” قیمت در بلندمدت به سوی ارزش ذاتی میل می‌کند ” بنابراین هرگاه در فرآیند ارزش‌گذاری بنیادی سهام، فاصله یا شکافی بین ارزش و قیمت روز ملاحظه کنند از این مسئله برای نتیجه‌گیری در مورد ارزندگی یا عدم ارزندگی و در نتیجه خرید یا فروش سهام استفاده می‌کنند.

به طور خلاصه برخی از مزایا و معایب تحلیل بنیادی عبارتند از:

مزایای تحلیل بنیادی:

  • ﺑﺰرﮔﺘﺮﯾﻦ ﻣﺰﯾﺖ آن اﻣﻨﯿﺖ در ﻣﻘﺎﺑﻞ اﻣﻮاج رواﻧﯽ ﺑﺎزار اﺳﺖ
  • تحلیل‌های بنیادی مناسب برای سرمایه‌گذاری‌های بلندمدت و تمرکز بر روندهای بلند‌مدت است
  • در نتیجه‌ی تحلیل بنیادی سهام مناسب برای بلندمدت شناسایی می‌شود
  • خطاهای تحلیل بنیادی دارای ضریب پایین‌تری نسبت به خطاهای تحلیل تکنیکال هستند

معایب تحلیل بنیادی:

  • نیاز به تخصص بیشتری در زمینه‌ی مالی دارد
  • بکارگیری این تکنیک باید نسبت به مشخصه صنایع و شرکت‌ها متفاوت باشد، و لازمه‌ی آن تحقیقات زمان‌بر و پر هزینه است
  • نیازمند زﻣﺎنی ﻃﻮﻻﻧﯽ ﺟﻬﺖ ﺗﺤﻠﯿﻞ شرکت‌هاست و ﻣﺤﺪودیت‌های اﻃﻼع رﺳﺎﻧﯽ ﺷﺮکت‌ها از موانع آن به حساب می‌آیند
  • درصورت تغییرات محیطی، تحلیل با خطا مواجه می‌شود
  • یادگیری آن پیچیده و زمان‌بر است

2 – تحلیل تکنیکال

تجزیه تحلیل تکنیکال یکی از روش‌های سنتی انتخاب سهام عادی و کاملا متمایز از روش بنیادی است.

برخلاف روش بنیادی که بر داده‌هایی از قبیل سود سهام، فروش، نرخ‌های رشد و یا قوانین و مقررات دولتی مبتنی است، روش تجزیه و تحلیل تکنیکی مبتنی بر داده‌های منتشر شده‌ی بازار است. داده‌های بازار (market data) شامل قیمت سهام یا سطح شاخص بازار، حجم (تعداد سهام معامله شده) و شاخص‌های تکنیکی است.

تحلیل تکنیکال (فنی) تغییر و حرکت قیمت اوراق بهادار را مدنظر دارد و از این داده‌ها برای پیش بینی تغییرات و حرکت آینده قیمت آن استفاده می‌کند.

تکنیکالیست‌ها از نمودارهای قیمت استفاده می‌کنند که این نمودارها اطلاعات ارزشمندی از قبیل حرکات و تغییرات روند قیمت در طول یک بازه زمانی، عکس العمل قبل و بعد از اتفاقات مهم، نوسانات گذشته و حال، حجم و میزان معاملات تاریخی و قدرت نسبی یک سهم نسبت به کل بازار را در اختیار ما قرار می‌دهند. همچنین تحلیل تکنیکال کمک زیادی به تشخیص زمان ورود به معامله می‌کند.

تجزیه تحلیل فنی یک روش پیش بینی قیمت با استفاده از قیمت‌های گذشته است. این روش مبتنی بر تحلیل عرضه و تقاضای کالاها، سهام، شاخص‌های معاملات آتی یا هر ابزار قابل معامله است.

اغلب به این روش، روش تجزیه و تحلیل بازار یا تجزیه و تحلیل داخلی نیز گفته می‌شود، به این علت که در این روش از طریق ثبت داده‌های مربوط به سهام به بررسی عرضه و تقاضای سهام در کل بازار پرداخته می‌شود.

هدف تجزیه و تحلیل تکنیکال استفاده از زمان است، بعبارت دیگر هدف آن پیش بینی تغییرات قیمتی کوتاه‌مدت در شاخص‌های بازار سهام و سهام بصورت جداگانه است.

این پیش‌بینی بر مطالعه بازار یا تغییرات سهام از طریق تجزیه و تحلیل داده‌های قیمتی و حجم مبادله سهام یا مطالعه شاخص‌های تکنیکی مبتنی است. توجه داشته باشید که تجزیه و تحلیل‌گران تکنیکی نه تنها به سطوح قیمتی بلکه بر تغییرات قیمت نیز توجه داشته و سعی می‌کنند تغییرات قیمت را پیش بینی نمایند.

به صورت خلاصه، منطق تجزیه و تحلیل تکنیکی عبارت است از:

1. قیمت ها توسط نیروی عرضه و تقاضا تعیین می‌شوند.
2. عوامل مختلفی از قبیل عوامل بنیادی و عوامل روانشناختی بازار بر میزان عرضه و تقاضا تاثیر می‌گذارند.
3. قیمت سهام هم زمان با تغییر و تعدیل قیمت سهام به سطوح تعادل جدید، به روند جدید تغییر می‌یابد.
4. روندها و تغییرات می‌توانند از طریق مطالعه تغییرات قیمتی و حجم معامله در طول زمان مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و مشخص شود.
معامله‌گرهایی که از استراتژی‌های تکنیکال استفاده می‌کنند، معتقدند “همه‌ی اطلاعات مهم بازار در قیمت‌ها و حجم معاملات منعکس شده است” و اگر بخشی از اطلاعات خود را در قیمت نشان نمی‌دهند، عملا برای فعالان بازار ارزش ندارد.

تحلیلگران تکنیکال از مفاهیم و ابزارهایی مانند اندیکاتورها و اسیلاتورها، خطوط روند، حمایت‌ها و مقاومت‌ها و… برای تحلیل استفاده می‌کنند.

به طور خلاصه برخی از مزایا و معایب تحلیل تکنیکال عبارتند از:

مزایای تحلیل تکنیکال:

  • ﯾﮏ ﺗﺤﻠﯿﻠﮕﺮ ﺗﮑﻨﯿﮑﺎل ﻣﯽ‌ﺗﻮاﻧﺪ از اﺳﺘﺮاﺗﮋی ﺧﻮد در ﺗﻤﺎم ﺑﺎزارﻫﺎ و روی ﺗﻤﺎم ﭼﺎرت‌ها اﺳﺘﻔﺎده ﮐﻨﺪ و اﯾﻦ ﯾﮑﯽ ﺑﺰرﮔﺘﺮﯾﻦ ﻧﻘﺎط ﻗﻮت اﯾﻦ ﻧﻮع ﺗﺤﻠﯿﻞ ﻣﯽ‌ﺑﺎﺷﺪ. (درﺻﻮرﺗﯽ ﮐﻪ تحلیل‌گران بنیادی تنها ﻣﯽ‌ﺗﻮاﻧﻨﺪ از ﻧﺘﯿﺠﻪ ﺑﺮرﺳﯽ اﻃﻼﻋﺎت و صورت‌های ﻣﺎﻟﯽ ﺧﻮد در ﺑﺎزار ﻣﺮﺑﻮﻃﻪ اﺳﺘﻔﺎده ﻧﻤﺎﯾﻨﺪ و اﯾﻦ ﻧﺎﺷﯽ از ﺣﺠﻢ زﯾﺎد اﯾﻦ اﻃﻼﻋﺎت ﻣﯽ‌ﺑﺎﺷﺪ).
  • زمان مناسب خرید نقش مهمی در عملکرد معامله‌گر دارد و استفاده از روش تحلیل تکنیکال کمک بسزایی در تشخیص زمان خرید می‌کند.
  • مناسب‌ترین زمان ورود یا خروج را در کوتاه‌مدت نشان می‌دهد
  • هزینه و زمان تحلیل آن کم است
  • دوره‌ی آموزش این روش کوتاه است

معایب تحلیل تکنیکال:

  • خطاهای تحلیلی در این روش به نسبت تحلیل بنیادی دارای ضریب بالاتری است و به علت تمایلات و تعصب متفاوت افراد، امکان تفسیر و تحلیل‌های متفاوتی وجود دارد
  • دﺷﻮاری در ﮔﺮدآوری اﻃﻼﻋﺎت و اﯾﺠﺎد زﯾﺮﺳﺎﺧت های ﻧﺮم اﻓﺰاری ﺟﻬﺖ اﺳﺘﻔﺎده از ﻧﻤﻮدارﻫﺎی ﻗﯿﻤﺘﯽ ﺳﻬﺎم
  • عدم کاربرد در سهام شرکت‌های کوچک
  • ابزارهای تحلیلی گوناگون و زیادی برای این روش وجود دارند


AG0661          کد معرف جهت کارگزاری آگاه

صورت های مالی چیست و انواع آن کدامند؟

صورت های مالی چیست و انواع آن کدامند؟

استاندارد حسابداری بین‌المللی شماره‌ی ۱، صورت های مالی الزامی و چگونگی ارائه‌ی آن‌ها را تعریف می‌کند. صورت های مالی اساسی عبارت‌اند از:

 صورت سود و زیان

 ترازنامه

 صورت جریان وجه نقد

 صورت سود و زیان جامع

 یادداشت‌های همراه صورت های مالی، شامل خلاصه‌ای از خط ‌مشی‌های حسابداری

از ویژگی‌های اصلی تهیه صورت های مالی عبارت‌اند از:

 ارائه منصفانه

 مبنای تعهدی حسابداری (در مبنای تعهدی، معاملات و سایر رویدادها در زمان وقوع و نه در زمان دریافت یا پرداخت وجه نقد شناسایی و در اسناد و مدارک و حسابداری ثبت می‌شود و در صورت های مالی دوره‌های مربوطه انعکاس می‌یابد).

 مبنای کدام فعالیت (به این معنی که صورت های مالی بر مبنای این فرض تهیه می‌شوند که شرکت به فعالیت خود ادامه می‌دهد مگر اینکه مدیریت بخواهد (مجبور شود) آن را منحل کند).

 یکنواختی بین دوره‌ها

 اهمیت (صورت های مالی باید عاری از تحریف یا حذف‌هایی باشند که می‌تواند بر تصمیمات استفاده‌کنندگان صورت های مالی تاثیر بگذارد).

 اطلاعات قابل مقایسه برای دوره‌های پیشین باید ارائه شود.

صورت سود و زیان

به‌طور کلی صورت سود و زیان به گزارش درآمدها و هزینه‌های یک شرکت در یک دوره زمانی خاص می‌پردازد. عناوین دیگری که برای صورت سود و زیان به کار می‌روند عبارت‌اند از صورت عملیات شرکت، یا صورت درآمدها. معادله سود و زیان به‌صورت زیر هست:

هزینه‌ها – درآمدها = سود (درآمد) خالص

به کسر هزینه‌های هر دوره از درآمدهای همان دوره، اصل تطابق اطلاق می‌شود. طبق این اصل، برای محاسبه صحیح سود هر دوره، باید هزینه‌های هر دوره از درآمدهای همان دوره کسر شوند. سرمایه‌گذاران اساسا صورت سود و زیان یک شرکت را به‌منظور ارزشیابی بررسی می‌کنند. از سوی وام‌دهندگان صورت سود و زیان شرکت‌ها را برای بررسی توان آن‌ها در بازپرداخت اصل تسهیلات دریافت شده و بهره آن مورد استفاده قرار می‌دهند.

تعریف اقلام صورت سود و زیان و تهیه صورت سود و زیان

در زیر نمایی کلی از صورت سود و زیان آورده شده که در ادامه به‌تفصیل تمامی آیتم‌های آن توضیح داده می‌شود (تمامی اعداد فرضی است):

صورت های مالی

درآمدها (فروش): درآمدها مبالغی هستند که از محل ارائه و فروش خدمات یا محصولات با کسر تخفیفات در طول فعالیت‌های عادی واحد تجاری کسب می‌شوند. حسابداری بنگاه‌های اقتصادی به‌صورت تعهدی صورت می‌گیرد بدین معنا که شناسایی درآمد و هزینه‌بر مبنای انتقال وجه نقد نیست بلکه بر اساس یک سری معیارها و ضوابط خاص انجام می‌گیرد. شناخت درآمد متضمن ملاحظه این امر است که آیا شواهد کافی مبنی بر وقوع یک افزایش در خالص دارایی‌ها (حقوق صاحبان سهام) قبل از دوره مورد گزارش وجود دارد یا خیر. مبلغ دریافتی قبل از انجام کار منجر به شاخت درآمد نمی‌گردد زیرا تا زمانی که کار آنجا نشود، افزایش در دارایی‌ها ناشی از پیش دریافت با افزایشی مساوی در بدهی‌ها خنثی می‌گردد. به‌طور مثال، حق اشتراک سالانه یک مجله ماهانه که در آغاز دوره اشتراک دریافت می‌شود تا زمانی که مجله تولید و ارسال نشود (تا زمانی که واحد تجاری یک بدهی به شکل تعهد ایفا نشده مبنی بر تحویل مجله یا برگشت وجه دریافتی دارد)، به‌عنوان درآمد شناسایی نمی‌شود. برای نمونه، اگر شما کالایی را به مبلغ ۱۰۰ تومان بفروشید (کالا را تحویل دهید) و مبلغی بابت آن دریافت نکنید، همچنان ۱۰۰ تومان درآمد ثبت خواهید نمود ولی اگر مبلغ ۱۰۰ تومان را دریافت نمایید ولی کالا را تحویل نداده باشید، درآمدی ثبت نخواهد شد و شما این ۱۰۰ تومان را به‌عنوان یک تعهد در قسمت بدهی‌های ترازنامه (تحت عنوان پیش دریافت) ثبت می‌نمایید.

هزینه‌ها: هزینه‌ها مقادیری هستند که برای ایجاد درآمد مصرف می‌شوند. هزینه‌ها شامل بهای تمام شده کالای فروش رفته، هزینه‌های عملیاتی، بهره (هزینه مالی) و مالیات می‌شوند. صورت سود و زیان همچنین شامل سودها و زیان‌هایی می‌شود که منجر به افزایش (سود) و یا کاهش (زیان) می‌شود. سود و زیان ممکن است حاصل فعالیت اصلی شرکت باشد و یا درنتیجه فعالیت‌های عادی کسب و کار نباشد و برای مثال، فروش ضایعات تولید و یا املاک و تجهیزات که شرکت دیگر به آن‌ها نیاز ندارد به‌عنوان سود یا زیان در صورت سود و زیان شناسایی می‌شود؛ بنابراین معادله سود و زیان به‌صورت زیر بازنویسی می‌شود:

زیان – سایر هزینه‌ها – سایر درآمدها + هزینه‌های عملیاتی – درآمد = سود (درآمد) خالص

ترازنامه

ترازنامه وضعیت مالی شرکت‌ها را در نقطه‌ای از زمان گزارش می‌کند و شامل دارایی‌ها، بدهی‌ها و حقوق صاحبان سهام هست که در ادامه فرم کلی آن و توضیحات هر مورد آورده می‌شود:

صورت های مالی

اقلام مهم ترازنامه

دارایی‌ها: منابعی که درنتیجه مبادلات گذشته به کنترل شرکت درآمده‌اند و انتظار می‌رود که در آینده منافع اقتصادی ایجاد کنند.

بدهی‌ها: تعهداتی هستند که درگذشته ایجاد شده‌اند و انتظار می‌رود که در آینده باعث خروج وجه نقد یا کاهش منابع اقتصادی شرکت گردند.

حقوق صاحبان سهام: تفاوت بین دارایی‌ها و بدهی‌ها هست. تحلیل‌گران گاهی از حقوق صاحبان سهام به‌عنوان خالص دارایی‌ها یاد می‌کنند. نام دیگر حقوق صاحبان سهام، حقوق مالکانه هست.

تمامی اقلام در صورتی در صورت های مالی شناسایی می‌شوند که ورود و خروج وجه نقد ناشی از آن محتمل باشد و ارزش یا بهای تمام مربوطه این اقلام به شکل قابل اتکایی قابل اندازه‌گیری باشد. دارایی‌ها و بدهی‌هایی وجود دارند که دارای ارزش هستند، اما در ترازنامه ثبت نمی‌شوند، برای مثال ارزش کارکنان و نیروی انسانی شرکت هرگز در ترازنامه ثبت نمی‌شود.

دارایی‌های جاری: شامل وجه نقد و دیگر دارایی‌هایی می‌شوند که در طول یک سال مالی و یا یک چرخه عملیاتی (چرخه عملیاتی مدت زمانی است که برای تولید، خرید موجودی و فروش محصول و وصول وجه نقد لازم است) هرکدام طولانی‌تر است، تبدیل به وجه نقد می‌شوند یا مورد استفاده قرار می‌گیرند. دارایی‌های جاری به‌طور معمول با توجه به میزان نقد شوندگی در ترازنامه از بالا به پایین مرتب می‌شوند؛ بنابراین وجه نقد به‌عنوان نقدشونده‌ترین دارایی در اولین سطر در بخش دارایی‌ها گزارش می‌گردد. به‌طور کلی، دارایی‌های جاری اطلاعاتی را در مورد فعالیت‌های عملیاتی شرکت‌ها به دست می‌دهند.

بدهی‌های جاری: تعهداتی هستند که طی یک سال مالی یا یک چرخه کامل عملیاتی باید پرداخت شوند. به شکل خاص، هر تعهدی که دارای ویژگی‌های زیر باشد، بدهی جاری قلمداد می‌گردد:

 موعد سررسید آن طی یک چرخه عملیاتی باشد.

 موعد سررسید آن طی یک سال مالی آینده باشد.

 اساسا برای اهداف معاملاتی و خرید و فروش کوتاه‌مدت نگهداری شود.

 هیچ‌گونه قید و شرطی برای به عقب انداختن موعد سررسید به بیش از یک سال وجود ندارد.

دارایی‌های جاری منهای بدهی‌های جاری، سرمایه در گردش را تشکیل می‌دهند. کمبود سرمایه در گردش می‌تواند سبب به وجود آمدن مشکلات نقدینگی برای شرکت گردد و بیش از اندازه بودن سرمایه در گردش نیز می‌تواند نشانگر عدم استفاده درست و اثربخش از دارایی‌ها باشد.

دارایی‌های غیر جاری: دارایی‌های جاری در مدت زمان کمتر از یک سال یا کمتر از یک چرخه عملیاتی، نمی‌توانند تبدیل به وجه نقد شوند. این نوع از دارایی‌ها اطلاعات را درباره فعالیت‌های مرتبط با سرمایه‌گذاری شرکت‌ها ارائه می‌دهند که پایه و اساس فعالیت‌های شرکت هست.

انواع دارایی‌ها و بدهی‌ها

دارایی‌های جاری شامل:

وجه نقد یا معادل وجه نقد: به سرمایه‌گذاری‌های کوتاه مدت و به‌شدت نقد شونده اطلاق می‌گردد که در هر زمان قابلیت تبدیل به وجه نقد را دارا هستند و ریسک نرخ بهره آن‌ها بی‌اهمیت تلقی می‌گردد.

حساب‌های دریافتنی تجاری: دارایی‌های مالی هستند که نشان‌دهنده مقادیری می‌باشند که شرکت بابت فروش کالا و یا ارائه خدمات به‌صورت اعتباری از مشتریان خود طلب دارد. تحلیل حساب‌های دریافتی نسبت به فروش می‌تواند اطلاعاتی را در مورد مشکلات وصول مطالبات یک شرکت به دست دهد.

موجودی کالا: موجودی کالا به کالاهای اطلاق می‌شود که برای فروش به مشتری یا برای تولید کالایی دیگر نگهداری می‌شوند. شرکت‌های تولیدی به‌طور مجزا موجودی مواد خام کالای در جریان ساخت و کالای ساخته شده را گزارش می‌کنند. بهای تمام شده موجودی کالا شامل بهای خرید، بهای تبدیل و دیگر هزینه‌های لازم برای قرار گرفتن موجودی کالا در وضعیت و مکان فعلی هست. لازم به ذکر است که هزینه‌هایی مانند ضایعات غیرعادی مواد، دستمزد و سربار، بهای انبارداری (مگر اینکه بخشی از تولید باشد)، سربار مدیریتی و هزینه‌های فروش جزو بهای تمام شده محاسبه نمی‌شوند.

سایر دارایی‌های جاری: مقادیری هستند که به شکل جداگانه گزارش نمی‌شوند و باید در کنار سایر موارد یکجا گزارش شوند. پیش‌پرداخت هزینه‌ها (هزینه‌های عملیاتی هستند که از قبل پرداخت شده‌اند) و دارایی مالیاتی انتقالی به دوره‌های آتی از این قبیل می‌باشند. با شناسایی هزینه در صورت سود و زیان، پیش‌پرداخت هزینه کاهش می‌یابد. برای مثال چنانچه شرکتی سالانه مبلغ ۴ میلیون ریال در ابتدای سال هزینه اجاره دهد، یک دارایی (وجه نقد) کاهش و در عین حال دارایی دیگری (پیش‌پرداخت اجاره) به‌اندازه مبلغ پرداختی افزایش می‌یابد. در پایان سه ماه اول یک‌چهارم از مبلغ پیش‌پرداخت اجاره مورد استفاده قرار گرفته است. در این حالت، شرکت ۱ میلیون ریال هزینه اجاره را در صورت سود و زیان شناسایی می‌کند و ۱ میلیون ریال نیز از پیش‌پرداخت اجاره که یک دارایی است کم می‌کند.

بدهی‌های جاری:

تعهداتی هستند که طی یک سال مالی یا چرخه عملیات، هرکدام طولانی‌تر است، پرداخت می‌شوند و شامل:

حساب‌های پرداختنی: مقادیری هستند که شرکت به تامین‌کنندگان کالا و مواد خام و خدمات خود بدهکار است. تحلیل حساب‌های پرداختنی در مقایسه با خریدها می‌تواند بیانگر مشکلات اعتباری شرکت‌ها با عرضه‌کنندگان باشد.

اسناد پرداختنی و بخش جاری بدهی بلندمدت: تعهداتی هستند که در قالب اسناد مالی و سفته به وام دهندگان و اعتباردهندگان داده می‌شوند. اسناد پرداختنی همچنین می‌توانند به‌عنوان بدهی‌های بلندمدت طبقه‌بندی ‌شوند. البته این در صورتی است که دارای سررسیدی بیش از یک سال باشند. بخش جاری بدهی بلندمدت بخشی از یک بدهی بلندمدت است که در سررسید کمتر از یک سال پرداخت می‌شود. این اصطلاح بیشتر در مورد حساب‌ها و اسناد پرداختی یا تسهیلات دریافتی به کار می‌رود و آن بخش از وام دریافتی را نشان می‌دهد که ظرف یک سال از تاریخ ترازنامه باید پرداخت شود.

پیش دریافت درآمد: به درآمد یا سود معوق نیز معروف است و به وجه نقد دریافتی قبل از ارائه خدمات و کالا اطلاق می‌شود. در هنگام تحلیل نقدینگی شرکت‌ها به خاطر داشته باشید که پیش دریافت درآمد مستلزم خروج وجه نقد در آینده (مانده حساب‌های پرداختنی) نیست. پیش دریافت درآمد همچنین می‌تواند نشانگر رشد درآمدهای آتی شرکت باشد چرا که به‌زودی در صورت سود و زیان شناسایی خواهد شد.

دارایی‌های غیر جاری:

اموال، ماشین‌‌آلات، تجهیزات: دارایی‌های مشهود می‌باشند که در تولید کالا و خدمات به کار می‌روند. اموال، ماشین‌آلات و تجهیزات شامل زمین و ساختمان، اثاثیه و منابع طبیعی می‌باشند. در مدل بهای تمام شده اموال، ماشین‌آلات و تجهیزات (به غیر از زمین) به بهای مستهلک شده گزارش می‌شود (بهای تمام شده تاریخی منهای استهلاک انباشته و کاهش ارزش دارایی‌ها). به‌طور کلی زمین مستهلک نمی‌شود چون دارای عمر نامحدود است.

دارایی‌های نامشهود: دارایی‌های غیر پولی می‌باشند که ماهیت فیزیکی ندارند. اوراق بهادار دارایی نامشهود نیستند. دارایی‌های نامشهود قابل شناسایی را می‌توان به شکل جداگانه تحصیل کرد؛ به عبارت دیگر موجودیت این دارایی‌ها از واحد تجاری مربوطه مجزا است و ارزش آن‌ها به سایر دارایی‌ها آن واحد تجاری وابسته نیست، مانند حق اختراع و حق تالیف. دارایی‌های مشهود غیرقابل شناسایی مانند سرقفلی عبارت از حقوقی هستند که ماهیت مجزا از واحد تجاری ندارند و به‌صورت جداگانه قابل فروش نیست. دارایی‌های نامشهود با عمرمحدود در طول عمر مفید خود مستهلک می‌گردند و مشابه با اموال، ماشین‌آلات و تجهیزات برای کاهش ارزش بررسی می‌شوند.

بدهی‌های غیر جاری:

بدهی‌های مالی بلندمدت: بدهی‌های مالی شامل وام‌های بانکی، اسناد پرداختنی، اوراق قرضه پرداختنی و اوراق مشتقه هستند.

اجزای حقوق صاحبان سهام:

حقوق صاحبان سهام: منافع باقی‌مانده صاحبان سهام در دارایی‌ها پس از پرداخت بدهی‌های شرکت، حقوق صاحبان سهام نامیده می‌شود. حقوق صاحبان سهام شامل سرمایه پرداخت شده، سهام ممتاز، سهام خزانه، سود انباشته، حقوق اقلیت و سایر اقلام سود جامع هست. سرمایه پرداخت شده میزان پرداختی صاحبان سهام عادی به شرکت است. طبق قانون تجارت در ایران، انتشار سهام باید باارزش اسمی ۱۰۰۰ ریال باشد و انتشار سهام بدون ارزش اسمی متفاوت از ۱۰۰۰ ریال ممنوع است. همچنین تعداد سهام عادی قابل انتشار، منتشرشده و جاری نیز گزارش می‌شود. سهام قابل انتشار تعداد سهامی است که شرکت می‌تواند طبق قوانین منتشر کند، سهام منتشرشده تعداد سهامی است که شرکت به سهام‌داران فروخته است. سهام جاری برابر است با سهام منتشرشده منهای سهامی که شرکت بازخرید کرده است.

سهام ممتاز: سهام ممتاز حقوق و مزایایی دارد که سهام عادی از آن‌ها برخوردار نیست. برای مثال صاحبان سهام ممتاز دارای سود سهام با نرخ مشخصی هستند که معمولا به‌صورت درصد مشخصی از ارزش اسمی گزارش می‌شود و صاحبان سهام ممتاز در صورت ورشکستگی شرکت در دریافت حقوق خود بر صاحبان سهام عادی اولویت دارند. سهام ممتاز را می‌توان بسته به شرایط به‌عنوان بدهی و یا حقوق صاحبان سهام دسته‌بندی کرد. برای مثال سهام ممتاز دائمی که قابل بازخرید نیستند به‌عنوان حقوق صاحبان سهام دسته‌بندی می‌شود، اما سهام ممتازی که با یک مبلغ ثابت قابل بازخرید هستند به‌عنوان نوعی بدهی مالی دسته‌بندی می‌شود.

سود انباشته: بخش توزیع نشده سود خالص شرکت از ابتدای فعالیت شرکت است، سودهای تجمعی شرکت که به‌عنوان سود نقدی توزیع نشده است.

سهام خزانه: سهامی است که توسط خود شرکت ناشر سهام خریداری می‌شود، اما ابطال نمی‌شود. سهام خزانه حقوق صاحبان سهام را کاهش می‌دهد. سهام خزانه به‌عنوان سرمایه‌گذاری در شرکت به‌حساب نمی‌آید، همچنین حق رای ندارد و سود دریافت نمی‌کند.

تفسیر ترازنامه و صورت تغییرات در حقوق صاحبان سهام

ترازنامه هم‌مقیاس عمودی هر یک از اقلام ترازنامه را به‌صورت درصدی از کل دارایی‌ها شرح می‌دهد، درواقع هم‌مقیاس شدن ترازنامه را با حذف کامل اندازه شرکت استاندارد می‌کند و این اجازه را می‌دهد تا بتوان شرکت‌های مختلف را باهم مقایسه کرد و یا داده‌های یک شرکت در طول زمان (سری زمانی) را باهم مقایسه کرد. به‌عنوان مثال در زیر نمونه‌ای از ترازنامه دو شرکت رقیب گهربار و تموز آورده شده است.

صورت های مالی

شرکت گهربار به‌وضوح شرکت بزرگ‌تری از شرکت تموز است. با تبدیل ترازنامه به ترازنامه هم‌مقیاس می‌توان عامل اندازه شرکت را از بین برد.

صورت های مالی

سرمایه‌گذاری شرکت گهربار در دارایی جاری ۲۵٪ کل دارایی شرکت است و اندکی بیشتر از ۲۳٪ سرمایه‌گذاری شرکت تموز است. بدهی جاری شرکت گهربار ۲۲٪ کل دارایی شرکت است و بسیار بیشتر از مقدار ۷٪ برای شرکت تموز است؛ بنابراین نقدینگی شرکت گهربار کمتر است و ممکن است در پرداخت بدهی‌های سررسید شده خود با مشکل مواجه شود. سرمایه در گردش بیشتر شرکت تموز ممکن است موجب عدم استفاده بهینه از منابع شود. بازده سرمایه‌گذاری در سرمایه در گردش معمولا کمتر از بازده دارایی‌های بلندمدت است. با نگاهی دقیق‌تر به دارایی‌های جاری می‌توان دریافت که شرکت گهربار درصد وجه نقد به‌کل دارایی کمتری نسبت به شرکت تموز گزارش کرده است. درواقع شرکت گهربار وجه نقد کافی برای پرداخت بدهی‌های جاری خود بدون فروش موجودی کالا و یا وصول حساب‌های دریافتنی را ندارد. موجودی کالای شرکت گهربار ۱۲٪ دارایی کل است و این میزان بیشتر از ۶٪ برای شرکت تموز است. داشتن موجودی کالای بیشتر ممکن است نشانه مهجور بودن موجودی کالا باشد، البته تجزیه و تحلیل بیشتر موجودی کالا ضروری است. نه‌تنها بدهی جاری شرکت گهربار بیشتر از شرکت تموز است، بلکه شرکت گهربار دارای بدهی بلندمدت بیشتری نسبت به شرکت تموز است (۵۸٪ در مقابل ۳۳٪)؛ بنابراین شرکت گهربار ممکن است در پرداخت بدهی‌های بلندمدت خود با مشکل مواجه شود زیرا در ساختار سرمایه‌اش بدهی بیشتری دارد. تجزیه و تحلیل هم‌مقیاس می‌تواند برای ارزیابی استراتژی‌های یک شرکت نیز به کار رود. شرکت گهربار از طریق تحصیل و اکتساب شرکت دیگر در حال رشد است، زیرا سرقفلی گزارش کرده است، در حالی که شرکت تموز به‌صورت داخلی در حال رشد است، زیرا سرقفلی گزارش نکرده است. این احتمال وجود دارد که شرکت گهربار تحصیل شرکت دیگر را از محل بدهی تامین مالی کرده باشد.

تحلیل نسبت‌های مربوطه

محاسبه و تفسیر نسبت‌های نقدینگی و توان ایفای تعهدات

نسبت‌های تزار نامه تنها به مقایسه اقلام ترازنامه می‌پردازد. نسبت‌های ترازنامه، همراه با تحلیل ترازنامه هم‌مقیاس، می‌تواند برای ارزیابی نقدینگی و توان شرکت در ایفای بدهی‌های بلندمدت مفید باشد. نتایج حاصله باید در طول زمان و میان شرکت‌های مختلف مقایسه شود.

نسبت‌های نقدینگی: این دسته از نسبت‌ها به‌اندازه گیری توان شرکت در پرداخت بدهی‌های کوتاه‌مدت می‌پردازد. نسبت‌های نقدینگی شامل نسبت جاری، نسبت آنی، نسبت نقدی است.

صورت های مالی

اگرچه هر سه نسبت توانایی شرکت در پرداخت بدهی‌های جاری را می‌سنجد، اما به هر سه باید هم‌زمان توجه کرد. برای مثال فرض کنید شرکت الف در مقایسه با شرکت ب نسبت جاری بزرگ‌تر و نسبت آنی کوچک‌تری دارد، این به دلیل موجودی کالای بیشتر شرکت الف نسبت به ب است. نسبت سریع یا نسبت آنی بعد از خارج کردن موجودی کالا از دارایی جاری محاسبه می‌شود. تحلیل‌های مشابهی می‌تواند از مقایسه نسبت‌های آنی با نسبت‌های نقدی حاصل شود. نسبت نقدی بعد از خارج کردن موجودی کالا و حساب‌های دریافتنی از دارایی جاری محاسبه می‌شود.

نسبت‌های توان ایفای تعهدات بلندمدت: این نسبت‌ها برای اندازه‌گیری توان شرکت در بازپرداخت بدهی‌های بلندمدت به کار می‌روند. نسبت‌های بدهی بلندمدت شامل نسبت بدهی بلندمدت به حقوق صاحبان سهام، نسبت کل بدهی به حقوق صاحبان سهام، نسبت بدهی و نسبت اهرم مالی هست.

صورت های مالی

هر چهار نسبت برای اندازه‌گیری توان شرکت در بازپرداخت بدهی‌های بلندمدت به کار می‌روند، اما این نسبت‌ها را نیز باید در کنار هم موردتوجه قرار داد. برای مثال، شرکت الف ممکن است در مقایسه با شرکت ب نسبت بدهی بلندمدت به حقوق صاحبان سهام بزرگ‌تری داشته باشد، اما نسبت کل بدهی به حقوق صاحبان سهام کوچک‌تری داشته باشد. این امر نشان‌دهنده‌ آن است که شرکت ب از بدهی بلندمدت بیشتری برای تامین مالی در ساختار سرمایه‌اش استفاده می‌کند.

در محاسبه نسبت‌های بدهی بلندمدت، بدهی شامل همه تعهداتی است که مستلزم پرداخت بهره هست. از طرف دیگر نسبت بدهی اهرم مالی اثر تمام بدهی‌ها، شامل بدهی‌های متضمن بهره و بدهی‌های بدون بهره را شامل می‌شود.

همواره باید به محدودیت‌های نسبت‌های ترازنامه توجه کنید که شامل موارد زیر است:

 مقایسه با شرکت‌های رقیب به دلیل تفاوت در روش‌های حسابداری متفاوت شرکت‌ها دشوار است.

 مقایسه شرکت‌هایی که در صنعت‌های مختلف فعالیت می‌کنند دشوار است.

 تفسیر نسبت‌ها به میزان زیادی بستگی به قضاوت دارد.

 داده‌های ترازنامه تنها یک مقطع از زمان را نشان می‌دهند.

صورت جریان وجوه نقد

صورت جریان وجوه نقد اطلاعاتی فراتر از آنچه صورت سود و زیان بر پایه حسابداری تعهدی در اختیار قرار می‌دهد، تهیه می‌کند که بر پایه حسابداری نقدی استوار است. این اطلاعات شامل:

 اطلاعات درباره دریافتی‌ها و پرداختی‌های نقدی شرکت در طول دوره مالی

 اطلاعات درباره فعالیت‌های عملیاتی، سرمایه‌گذاری و تامین مالی شرکت

 درک تاثیر حسابداری تعهدی بر جریان‌های نقدی

با استفاده از اطلاعات به دست آمده از صورت جریان وجه نقد می‌توان به برآورد نقدینگی شرکت، توان ایفای تعهدات و انعطاف پذیری مالی ارزیابی کرد و به سوالات زیر پاسخ داد:

 آیا عملیات معمول شرکت جریان نقد مناسب برای باقی ماندن شرکت در رقابت تولید می‌کند؟

 آیا شرکت نقدینگی لازم برای پرداخت بدهی‌هایی که سررسید آن‌ها فرا می‌رسد را دارد؟

 آیا شرکت نیاز به تامین مالی جدید دارد؟

 آیا شرکت توان رویارویی با حوادث غیرمنتظره را دارد؟

 آیا شرکت می‌تواند از فرصت‌های پیش رو بهره کافی ببرد؟

دسته بندی جریان‌های نقدی در طبقات مختلف

تصویر زیر نمایی از صورت جریان وجه نقد هست که در ادامه آیتم‌های آن توضیح داده می‌شود.

صورت های مالی

تمامی اقلام در صورت جریان وجوه نقد از دو منبع ناشی می‌شوند: ۱) اقلام صورت سود و زیان ۲) تغییرات در حساب‌های ترازنامه. تمامی دریافت‌ها و پرداخت‌های یک شرکت در سه دسته فعالیت‌های عملیاتی، سرمایه‌گذاری و یا تامین مالی (طبق استانداردهای ایران در پنج دسته) جای می‌گیرند.

جریان‌های نقدی حاصل از فعالیت‌های عملیاتی: جریان‌های نقدی حاصل از عملیات یا جریان نقدی عملیاتی نیز نامیده می‌شود، شامل جریان نقدی ورودی و خروجی حاصل از عملیاتی است که سود خالص شرکت را تحت تاثیر قرار می‌دهد.

جریان نقدی ناشی از بازده سرمایه‌گذاری‌ها و سود پرداختی بابت تامین مالی: شامل جریان‌های نقدی ورودی و خروجی حاصل از دریافت بهره و سود نقدی و پرداخت بهره و سود نقدی هست.

جریان ناشی از مالیات بر درآمد: شامل جریان‌های نقدی خروجی حاصل از پرداخت مالیات هست.

جریان نقدی حاصل از فعالیت‌های تامین مالی: شامل جریان‌های ورودی و خروجی حاصل از فعالیت‌هایی است که بر ساختار سرمایه شرکت تاثیر می‌گذارد.

توجه داشته باشید که تحصیل سهام و یا اوراق بدهی شرکت‌های دیگر (به‌جز اوراق معاملاتی) و وام‌های اعطایی به دیگران به‌عنوان فعالیت‌های سرمایه‌گذاری دسته‌بندی می‌شوند، ولی سود حاصل از این سرمایه‌گذاری‌ها (دریافت بهره و سود پرداختنی) به‌عنوان فعالیت‌های عملیاتی گزارش می‌شوند. همچنین توجه به این نکته ضروری است که اصل وام‌های دریافتی از دیگران تحت عنوان فعالیت‌های تامین مالی قرار می‌گیرد، در حالی که بهره پرداختی بابت آن‌ها به‌عنوان فعالیت عملیاتی دسته‌بندی می‌شود. به‌علاوه سود سهام پرداختی به صاحبان سهام شرکت نوعی فعالیت تامین مالی است.

تفاوت بین صورت جریان وجوه نقد با سایر صورت های مالی

صورت جریان وجوه نقد مقدار ابتدا و انتهای دوره وجه نقد در یک دوره مالی را مرتبط می‌سازد. تغییر در میزان موجودی نقد و درنتیجه فعالیت‌های عملیاتی، سرمایه‌گذاری و با در نظر گرفتن موارد استثناء، فعالیت‌های عملیاتی مربوط به دارایی‌های جاری و بدهی‌های جاری هست. فعالیت‌های سرمایه‌گذاری معمولا مربوط به دارایی‌های غیر جاری و فعالیت‌های تامین مالی عموما مربوط به بدهی‌های غیر جاری و حقوق صاحبان سهام هستند.

استهلاک: استهلاک عبارت است از کاهش تدریجی و سیستماتیک در ارزش ثابت استهلاک‌پذیر به عللی همچون استفاده، مرور زمان و تغییر تکنولوژی. مفهوم روش سیستماتیک این است که کاهش ارزش دارایی مستقل از ارزش روز دارایی و بر اساس یک سیستم از پیش تعیین شده است.

عوامل موثر بر میزان استهلاک:

 قیمت تمام شده

 هزینه خرید

 هزینه‌های حمل و نقل

 هزینه‌های نصب و آماده سازی

 عمر مفید

 ارزش اسقاط

تاثیر استهلاک بر صورت های مالی:

ترازنامه: استهلاک به‌صورت تجمعی در ترازنامه نشان داده شده و از دارایی‌های ثابت کسر می‌گردد؛ بنابراین استهلاک با کاهش دارایی‌های ثابت باعث کاهش مجموع دارایی‌ها می‌شود. در سمت چپ ترازنامه نیز، با توجه به اینکه استهلاک یک هزینه است، از طریق کاهش سود خالص باعث کاهش سود انباشته (و بالطبع کاهش حقوق صاحبان سهام) می‌شود تا بدین طریق ترازنامه، تراز بماند.

صورت سود و زیان: استهلاک به‌عنوان یک هزینه در صورت سود و زیان، قبل از مالیات اثر می‌گذارد. مستهلک کردن به‌جای هزینه کردن باعث از بین بردن نوسان سود خالص در دوره‌های مختلف می‌شود. استهلاک باعث کاهش هزینه‌های مالیاتی می‌شود از این رو به‌عنوان سپر مالیاتی از آن نام برده می‌شود.

صورت جریان وجه نقد: استهلاک یک هزینه غیر نقدی است و در گردش وجوه نقد وارد نمی‌شود.

مراحل تهیه صورت جریان وجوه نقد

دو روش برای ارائه صورت جریان وجوه نقد وجود دارد، روش مستقیم و غیرمستقیم. روش غیرمستقیم توسط بیشتر شرکت‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد. این دو روش تنها در ارائه جریان‌های نقدی عملیاتی تفاوت دارند و ارائه جریان‌های نقدی حاصل از فعالیت‌های تامین مالی و سرمایه‌گذاری در هر دو روش یکسان است.

همواره در نظر داشته باشید:

 محاسبه جریان وجه نقد عملیاتی در روش مستقیم و غیرمستقیم متفاوت است.

 محاسبه جریان وجه نقد ناشی از فعالیت‌های تامین مالی و سرمایه‌گذاری در هر دو روش یکسان است.

 بین تغییرات در دارایی‌ها و تغییرات در جریان وجه نقد رابطه معکوس وجود دارد؛ به عبارت دیگر افزایش در حساب‌ دارایی‌ها موجب خروج وجه نقد و کاهش در حساب دارایی‌ها ورود وجه نقد می‎‌شود.

 بین تغییرات در حساب بدهی‌ها و تغییرات در جریان نقدی رابطه مستقیم وجود دارد؛ به عبارت دیگر افزایش در حساب بدهی‌ها موجب ورود وجه نقد و کاهش در حساب بدهی‌ها موجب خروج وجه نقد می‌شود.

 جریان‌های نقدی ورودی مثبت و جریان‌های نقدی خروجی منفی هستند.

محاسبات روش مستقیم

این روش ارائه صورت جریان وجه نقد تنها دریافت‌ها و پرداخت‌های وجه نقد در طول دوره را نشان می‌دهد. حاصل جمع این جریان‌های نقدی ورودی و خروجی، جریان نقدی عملیاتی شرکت است. روش مستقیم اطلاعات بیشتری به تحلیلگر می‌دهد. تحلیل‌گر می‌تواند مقدار وجه نقدی که در هر حوزه مصرف شده است و در هر حوزه ایجاد شده است را به‌طور دقیق مشاهده کند. این اطلاعات به تحلیلگر در درک بهتر عملکرد شرکت در طول زمان و پیش‌بینی جریان نقدی کمک می‌کند.

در زیر اجزای وجه نقد که به‌طور معمول در تهیه صورت جریان وجه نقد به روش مستقیم ظاهر می‌شوند آورده شده است:

 دریافت نقدی از مشتریان که به‌طور معمول عمده‌ترین جز جریان نقدی عملیاتی است.

 وجه نقد به کار رفته در تولید محصول و خدمات

 هزینه‌های عملیاتی نقدی

 وجه نقد پرداختی بابت بهره

 وجه نقد پرداختی بابت مالیات

جریان نقدی حاصل از فعالیت‌های سرمایه‌گذاری به‌وسیله تغییرات در حساب‌های دارایی‌های ناخالص مانند حساب اموال، ماشین‌آلات و تجهیزات، دارایی‌های نامشهود و سرمایه‌گذاری در سهام محاسبه می‌شود. حساب استهلاک انقضای انباشته در نظر گرفته نمی‌شوند، زیرا جز هزینه‌های نقدی به‌حساب نمی‌آیند.

در محاسبه جریان نقدی پرداختی برای خرید دارایی جدید لازم است مشخص شود که آیا دارایی قدیمی فروخته شده است یا خیر. اگر دارایی قدیمی در طول دوره فروخته شده است از فرمول زیر استفاده می‌کنیم:

نقد پرداختی بابت دارایی جدید= دارایی ناخالص انتهای دوره+ بهای دارایی فروخته شده –دارایی ناخالص ابتدای دوره

که اگر به شکل زیر نوشته شود ساده‌تر به نظر می‌رسد:

دارایی ناخالص در انتهای دوره=بهای ناخالص دارایی فروخته شده+نقد پرداختی بابت دارایی جدید+ناخالص دارایی‌های ابتدای دوره

برای محاسبه جریان نقدی حاصل از فروش دارایی قدیمی لازم است سود و زیان حاصل از فروش آن‌ها طبق رابطه زیر در نظر گرفته شود:

نقد ناشی از فروش دارایی=ارزش دفتری دارایی+سود (زیان) ناشی از فروش

جریان نقدی حاصل از فعالیت‌های تامین مالی با اندازه‌گیری جریان نقدی رد و بدل شده بین شرکت و تامین‌کنندگان سرمایه محاسبه می‌شود. جریان نقدی دریافتی از اعتباردهندگان مثبت و جریان نقدی پرداختی بابت اصل بدهی منفی خواهد بود. جریان وجه نقد ناشی از فعالیت‌های تامین مالی از جمع دو مقدار زیر به دست می‌آید.

=جریان نقدی ورودی از محل اعتباردهندگان استقراض جدید + بازپرداخت مبالغ اصل بدهی

جریان نقدی ورودی از محل سهامداران=سهام جدید منتشرشده- بازخرید سهام-سود نقدی پرداخت شده

سود نقدی پرداختی می‌تواند از طریق محاسبه سود نقدی اعلام شده و تغییرات سود نقدی پرداختی به دست آید.

جریان نقدی کل از حاصل جمع جریان نقدی عملیاتی، جریان نقدی سرمایه‌گذاری و جریان نقدی تامین مالی به دست می‌آید. اگر این مقادیر درست محاسبه شوند جریان نقدی کل با تغییرات در حساب وجه نقد ترازنامه از یک سال به سال دیگر برابر خواهد بود.

مثال: محاسبه جریان نقد عملیاتی از روش مستقیم

ترازنامه شرکت فرضی برای سال‌های ۱۳۸۶ و ۱۳۸۷ و صورت سود و زیان این شرکت برای سال ۱۳۸۹ ارائه شده است. با استفاده از اطلاعات بخش عملیاتی صورت جریان وجه نقد سال ۱۳۸۷ به روش مستقیم مطابق با استانداردهای حسابداری ایران به دست آورید.

صورت های مالی

صورت های مالی

هرگونه تفاوت میان تغییرات در حساب‌های گزارش شده در ترازنامه و حساب‌های گزارش شده در صورت جریان وجوه نقد معمولا به دلیل تحصیل سایر شرکت‌ها و تاثیر ارز است.

برای شروع باید نوع حساب را مشخص کنیم و تحلیل کنیم که حساب موردنظر در طی دوره افزایش یا کاهش یافته است. همان‌گونه که پیش‌تر گفته شد این تحلیل‌ها برای درک روابط صورت‌های سود و زیان، ترازنامه و جریان وجوه نقد مناسب است.

جریان نقدی حاصل از عملیات:

اقلامی که ترازنامه را که برای محاسبه جریان نقد عملیاتی مدنظر قرار می‌گیرد، محاسبه می‌کنیم:

وجه نقد ورودی=فروش –افزایش در حساب‌های دریافتنی=۱۰۰،۰۰۰-۱،۰۰۰=۹۹،۰۰۰

وجه نقد پرداختی به تامین‌کنندگان=-بهای تمام شده کالای فروش رفته+کاهش در موجودی کالا+افزایش در حساب‌های پرداختنی=-۴۰،۰۰۰+۲،۰۰۰+۴،۰۰۰=-۳۴،۰۰۰

موجودی کالای پایان دوره=موجودی کالای ابتدای دوره+خرید-بهای تمام شده کالای فروش رفته=۷،۰۰۰+۳۸،۰۰۰-۴۰،۰۰۰=۵،۰۰۰

کاهش در میزان موجودی طی دوره=۷،۰۰۰-۵،۰۰۰=۲،۰۰۰

حساب‌های پرداختنی پایان دوره=حساب‌های پرداختنی اول دوره+خرید-وجه نقد پرداختی به تامین‌کنندگان =۵،۰۰۰+۳۸،۰۰۰-۳،۰۰۰=۹،۰۰۰

افزایش در حساب‌های پرداختنی طی دوره=۹،۰۰۰-۵،۰۰۰=۴،۰۰۰

وجه نقد پرداختی بابت حقوق=-هزینه حقوق-کاهش در حقوق پرداختنی=-۵۰۰-۳۵۰۰=-۸۵۰۰

حقوق پرداختنی انتهای دوره=حقوق پرداختنی ابتدای دوره+هزینه حقوق طی دوره-حقوق پرداخت شده طی دوره=۸،۰۰۰+۵،۰۰۰-۸،۵۰۰=۴،۵۰۰

بنابراین داریم:

صورت های مالی

مراحل تهیه صورت جریان وجوه نقد به روش غیر مستقیم

در این روش سود خالص با لحاظ کردن تعدیلات مربوط به عملیاتی که سود خالص را تحت تاثیر قرار می‌دهند، اما غیر نقدی هستند، به جریان نقد عملیاتی تبدیل می‌شود. این تعدیلات شامل حذف هزینه‌های غیر نقدی (مانند استهلاک)، اقلام غیرعملیاتی (مانند سود و زیان ناشی از فعالیت‌هایی غیر از فعالیت اصلی شرکت) و تغییرات در حساب‌های ترازنامه ناشی از حسابداری تعهدی هست. در جدول زیر مثالی از چگونگی ارائه جریان نقدی عملیاتی طبق روش غیرمستقیم آورده شده است.

صورت های مالی

به این نکته توجه داشته باشید که در روش غیرمستقیم نقطه شروع سود خالص است (آخرین نقطه صورت سود و زیان). در روش مستقیم نقطه شروع قسمت بالایی صورت سود و زیان (درآمدها) است که تعدیل می‌شوند تا وجه نقد دریافتی از مشتریان را منعکس کند، اما درنهایت جریان نقدی عملیاتی به دست آمده از هر دو روش یکسان خواهد بود، تنها شیوه ارائه متفاوت خواهد بود.

جریان نقدی عملیاتی طبق روش مستقیم و غیر مستقیم به‌طور متفاوتی به تصویر کشیده می‌شود، اما مقدار جریان نقدی عملیاتی به دست آمده از هر دو روش یکسان است. محاسبه جریان نقدی حاصل از فعالیت سرمایه‌گذاری و تامین مالی از هر دو روش یکسان است.

به‌طور خلاصه گام‌های زیر را در روش تهیه صورت جریان وجه نقد، بخش عملیاتی به روش غیرمستقیم باید طی کرد:

 به دست آوردن سود عملیاتی

 افزودن تمام هزینه‌های غیر نقدی (مانند استهلاک و انقضا) به سود عملیاتی و کسر تمام اجزای غیر نقدی درآمدها

 افزودن (کسر) کردن تغییرات در حساب‌های عملیاتی ترازنامه از سود عملیاتی به‌صورت زیر:

  • افزایش در حساب دارایی‌های عملیاتی (خروج وجه نقد) از سود خالص کسر می‌گردد، در حالی که کاهش آن (ورود وجه نقد) به آن اضافه می‌شود.
  • افزایش در حساب‌ بدهی‌های عملیاتی (ورود وجه نقد) به سود خالص اضافه می‌شود، در حالی که کاهش آن (خروج وجه نقد) از آن کسر می‌گردد.

مزایای هر یک از دو روش

مزیت اولیه روش مستقیم این است که دریافت‌ها و پرداخت‌های نقدی شرکت را نشان می‌دهد، در حالی که روش غیرمستقیم تنها نتیجه خالص این دریافت‌ها و پرداخت‌ها را نشان می‌دهد؛ بنابراین روش مستقیم اطلاعات بیشتری نسبت به روش غیرمستقیم در اختیار قرار می‌دهد. داشتن اطلاعات درباره دریافت‌ها و پرداخت‌های گذشته برای پیش‌بینی جریان نقدی عملیاتی آینده مناسب است.

مزیت عمده روش غیر مستقیم این است که بر تفاوت سود خالص و جریان نقدی عملیاتی تمرکز می‌نماید و این برای پیش‌بینی جریان نقدی عملیاتی آتی بسیار مناسب است. تحلیل‌گران ابتدا سود خالص شرکت را پیش‌بینی می‌کنند و سپس جریان عملیاتی نقدی پیش‌بینی شده را با تعدیل سود خالص به دست می‌آوردند.

درک نسبت‌های نقدی

نسبت‌های نقدی عملکرد

نسبت جریان نقد عملیاتی به درآمد که میزان جریان نقد عملیاتی تولید شده به ازای هر یک ریال از درآمد را نشان می‌دهد:

صورت های مالی

نسبت بازده نقدی دارایی‌ها که بازده جریان نقدی عملیاتی که توسط دارایی (تامین‌کنندگان سرمایه و بدهی) شرکت تپلید شده است را نشان می‌دهد.

صورت های مالی

نسبت جریان نقد عملیاتی به سود عملیاتی که توانایی تولید وجه نقد توسط عملیات شرکت را می‌سنجد:

صورت های مالی

نسبت‌های پوششی

نسبت پوشش بدهی که اهرم و ریسک مالی را می‌سنجد.

صورت های مالی

نسبت پوشش بهره که توانایی شرکت در پوشش هزینه بهره را می‌سنجد.

صورت های مالی

یادداشت‌های توضیحی

یادداشت‌های توضیحی به‌عنوان یکی از بخش‌های غیرقابل تفکیک صورت های مالی اطلاعات ارزنده‌ای در مورد صورت های مالی به مخاطب ارائه می‌دهد. یکی از ویژگی‌های صورت های مالی، خلاصه بود آن‌هاست، بدین معنا که مخاطب می‌تواند با یک نگاه اجمالی به مهم‌ترین اطلاعات مورد نیاز در مورد شرکت دست یابد. از سوی دیگر ممکن است مخاطب به اطلاعات کلی علاقه نشان ندهد و بخواهد که در یک مورد اطلاعات ریز و با جزییات کافی را کسب نماید. در این مواقع یادداشت‌های توضیحی به کمک مخاطب آمده که در یک مورد اطلاعات را در اختیار وی قرار می‌دهد. برای مثال ممکن است در ترازنامه ذکر شود که شرکت ۱ میلیارد تومان وجه نقد دارد ولی به این موضوع اشاره نشود که چه میزان از این مبلغ در حساب‌های بانکی و در کدام بانک‌ها قرار دارد. یادداشت‌های توضیحی این جزییات را در اختیار مخاطب قرار می‌دهد.

اطلاعات زیر باید در یادداشت‌های توضیحی واحد تجاری افشا شود:

  • تصریح اینکه صورت های مالی بر اساس استانداردهای حسابداری تهیه شده است.
  • رویه‌های حسابداری اعمال شده در خصوص معاملات و رویدادهای بااهمیت
  • مواردی که افشای آن‌ها طبق استانداردهای حسابداری الزامی شده و در بخش دیگری از صورت های مالی ارائه نشده است.
  • موارد دیگری که در صورت های مالی اساسی ارائه نشده است، لیکن افشای آن‌ها برای ارائه مطلوب ضرورت دارد.

یادداشت‌های توضیحی شامل اطلاعات تشریحی و جزئیات بیشتر از اقلام منعکس شده در صورت های مالی اساسی است. ضمن اینکه اطلاعات دیگری از قبیل بدهی‎‌های احتمالی و تعهدات را ارائه می‌کند.


AG0661          کد معرف جهت کارگزاری آگاه

مارتینگل یک روش ساده برای کمتر ضرر کردن و زودتر سود کردن

مارتینگل یک روش ساده برای کمتر ضرر کردن و زودتر سود کردن

download

نخبگان عزیز خانه سرمایه سلام امروز می خواهیم یک روش برای موفقیت بیشتر در معاملاتتان معرفی کنیم. یک روش ساده برای کمتر ضرر کردن و زودتر سود کردن.

شرط بندی که این بار به نفع سرمایه گذاران است

همیشه دغدغه قماربازهای قدیم این بوده است که چگونه بتوانند بدون ریسک، سود تضمین شده از کار خود ببرند. قماربازان قدیم بسیار به این فکر کرده اند و حاصل نتایجی بوده که در سرمایه گذاری این روزها در بورس از آن استفاده می کنند. یکی از این روش های شرط بندی که جای خود را در تجارت و سرمایه گذاری بخصوص در بازار های سرمایه گذاری داخلی و خارجی نیز باز کرده است، روش مارتینگل است. روش مارتینگل در شرط بندی هایی بکار می رود که فرد دو حالت برد یا باخت دارد و احتمال رخداد هر کدام از شرایط برد یا باخت نیز برابر است (دقت کنید در بازار بورس شما با مقداری آموزش دیگر بیشتر از حالت 50-50 احتمال موفقیت دارد و شرایط بسیار بهتر است، اما باز هم با همین شرایط روش مارتینگل در نهایت برنده است).

مارتینگل

یک مثال از نوع شرط بندی

در روش مارتینگل، فرد در یک رشته شرط بندی حاضر می شود به طوریکه بعد از هر باخت میزان شرط بندی خود را دو برابر حالت قبل می کند تا جایی که بالاخره ببرد و از این بازی با سود خارج شود. مثال زیر نشان می دهد که این استراتژی چگونه کار می کند و سود آن چقدر خواهد بود:

فرض کنید که در یک شرط بندی با انداختن یک سکه شرکت می کنیم به طوریکه سکه می اندازیم و اگر شیر بیاید معادل میزان شرط بندی می بریم و اگر خط بیاید میزان شرط بندیمان را می بازیم. پس حالا مثلا این بازی را با B تومان شروع می کنیم. در مرحله اول یا شیر می آید و فرد می برد و پولش می شود 2B تومان یا می بازد. اگر فرد ببازد در مرحله بعدی میزان شرط بندیش را دوبرابر می کند یعنی 2B تومان وسط می گذارد. در این مرحله اگر ببرد آنگاه سود او در کل خواهد بود:
باخت از مرحله اول: B تومان
برد از مرحله دوم: 2B تومان
سود کل: B=2B-B تومان
حال اگر دوباره در این مرحله ببازد، برای مرحله بعدی میزان شرط بندی را دو برابر می کند یعنی 4B تومان. اگر برنده شود آنگاه سود او در این مرحله برابر خواهد بود با:
باخت از مراحل اول و دوم: B+2B=3B تومان
برد از مرحله سوم: 4B تومان
سود کل: 4B-3B= B تومان

و این موضوع اگر N بار هم تا موفقیت شما رخ دهد در نهایت بار N ام شما مقدار B سود کرده اید، البته اگر سرمایه تان تمام نشده باشد!

روش مارتینگل در بورس ایران

خود را در این شرایط قرار دهید

خرید پله‌ای یکی از روش‌هایی است که معامله‌گران حرفه‌ای به منظور بهینه کردن قیمت خرید در هنگام تشکیل پورتفوی خود از آن استفاده می‌کنند درواقع یکی از مهم‌ترین خصوصیاتی که یک معامله‌گر موفق را از یک معامله‌گر معمولی متمایز می‌کند توانایی خرید سهم در بهترین قیمت است. همه‌ی ما این انتظار را داریم که خرید سهم برای ما سودآور باشد، اما گاهی شرایط بازار به‌گونه‌ای پیش می‌رود که علی‌رغم اینکه احساس می‌کنیم سهم مناسبی را برای خرید انتخاب کرده‌ایم، برخلاف انتظارمان افت قیمت سهم خود را مشاهده می‌کنیم.

در این شرایط چه باید کرد؟ آیا باید سهمی را که به ارزندگی آن اعتقاد داریم فروخت؟ آیا اگر سهم خود را نگهداری کنیم می‌توان انتظار داشت که بعد از 10-15% افت، قیمت مجدداً به قیمت خرید ما بازگردد و تازه بتوانیم سهم خود را به قیمت خرید سربه‌سر بفروشیم؟

در این نوشته می‌خواهیم روشی را معرفی کنیم که در آن علاوه بر در نظر گرفتن حد ضرر بتوانیم حتی با افت قیمت سهم به زیر قیمت خرید اولیه نیز از معامله خود با سود خارج شویم:

روش مارتینگل

روش مارتینگل چیست؟

مارتینگل روشی است که توسط یک آمریکایی ابداع شد و بعدازآن توسط معامله‌گران مختلفی با روش‌های گوناگون اجرا شد.طبق این روش شما سرمایه اولیه خود را به قسمت‌های نامساوی (از توان‌های عدد 2) تقسیم می‌کنید و خرید خود را در قیمت‌های مختلف بر مبنای این ضرایب انجام می‌دهید.

فرض کنید شما 1 عدد سهم را باقیمت 100 تومان خریداری می‌کنید و انتظار رشد آن را دارید. ولی برخلاف انتظار قیمت آن 5% افت کرده و به 95 تومان می‌رسد. بر اساس روش مارتینگل شما باید در این قیمت 2 عدد سهم جدید خریداری نمایید. با این کار میانگین قیمت کل خرید شما به 96.7 تومان کاهش می‌یابد و در صورت رشد قیمت به بالای 96.7 تومان کل خرید شما سودآور می‌شود، درحالی‌که قیمت هنوز به 100 تومان اولیه نرسیده است.

حال اگر قیمت سهم به جای رشد مجدداً 5% دیگر افت نماید و به 90.25 تومان برسد، طبق روش مارتینگل این بار شما باید 2 برابر خرید قبلی یعنی 4 سهم را در این قیمت خریداری کنید. با این کار میانگین قیمت تمام شده هر سهم شما به 93 تومان کاهش می‌یابد و درحالی که قیمت فعلی سهم در حال حاضر 10% نسبت به قیمت خرید اولیه شما کاهش داشته است، اگر فقط 3.5% رشد نماید کل خرید شما سودآور خواهد شد.

مزیت روش مارتینگل چیست؟

مزیت روش مارتینگل این است که هنگامی که قیمت سهم از قیمت خرید اولیه ما فاصله می‌گیرد و منفی می‌شود، می‌توان با اجرای آن قبل از رسیدن قیمت سهم به قیمت خرید اولیه وارد سود شد، نه اینکه صبر کرد تا قیمت به قیمت خرید اولیه برسد و ما تازه از زیان خارج شویم، چه‌بسا در بسیاری از موارد ممکن است که قیمت سهم پس از افت به راحتی به قیمت‌های قبلی برنگردد و ما مجبور شویم از معامله‌ای که می‌توانست برای ما سود ده باشد، نهایتاً با زیان خارج شویم.

 اما این روش یک عیب کوچک هم دارد!

این روش توسط معامله‌گران بزرگی اجراشده است و هرکدام از آن‌ها با توجه به سیستم‌های معاملاتی خود و حد سود و حد ضررهای خود این روش را بومی‌سازی کرده‌اند. طبق این روش ما می‌توانیم دفعات متعددی این کار را انجام دهیم و هرچه قیمت افت نماید میانگین قیمت خرید خود را به آن نزدیک کنیم. اما نکته بسیار مهمی که وجود دارد این است که سرمایه ما نامحدود نیست و نمی‌توانیم تا ابد بر روی خرید قبلی خود 2 برابر خرید جدید انجام دهیم و با گذشتن چند مرحله از این کار، حجم خرید و سرمایه موردنیاز برای آن به‌شدت افزایش پیدا می‌کند.

روش مارتینگل

حالا چگونه عیب کوچک روش مارتینگل را بر طرف کنیم

باید مراحل انجام این کار را به اعداد مشخصی محدود کرد تا بتوان از عهده انجام آن برآمد. توصیه می‌شود که مراحل خرید را به 3 مرحله کاهش داد، بدین‌صورت که سرمایه خود را به 4 قسمت نامساوی تقسیم کنیم:1،2،4 و 8.در این روش به این اعداد ضرایب مارتینگل گفته می‌شود که همان توان‌های عدد 2 هستند که در هر مرحله از خرید به‌کاربرده می‌شوند (یعنی کل سرمایه شما به 15 قسمت تقسیم‌شده و در هر مرحله از خرید یکی از این ضرایب استفاده می‌شود: مثلاً 15 میلیون به 1 میلیون،2میلیون،4میلیون و 8 میلیون تقسیم می‌شود).

با این تقسیم‌بندی شما در صورت کاهش قیمت خرید اولیه‌تان، بازه‌ی حد ضرر خود را به 3 قسمت تقسیم می‌کنید و هر بار که قیمت به یکی از این 3 بخش می‌رسد، پله بعدی خرید خود را انجام می‌دهید.

درنتیجه هم حد ضرر را رعایت کرده‌اید و هم در صورت فعال نشدن آن و رشد قیمت سهم از هر قیمتی (چه خرید اول و چه خرید آخر) قیمت خرید شما بهینه‌شده است و با اولین رشد، کل خرید شما وارد سود می‌شود.

بهترین حالت استفاده از روش مارتینگل در سرمایه گذاری در بورس چیست؟

این روش یک استراتژی منطقی برای بهینه کردن بهای تمام‌شده سهم در هنگام افت قیمت است و استفاده افراطی و نادرست از آن چیزی جز زیان را در پی نخواهد داشت. بهتر است از این روش برای سهامی که وضعیت بنیادی خوبی دارند و به دلایلی افت مقطعی را تجربه می‌کنند، استفاده شود.

یک مثال واقعی از روش مارتینگل در خرید و فروش در بازار بورس

در زیر هم یک مثال واقعی از خرید 3 پله‌ای بر اساس روش مارتینگل در بورس ایران را باهم هم می‌بینیم. نمودار زیر مربوط به سهم بکام است که با شکسته شدن خط روند نزولی در اسیلاتور RSI تصمیم به خرید آن گرفته‌شده است.

روش مارتینگل

اگر ما 15 میلیون تومان برای خرید این سهم در نظر گرفته باشیم در مرحله اول طبق روش مارتینگل 1 میلیون تومان از پول خود را در قیمت 128 تومان خرید می‌کنیم (7800 سهم 128 تومانی).

با 5% افت قیمت سهم 2 میلیون تومان بعدی را هم خرید می‌کنیم(16200 سهم 123 تومانی).

با 10% افت قیمت سهم 4 میلیون تومان بعدی را خرید می‌کنیم(34200 سهم 117 تومانی).

و درنهایت با 15% افت قیمت 8 میلیون پایانی را خرید می‌کنیم(72700 سهم 110 تومانی).

با آخرین خرید میانگین کل خرید به 114.6 تومان کاهش می‌یابد.

روش مارتینگل

درنتیجه به‌محض اینکه قیمت سهم از 114.6 تومان بیشتر شود این خرید وارد سود خواهد شد و اگر تاکنون نگهداری شده باشد (168 تومان) از کل این خرید در این مثال 6,990,000 تومان سود کسب‌شده است (معادل 46%). در صورتی اگر کل پول در ابتدا و در قیمت 128 تومان خرید شده بود و تاکنون نگهداری شده بود،4,680,000 تومان سود از این خرید کسب می‌شد (معادل 31%) و اگر هم بعد از افت قیمت به 128 تومان نمی رسید متحمل زیان می شدیم.

شاید در مقاله “فعلا بذارم باشه! دلیل بسیاری از ضرر های ما در بازار بورس” در نگاه اول با این مقاله تداخل داشته باشد اما در واقعیت یک فرد نخبه سرمایه گذاری درگیر این اتفاق نمی شود، توصیه می کنم حتما نکته های زیر را مطالعه کنید.

 

چند نکته بسیار مهم در مورد این روش

این روش زمانی بسیار کاربردی است که شما آموزش های تکنیکالی و بنیادی و روانشناسی لازم را دیده باشید و حال این موضوع و روش مارتینگل به موفقیت بیشتر شما کمک خواهد کرد. اساس تفکر این روش این است که شما به وضعیت بنیادی سهم خود اطمینان دارید. پس اگر تحلیلگر بنیادی خوبی نیستید توصیه می کنیم حتما تحلیلگر بنیادی خوبی شوید. دوره نخبگان بورس و بسته جامع خانه سرمایه نیز می تواند به شما کمک کند.

همچنین یادتان نرود در این روش شما باید در بازار منفی و در زمانی که همه نا امید هستند خرید کنید. پس روی روانشناسی خود نیز باید کار کنید، که البته در دوره نخبگان در مورد این موضوع مفصل صحبت می شود و راهکار های روانشناسی لازم به نخبگان آموزش داده می شود. همچنین در بسته آموزشی جامع و در بسته 10 شاه کلید بزرگان بورس در یکی از فصل ها به این موضوع پاسخ داده می شود و در مثال “آقای بازار” این موضوع را می آموزید. نکته سوم خرید در نقاط مناسب است، نیازمند این است شما در تحلیل تکنیکال به نقاط PRZ و امواج الیوت مسلط باشید چیزی که هم در بسته جامع آموزش بورس خانه سرمایه و هم در دوره نخبگان آموزش داده می شود.

 

download

نکته هایی در نسبت P/E نهفته است

نکته هایی در نسبت P/E نهفته است

نکته هایی در نسبت P/E نهفته است

همان گونه که از نام آن پیدا است، برای محاسبه P/E آخرین قیمت روز سهام یک شرکت به سود هر سهم (EPS) آن تقسیم می‌شود. غالبا P/E در تاریخ‌هایی محاسبه می‌شود که شرکت‌ها اطلاعات EPS (معمولا سه ماهانه)  را افشا می‌کنند.

به لحاظ نظری،P/E یک سهم به ما می‌گوید که سرمایه‌گذاران چند ریال حاضرند به ازای هر ریال سود یک شرکت پرداخت نمایندبه همین جهت به آن ضریب سهام نیز می‌گویند. به عبارت دیگر اگر P/E یک سهم ۲۰ باشد، به این معنی است که سرمایه‌گذاران حاضرند ۲۰ ریال برای هر ریال از سود این سهم (که شرکت تولید می‌کند) بپردازند.

نکته هایی در نسبت P/E نهفته است

همه چیز یا به عبارتی حرف آخر را درباره ارزش سهم نمی‌گوید، اما برای مقایسه شرکت‌های یک صنعت، کل بازار یا روند تاریخی P/E یک شرکت سودآور است.

به یاد بسپارید که :

  p/e -1  یک نسبت است و از تقسیم P یا PRICE یا قیمت روز سهم به EPS یا E یا سود هر سهم به دست می‌آید.  -۲  سه نوع EPS به نام‌های EPS دنباله دار، آینده و میانگین وجود دارد.  -۳  به لحاظ تاریخی، میانگین P/E‌ها در بازه ۲/۳ _ ۲/۱۳ قرار می‌گیرد.  -۴  به لحاظ نظری، P/E یک سهم به ما می‌گوید که سرمایه‌گذاران حاضرند چند ریال به ازای هر ریال سود بپردازند.۵ -۵  تفسیر بهتری از P/E این است که آن بازتاب خوشبینی بازار از آینده رشد یک شرکت است. p/e  -۶  در مقایسه با قیمت بازار شاخص بهتری برای ارزش گذاری یک سهم است.  -۷ بدون در نظر گرفتن نرخ‌های رشد صنعت، صحبت از بالا یا پایین بودن P/E یک شرکت بی معناست.  -۸ تغییر در اصول حسابداری شامل وجود چندین روش مجاز برای سود (EPS) تجزیه و تحلیل P/E را دشوار می‌کند. -۹ ‌‌ها عموما در زمان تورم حاد پایین تر می‌آیند.  -۱۰ تفاسیر بسیاری پیرامون دلیل پایین بودن P/E یک شرکت وجود دارد.  -۱۱ تنها به اتکای ضریب P/E اقدام به خرید و فروش سهام نکنید.

آموزش اندیکاتور Parabolic SAR

آموزش اندیکاتور Parabolic SAR

این اندیکاتور توسط فردی به نام Welles Wilder به وجود آمده است. این اندیکاتور  به عنوان اندیکاتورهای  پیروی روند می باشد شناسایی شده است.  و همچنین نقاط برگشت قیمت سهم را شناسایی می کند. در نمودار ، به صورت نقطه چین هایی که در قسمت بالا و پایین قیمت قرار دارد ، نشان داده می شود . به تصویر زیر که نموار سهم کساپا در تایم فریم روزانه است توجه نمایید :

اندیکاتور Parabolic SAR

همان طور که نمایان می باشد ، اندیکاتور Parabolic به صورت نقطه چین هایی در قسمت بالا و پایین نمودار قیمت قرار گرفته می باشد.

شناسایی روند از طریق اندیکاتور Parabolic

شناسایی روند توسط این اندیکاتور به دو صورت می باشد :

  1. زمانی که روند سهم صعودی است ، نقطه چین ها در قسمت پایین قیمت قرار دارند. در همین قسمت است که سیگنال خرید هم ارائه می شود .  به مثال زیر توجه نمایید:

آموزش اندیکاتور Parabolic SAR

۲٫ زمانی که روند سهم نزولی است ، نقطه چین ها در قسمت بالای قیمت قرار دارند و همین موضوع به عنوان سیگنالی مبنی بر فروش سهم در نظر گرفته می شود. به مثال زیر توجه نمایید :

آموزش اندیکاتور Parabolic SAR

  • یکی از ویژگی های مهمی که این اندیکاتور دارد ، این است که  این موضوع را نشان می دهد که فرصت های سرمایه گذاری زیادی برای معامله گر در هر نقطه از زمان وجود دارد.
  • شناسایی نقاط بازگشت و توقف در روند سهم
  • زمانی که روند جدید سهم تایید نمی شود و (Fail) ، با استفاده از این اندیکاتور ، می توان تغییر مسیر روند را شناسایی کرد.
  • شناسایی مکانی که دستور حد ضرر باید گذاشته شود . به شکل زیر در خصوص تغییر روند ، با استفاده از اندیکاتور Parabolic توجه نمایید :

آموزش اندیکاتور Parabolic SAR

نحوه اضافه کردن Parabolic SAR در نرم افزار مفید تریدر

آموزش اندیکاتور Parabolic SAR

ابتدا در نمودار لگاریتمی ، با انتخاب گزینه INSERT و سپس INDICATOR ، اندیکاتور Parabolic مشخص شده است.

آموزش اندیکاتور Parabolic SAR

تنظیمات اندیکاتور در نرم افزار مفید تریدر 

آموزش اندیکاتور Parabolic SAR

در اکثر مواقع تنظیمات مقداری اندیکاتور به صورت بالا می باشد .

استفاده هم زمان اندیکاتور Parabolic و ADX 

به نمودار زیر را توجه نمایید :

آموزش اندیکاتور Parabolic SAR

همان طور که مشاهده می نماییم ، زمانی که ADX در شرایط مثبت خود قرار دارد ، اندیکاتور Parabolic در حالت صعودی خود قرار دارد و بالعکس

نتیجه گیری در آموزش اندیکاتور Parabolic SAR

استفاده از این اندیکاتور برای شناسایی نقاط برگشت قیمت توصیه می شود . کاربرد مهم دیگر این اندیکاتور این است که به راحتی امکان شناسایی نقاط ورود و خروج در سهم را بررسی می کند. و همان طور که می دانیم ، از این اندیکاتور هم باید در کنار اندیکاتورهای دیگر استفاده شود.

آموزش اندیکاتور استوکاستیک Stochastic

آموزش اندیکاتور استوکاستیک Stochastic

استوکاستیک stochastic

آموزش اندیکاتور استوکاستیک stochastic

اندیکاتور استوکاستیک stochastic

این اندیکاتوربرای اولین بار  توسط جورج لین به وجود آمده است و به طور کلی از اواخر دهه ۱۹۵۰ مطرح شده است. که به تخمین  قیمت بسته شدن دارایی و محدوده نوسان قیمت در یک دوره از پیش تعیین شده می پردازد. در حالت کلی استوکاستیک به عنوان اسیلاتوری شناخته شده است که  از قیمت سهم و حجم معاملات پیروی نمی کند بلکه چیزی که در این اندیکاتور مهم است سرعت و جهت حرکت قیمت است.

این اندیکاتور از طریق دو فرمول اندازه گیری می شود :

در ابتدا باید این را در نظر داشته باشیم که در  این اندیکاتور هم نقاط اشباع خرید (over bought)  و اشباع فروش  (over sold) اهمیت دارد.   عموما بازه ای که این اندیکاتور در آن نوسان می کند ۲۰ تا ۸۰ است .( البته بازه اصلی که در آن نوسان دارد بین ۰ تا ۱۰۰ است اما  از منظر دیدگاه قدیمی تر بین بازه ۲۰ تا ۸۰ پذیرفته تر است. ) در منابع مختلف ممکن است با اصطلاح بیش فروش یا فروش افراطی که منظور همان اشباع فروش است و همین طور با اصطلاح بیش خرید یا خرید افراطی که همان اشباع خرید می باشد رو به رو گردید . نکته مهمی که باید در نقطه اشباع خرید (خریدافراطی ) مد نظر داشت این است که احتمال کاهش قیمت و شروع روند نزولی در سهم وجود دارد . همچنین در زمانی که در نقطه اشباع فروش (فروش افراطی ) قرار داریم منتظر افزایش قیمت و تغییر روند سهم به حالت صعودی  باید باشیم.

در شکل زیر نقاط اشباع خرید و  اشباع فروش در سهم وخاور در تایم فریم روزانه مورد بررسی قرار گرفته می باشد.

آموزش اندیکاتور استوکاستیک stochastic

فرمول اول :

آموزش اندیکاتور استوکاستیک stochastic

c: قیمت بسته شدن است .

L5 : پایین ترین قیمت بسته شدن طی بازه  زمانی ۵ روزه اخیر  ( بستگی به تحلیلگر دارد ، که می تواند بازه زمانی روزانه ، هفتگی و ماهانه را انتخاب کند. )

H5 : بالاترین قیمت بسته شدن طی بازه زمانی ۵ روزه اخیر ( بستگی به تحلیلگر دارد ، که می تواند بازه زمانی روزانه ، هفتگی و ماهانه را انتخاب کند. )

فرمول دوم

آموزش اندیکاتور استوکاستیک stochastic

اگر بخواهیم نوسانات را در این دو فرمول در نظر بگیریم، شدت نوسان در فرمول اول بیشتر از فرمول دوم می باشد. به طور کلی فرمول اول به خط سریع و فرمول دوم به خط کند معروف می باشند . در شکل زیر خطوط سریع را با خط صاف و خطوط کند به صورت نقطه چین در اندیکاتور استوکاستیک مشخص شده است.

آموزش اندیکاتور استوکاستیک stochastic

زمانی که خط k% که به صورت خطوط صاف می باشد ،خط D% را که به صورت خطوط نقطه چین می باشد را به سمت بالا قطع کند ، می تواند این موضوع به عنوان سیگنال خرید شناسایی شود و همین طور زمانی که عکس این قضیه رخ می دهد و خط k% ، خط D% را به سمت پایین قطع کند این موضوع به عنوان سیگنال فروش برای سهم شناخته می شود. به مثال زیر در مورد این موضوع توجه نمایید:

آموزش اندیکاتور استوکاستیک stochastic

برای درک این اندیکاتور نیازی به دانستن فرمول های بررسی شده  نیست ، بلکه این محاسبات نشان دهنده دقت به کارگرفته شده در اندیکاتور می باشد. استوکاستیک به شما این امکان را می دهد که قیمت در چه زمانی موقعیت اشباع خرید و اشباع فروش را به خودش می گیرد و باید زمانی که در نقطه اشباع خرید قرار دارد ، اقدام به فروش سهم و هنگامی که در نقطه اشباع فروش هست ، اقدام به خرید سهم نمایید . نکته ای که باید در این قسمت مد نظر بگیرد این است که بعد از نقطه اشباع خرید باید منتظر تغییر روند به سمت نزولی بودن و همچنین پس از نقطه اشباع فروش در سهم باید در انتظار صعودی شدن روند سهم باشیم.

واگرایی در اندیکاتور استوکاستیک

واگرایی در این اندیکاتور هم زمانی شکل می گیرد که قیمت جدید شکل گرفته است ولی این روند قیمت توسط اندیکاتور استوکاستیک تایید نشده است. در این قسمت با هر دو نوع واگرایی (مثبت و منفی ) رو به رو هستیم . واگرایی مثبت زمانی شکل می گیرد که قیمت در یک روند نزولی قرار گرفته و اندیکاتور استوکاستیک روندی خلاف جهت قیمت (صعودی ) را دارد. و واگرایی منفی هم به صورت عکس این قضیه می باشد.

نکته

زمانی که واگرایی ها در نقاط اشباع (اشباع خرید و اشباع فروش) به وجود می آید ،  واگرایی قابل اتکا تر می باشد.

بازه ای که این اسیلاتور در آن نوسان می کند ۰ تا ۱۰۰ می باشد. انتخاب نوع بازه زمانی و تایم فریم هم در این اندیکاتور می تواند به صورت روزانه ، هفتگی ، ماهانه و…………… بستگی به معامله گر و دید معاملاتی فرد دارد.

آموزش اندیکاتور استوکاستیک stochastic

شکل بالا نمودار ساعتی سهم تکمبا است. که شاهد واگرایی منفی در اندیکاتور استوکاستیک هستیم و می بینیم که سهم بعد از اتمام روند صعودی خود ، ریزش پیدا کرده  است.

آموزش اندیکاتور استوکاستیک stochastic

نمودار بالا در خصوص سهم خودرو ، در تایم فریم روزانه است. شاهد واگرایی مثبت در اندیکاتور استوکاستیک هستیم . همان طور که در قیمت سهم می بینیم ، بعد از واگرایی (مثبت ) در استوکاستیک شاهد صعودی شدن روند سهم هستیم. واگرایی هم از نوع واگرایی معمولی مثبت می باشد. به این معنا که اندیکاتور موفق به تشکیل کف جدید در روند صعودی شده اما قیمت موفق نشده که کفی بالاتر از کف قبلی خودش بسازد و حالت نزولی به خود گرفته است. ولی چوندر اندیکاتور واگرایی مثبت وجود دارد ، شاهد صعودی شدن روند سهم می باشیم .

نتیجه گیری آموزش اندیکاتور استوکاستیک stochastic

این اندیکاتور امکان اینکه نقاط حمایتی و مقاومتی در روند سهم را شناسایی کنیم مورد استفاده قرار می گیرد و در همین محدوده است که به شناسایی نقاط اشباع خرید و نقاط اشباع فروش مورد بررسی کامل قرار می گیرد. تنظیمات این اندیکاتور بستگی به دید معاملاتی  معامله گران  دارد. زمانی که تایم فریم کوتاه مدت را انتخاب می کنیم ، نوسانات زیادی را در نقاط اشباع (خرید و فروش ) مشاهده می کنیم . اما اگر تایم فریم های بلند مدت تری را انتخاب می کنیم ، نوسانات به صورت کمتری قابل لمس می باشند چون بازه زمانی  معاملاتی بلند مدت تر شده است . و در آخر اینکه این اندیکاتور این امکان را به معامله گر می دهد که سرعت و شتاب قیمت را اندازه گیری کند.


AG0661          کد معرف جهت کارگزاری آگاه