سبزبنا

سبزبنا

مختصص باشیم
سبزبنا

سبزبنا

مختصص باشیم

میانگین متحرک ساده SMA چیست؟

میانگین متحرک ساده SMA چیست؟

میانگین متحرک ساده SMA میانگینی حسابی است که از طریق جمع قیمت های نهایی جدید و تقسیم آن ها بر تعداد دوره های زمانی محاسبه می گردد. میانگین متحرک ساده یا حسابی از طریق جمع قیمت های نهایی سهام برای تعدادی از بازه های زمانی محاسبه می گردد و سپس حاصل جمع را بر همان تعداد دوره تقسیم می کند . میانگین های کوتاه مدت به سرعت به تغییرات صورت گرفته در قیمت پایه واکنش نشان می دهند . انواع دیگری از میانگین های متحرک وجود دارد ، از جمله میانگین متحرک نمایی EMA


میانگین متحرک ساده به شما چه می گوید؟

میانگین متحرک ساده قابل تنظیم است زیرا می تواند به آسانی از طریق جمع قیمت نهایی سهام در تعدادی از بازه های زمانی و سپس تقسیم حاصل جمع بر تعداد دوره های زمانی ،  برای تعداد دوره های زمانی مختلف محاسبه گردد که متوسط قیمت سهام را طی دوره ی زمانی نشان می دهد. میانگین متحرک ساده نوسانات را کاهش می دهد و مشاهده ی روند قیمتی سهام را آسان تر می سازد . اگر میانگین متحرک ساده به سمت بالا برود این به این معناست که قیمت سهام رو به افزایش است و اگر میانگین متحرک ساده به سمت پایین برود این به این معناست که قیمت سهام رو به کاهش است . هرچه چارچوب زمانی میانگین متحرک طولانی تر باشد ، میانگین متحرک ساده یکنواخت تر ( با ثبات تر ) است . میانگین متحرک با بازه ی زمانی کوتاه تر، متغیرتر ( بی ثبات تر ) است اما تفاسیر به داده های منبع نزدیک تر است .

الگوهای ترید محبوب میانگین متحرک ساده

دو الگوی تجاری محبوبی که از میانگین متحرک ساده استفاده می کنند Death cross و golden cross هستند . Death cross زمانی اتفاق می افتد که میانگین متحرک ساده 50 روزه از زیر میانگین متحرک 200 روزه عبور کند . این اتفاق یک سیگنال نزولی در نظر گرفته می شود که می تواند نشانه ی ضرر و زیان باشد .

Golden crossزمانی اتفاق می افتد که میانگین متحرک کوتاه مدت از بالای میانگین متحرک بلند مدت عبور کند که توسط حجم بالایی از مبادلات تقویت شده ، این می تواند نشانه ی افزایش سود بیشتر باشد .

  • تقاطع طلایی یک الگوی نموداری در تحلیل تکنیکال است که پتانسیل افزایش قیمتی قابل توجه را نشان می‌دهد.
  • در یک نمودار، تقاطع طلایی هنگامی رخ می‌دهد که میانگین متحرک کوتاه مدت یک دارایی، میانگین متحرک بلندمدت آن را قطع کرده و بالاتر برود.
  • تقاطع طلایی را می‌توان در تقابل با تقاطع مرگ (death cross) قرار داد که نشان‌دهنده یک بازار خرسی قریب‌الوقوع است.

آموزش اندیکاتور ایچیموکو در تحلیل تکنیکال

این اندیکاتور اولین بار توسط یک روزنامه نگار ژاپنی به نام Goichi Hosoda درسال ۱۹۳۰  طراحی شده است  . در نگاه اول این اندیکاتور کمی پیچیده به نظر می رسد اماجزء اندیکاتورهای پرکاربرد و مفید محسوب می گردد و سیگنال هایی که از آن بدست می آید به خوبی تعریف شده است .  Ichimoku Kinko Hyo ترجمه شده one look equilibrium chart می باشد . مفهوم این جمله اگر بخواهیم بیان کنیم به این صورت است که تحلیلگران با نگاه کردن به نمودار می توانند روند را شناسایی کنند سپس به دنبال سیگنال های خرید و فروش باشند

کاربردهای اندیکاتور ایچیموکو

  1. شناسایی روند سهم
  2. بررسی نقاط حمایت و مقاومت
  3. شناسایی جهت و قدرت روند
  4. بدست آوردن اطلاعات مهم از سهم در بازه زمانی کوتاه
  5. سیگنال های مبنی بر ورود و خروج از سهم
  6. مشخص کردن حد ضرر
  7. شناسایی نقاط برگشت قیمت سهم

نحوه اضافه کردن اندیکاتور در نرم افزار

آموزش اندیکاتور ایچیموکو در تحلیل تکنیکال

همان طور که در تصویر بالا مشخص است ، در قسمت اندیکاتورها و در بخش اندیکاتور های روند دار دسته بندی شده است .

آموزش اندیکاتور ایچیموکو در تحلیل تکنیکال

همان طور که در تصویر بالا نشان داده شده است ، از سه قسمت تشکیل شده که دوره های زمانی در هرکدام از آنها متفاوت می باشد .

اندیکاتور ایچیموکو از چه قسمت هایی تشکیل شده است ؟

در تصویر زیر در قسمت Colors نرم افزار قسمت های مختلف به خوبی نشان داده شده می باشد :

آموزش اندیکاتور ایچیموکو در تحلیل تکنیکال

  •  Kijun Sen (خط آبی) : به این خط ، خط استاندارد گفته می شود . نحوه محاسبه به این صورت است که میانگین بیشترین قیمت را با کمترین قیمت در دوره زمانی ۲۶ روزه محاسبه می کنند .

آموزش اندیکاتور ایچیموکو در تحلیل تکنیکال

  • Tenkan Sen(خط قرمز) : این خط به خط برگشت معروف می باشد . نحوه محاسبه به این صورت می باشد که میانگین بیشترین و کمترین قیمت را در بازه زمانی ۹ روزه محاسبه می کنند.

آموزش اندیکاتور ایچیموکو

  • Chikou Span (خط سبز) : این خط به خط تاخیری شناخته می شود و نحوه محاسبه آن به این صورت می باشد که قیمت بسته شدن امروز نمایانگر قیمت ۲۶ روز گذشته می باشد .

کاربردهای  Chikou Span در آموزش اندیکاتور ایچیموکو

  1. شناسایی روند معاملات
  2. مشخص کردن نقاط حمایتی و مقاومتی سهم

حمایت

آموزش اندیکاتور ایچیموکو در تحلیل تکنیکال

مقاومت

آموزش اندیکاتور ایچیموکو در تحلیل تکنیکال

به مثال زیر توجه نمایید :

آموزش اندیکاتور ایچیموکو در تحلیل تکنیکال

به طور کلی دانستن نحوه محاسبه هر یک از این خطوط ضرورتی ندارد ، نکته مهم این است که بدانید هر کدام از این خط ها چه تفسیرو کاربردی دارند .

آموزش اندیکاتور ایچیموکو در تحلیل تکنیکال

نمودار بالا سهم رکیش در تایم فریم روزانه است . سیگنال هایی که از خطوط مختلف در تصویر بالا بدست می آید به شرح زیر می باشد :

Kijun Sen (خط آبی) : از این خطوط برای شناسایی سرعت تغییرات روند سهم در آینده استفاده می گردد . به این صورت که اگر قیمت بالاتر از خط آبی قرار بگیرد به این معنی می باشد که روند سهم صعودی خواهد شد و هرگاه که قیمت پایین تر از خط Kijun Sen قرار بگیرد احتمال اینکه روند سهم نزولی شود وجو دارد .

Tenkan Sen(خط قرمز) : از این خط بیشتر برای شناسایی روند استفاده می شود . زمانی که به سمت بالا و پایین حرکت می کند به این معنی است که در بازار روند وجود دارد و هرگاه که به صورت افقی درآمد ، در بازار شاهد روند خاصی نخواهیم بود .

شناسایی روند به وسیله این دو خط

روند صعودی : هرگاه Tekan sen ، خط Kijun sen را به سمت بالا قطع کند شاهد صعودی شدن روند هستیم . به مثال زیر توجه نمایید :

آموزش اندیکاتور ایچیموکو در تحلیل تکنیکال

روند نزولی : هرگاه Kijun sen ، خط Teken sen را به سمت بالا قطع کند شاهد نزولی شدن روند سهم می باشیم . به مثال زیر توجه نمایید :

آموزش اندیکاتور ایچیموکو در تحلیل تکنیکال

به تصویر زیر که نمودار روزانه اخابر است توجه نمایید ، روند سهم را همراه با تغییرات KS و TS هم زمان نشان داده است .

آموزش اندیکاتور ایچیموکو در تحلیل تکنیکال

Chikou Span (خط سبز) : سیگنال هایی که با استفاده از این خط می توان استفاده کرد شامل موارد زیر می باشد :

  • زمانی که خط سبز نمودار قیمت را از پایین به سمت بالا قطع کند سیگنالی مبنی بر خرید محسوب می گردد .
  • زمانی که خط سبز نمودار قیمت را از بالا به سمت پایین قطع کند سیگنالی مبنی بر فروش شناسایی می گردد .

ابر کومو در آموزش اندیکاتور ایچیموکو

در نرم افزار Down komo به رنگ بنفش مشخص شده است که شکل زیر تایید می کند :

آموزش اندیکاتور ایچیموکو در تحلیل تکنیکال

تصویر زیر هم نمونه ای از روند نزولی است که توسط ابرکومو نزولی تایید شده می باشد .

آموزش اندیکاتور ایچیموکو در تحلیل تکنیکال

این خطوط ابر کومو از دو خط تشکیل شده است :

Senkou span A : که از طریق بدست آوردن میانگین Tenkan sen و Kijun sen طی دوره زمانی ۲۶ روزه بدست می آید.

Senkou span B : از طریق بدست آوردن میانگین بیشترین و کمترین قیمت در بازه زمانی ۵۲ روزه بدست می آید .

سیگنال های خرید و فروش در آموزش اندیکاتور ایچیموکو

  • سیگنال خرید : زمانی که خط قرمز (منظور Tekan sen ) بالای خط آبی (kijun sen) قرار می گیرد و هم زمان هر دو خط در بالای ابر کومو قرار می گیرند ، نشانی از صعودی شدن روند سهم می باشد  به مثال زیر توجه نمایید :[user_id]

آموزش اندیکاتور ایچیموکو در تحلیل تکنیکال

  • سیگنال فروش : اگر خط آبی (kijun sen) بالای خط قرمز (Tekan sen) قرار بگیرد ، و هم زمان هر دوی این خطوط در پایین ابر کومو قرار بگیرند ، نشان از روند نزولی سهم دارد . به مثال زیر توجه نمایید :

آموزش اندیکاتور ایچیموکو در تحلیل تکنیکال

سیگنال خنثی

زمانی که قیمت در داخل ابر کومو قرار داشته باشد ، اقدام جهت خرید یا فروش سهم نباید صورت بگیرد .

چون در این شرایط  روند سهم به خوبی مشخص نمی باشد . به مثال زیر توجه نمایید :

آموزش اندیکاتور ایچیموکو در تحلیل تکنیکال

روند “فعلی” بازار چیست؟

  • اگر نمودار قیمت بالای ابر کومو باشد >> روند صعودی
  • اگر نمودار قیمت پایین ابر کومو باشد >> روند نزولی
  • اگر نمودار قیمت داخل ابر کومو باشد >> روند خنثی

روند “آینده” بازار چیست؟

  • اگر سنکو اسپن A بالای سنکو اسپن B باشد >> روند صعودی
  • اگر سنکو اسپن A پایین سنکو اسپن B باشد >> روند نزولی
  • اگر سنکو اسپن A برابر با سنکو اسپن B باشد >> روند خنثی

روند چقدر “قدرت” دارد؟

۱- روند صعودی

  • اگر سنکو اسپن A بالای سنکو اسپن B باشد و هر دو خط به سمت بالا (صعودی) باشند. >> قوی
  • اگر سنکو اسپن A بالای سنکو اسپن B باشد و سنکو اسپن A به سمت بالا (صعودی) اما سنکو اسپن B  به صورت صاف باشد. >>  متعادل
  • اگر سنکو اسپن A بالایسنکو اسپن B باشد و سنکو اسپن A به سمت پایین (نزولی) اما سنکو اسپن B  به صورت صاف باشد. >> ضعیف

۲- روند نزولی

  • اگر سنکو اسپن A پایین سنکو اسپن B باشد و هر دو خط به سمت پایین (نزولی) باشند. >> قوی
  • اگر سنکو اسپن A پایین سنکو اسپن B باشد و سنکو اسپن A به سمت پایین (نزولی) اما سنکو اسپن B  به صورت صاف باشد. >> متعادل
  • اگر سنکو اسپن A پایین سنکو اسپن B باشد و سنکو اسپن A به سمت بالا (صعودی) اما سنکو اسپن B  به صورت صاف باشد.>> ضعیف


AG0661          کد معرف جهت کارگزاری آگاه

اندیکاتور CCI


این اندیکاتور حول و حوش خط میانی صفر و بین +100 تا -100 نوسان دارد. خط میانی صفر، همان سطح قیمت متوازن شدۀ میانگین است. هر چه این اندیکاتور از خط میانی صفر بالاتر رود، رسیدن به سقف خرید بیشتر تضمین می شود و هرچه بیشتر وارد محوطۀ منفی شود، پتانسیل بیشتری برای افزایش قیمت وجود دارد.

قیمت متوازن شده به تنهایی نمی تواند به عنوان یک اندیکاتور شفاف نه جهت قیمت آینده را و نه قدرت آن را نشان دهد. همزمان باید به مقادیر بسیار مهم و امتدادهای متقاطع به دقت توجه شود:

  • اگر از سطح +100 بالاتر رود، به معنای احتمال حرکت صعودی بیشتر است.
  • اگر از سطح +100 پایین تر برود، به معنای تغییر جهت 180 درجه ای است و سینگالی برای فروش محسوب می شود.
  • اگر از سطح -100 بالاتر رود، به معنای حرکت نزولی بیشتر است.
  • اگر از سطح -100 پایین تر رود، به معنای تغییر جهت 180 درجه ای است و سیگنالی برای خرید محسوب می شود.
  • اگر از پایین و به شکل صعودی خط میانی صفر را قطع کند به معنای تائید خرید است.
  • اگر از بالا و به شکل نزولی خط میانی صفر را قطع کند به معنای تائید فروش است.

کاهش دوره زمان اندیکاتور منجر به افزایش حساسیت آن میشود. انتقال سطح بحرانی تا 200، اجازه میدهد تانوسان های ناچیز قیمت لحاظ نشوند.


AG0661          کد معرف جهت کارگزاری آگاه

تحلیل بنیادی چیست؟

تحلیل بنیادی چیست؟

تحلیل بنیادی چیست؟

تحلیل بنیادی عبارت است از مطالعه و بررسی شرایط اقتصاد‌ ملی، صنعت و وضعیت شرکت که هدف اصلی از آن، تعیین ارزش واقعی سهام (ارزش‌ذاتی) شرکت‌هاست و معادل انگلیسی آن Fundamental Analysis می باشد.

فاندامنتال معمولاً بر اطلاعات و آمار کلیدی درج شده در صورت‌های مالی شرکت تمرکز می‌نماید تا چگونگی ارزشیابی قیمت سهام را مشخص کند و بخشی از اطلاعات بنیادی، بر اطلاعات و آمار اقتصاد ملی، صنعت و شرکت تمرکز دارد.

تحلیل بنیادی یا فاندامنتال اولین ابزاری است که برای بررسی و تحلیل رفتار بازار بورس و عوامل تاثیرگذار بر آن و با استفاده از اطلاعات گسترده ای همچون: اطلاعات اقتصاد جهانی، طرح‌های توسعه، اقتصاد کلان داخلی، اطلاعات درون شرکت، تحلیل صنایع و… مورد استفاده قرار میگیرد.

در تحلیل بنیادی ، افراد به دنبال پیدا کردن سهامی هستند که کمتر از ارزش واقعی (ذاتی) خود در بازار معامله می شود که این امر با استفاده از اعداد و ارقام صورت های مالی، میزان کالای خرید و فروش شده توسط شرکت، تحلیل هزینه های شرکت، وضعیت کلان اقتصادی و … انجام میگیرد.

زمانی که ارزش بازار کمتر از ارزش ذاتی است، زمان برای خرید مناسب است و بلعکس اگر ارزش بازار بیشتر از ارزش ذاتی باشد زمان برای فروش مناسب است.

معمولا تحلیلگران بنیادی دید بلندمدت تری نسبت به تحلیل گران تکنیکال دارند و نخستین مسئله‌ای که هر سرمایه‌گذار در تحلیل بنیادی باید حل کند، انتخاب صنعت است و پس از انتخاب نوع صنعت، باید شرکت‌هایی را برای سرمایه‌گذاری انتخاب کرد که نسبت به رقبایشان سودآوری بیشتری دارند.

تحلیل بنیادی یا فاندامنتال

در تحلیل بنیادی منابع مختلف و مفیدی برای کسب اطلاعات مرتبط با شرکت وجود دارد از جمله:

  • صورت های مالی و گزارش مالی شرکت مدنظر
  • بازارهای جهانی و داخلی محصولات و مواد اولیه (از نظر قیمت خرید و فروش)
  • مطالعه تحلیل سایر تحلیلگران در خصوص شرکت
  • صورت ها و گزارش های مالی شرکت های مشابه و ذینفع
  • سایت ها و آمارهای جهانی معتبر

رویکرد معمول در تحلیل شرکت ۴ مرحله کلی را در بر می گیرد:

 

تجزیه و تحلیل اقتصاد کشور

تنها بخشی از سوالاتی که تحلیل‌گر بنیادی برای تعیین‌کردن تأثیرات شرایط اقتصادی بر بازار سهام با آنها مواجه‌ میشود به شرح زیر است:

آیا شرایط‌ کلی برای بازار سهام مناسب است یا نه؟ آیا تورم موثر می باشد؟ نرخ‌های ‌بهره در چه وضعیتی هستند؟در حال افزایش است یا کاهش؟ آیا مصرف‌کنندگان کالاها را مصرف ‌می‌کنند؟ تراز تجاری مطلوب می باشد؟ عرضه پول انبساطی است یا انقباضی؟

 

تجزیه و تحلیل صنعت

توجه داشته باشید که وضعیت صنعتی که شرکت در آن قرار دارد، قطعا تأثیر زیاد و قابل‌توجهی بر نحوه فعالیت شرکت دارد. اگر وضعیت صنعت مطلوب و خوب نباشد، بهترین سهام موجود در این صنعت هم نمی‌تواند بازده مناسبی داشته‌ باشد. به‌قول ‌معروف، سهام ضعیف در صنعت قوی، بهتر از سهام قوی در صنعت ضعیف است.

 

تجزیه و تحلیل شرکت‌

بعد از تعیین وضعیت اقتصاد و صنعت که تاثیر قابل توجهی بر نحوه فعالیت شرکت داشتند، خود شرکت نیز باید تجزیه و تحلیل شود تا از سلامت مالی آن اطمینان حاصل‌ شود. تجزیه و تحلیل شرکت، معمولاً از طریق بررسی صورت‌های مالی شرکت انجام‌ می‌شود. از روی این صورت‌ها می‌توان نسبت‌های مالی مفیدی را محاسبه‌نمود.

در یک طبقه‌بندی کلی و با توجه به ماهیت نسبت‌های مالی، نسبت‌های مالی به چهار دسته اصلی تقسیم می‌شوند:

    1.  نسبت‌های نقدینگی
    2. نسبت‌های سودآوری
    3. نسبت‌های فعالیت و کارایی
    4.  نسبت‌های سرمایه‌گذاری و اهرمی

هنگام تحلیل نسبت‌های مالی شرکت، نتایج حاصل از این تحلیل باید با نتایج سایر شرکت‌های موجود در آن صنعت مقایسه‌ شود تا عملکرد شرکت، شفاف‌تر و روشن‌تر گردد.

۱– نسبت‌های نقدینگی (Liquidity ratios)

نسبت‌های نقدینگی در تحلیل تکنیکالافرادی که به تحلیل بنیادی(فاندامنتال) می پردازند مهم است که به نسبت های مالی تسلط داشته باشند که یکی از مهم ترین آن ها نسبت نقدینگی می باشد. نسبت‌های نقدینگی، توانایی نقدی شرکت را بررسی می کند و به بررسی توانایی بازپرداخت بدهی‌های جاری و تعهدات کوتاه‌مدت شرکت می‌پردازد. از مهم‌ترین و رایج‌ترین نسبت‌های این گروه می‌توان، نسبت جاری و آنی را نام برد.

۱-۱  نسبت جاری:

نسبت جاری در واقع توانایی شرکت را در پرداخت بدهی‌های کوتاه‌مدت(جاری) از طریق دارایی‌های کوتاه‌مدت(جاری) نشان می‌دهد. برخی از تحلیلگران معتقدند عدد مناسب برای این نسبت یک می باشد و اگر این نسبت کمتر از یک باشد، شرکت در پرداخت تعهدات کوتاه‌مدت خود دچار مشکل شده.

نحوه محاسبه نسبت:

بدهی جاری/ دارایی‌های جاری = نسبت‌های جاری

تجزیه‌ و تحلیل نسبت:
بالا بودن نسبت جاری به این معناست که بستانکاران می‌توانند نسبت به دریافت اصل وام و سود خود از شرکت، اطمینان کافی داشته باشند و شرکت به‌راحتی می‌تواند کمبود نقدینگی خود را از محل استقراض از بستانکاران تأمین کند. از سوی دیگر به دلیل ارتباط معنادار میان ریسک و بازده، کاهش ریسک بستانکاران در مقابل کاهش بازده سهامداران قرار دارد.

چنانچه نسبت جاری بیش‌ازحد بالا باشد به این معناست که شرکت به نحو مطلوب از دارایی‌های جاری خود برای سودآوری استفاده نمی‌کند. از طرف دیگر پایین بودن این نسبت نشان‌دهنده وضعیت نامطلوب نقدینگی شرکت است و شرکت باید انواع دارایی‌های جاری ازجمله موجودی نقد، حساب‌ها و اسناد دریافتنی، اوراق بهادار کوتاه‌مدت و یا موجودی‌ها را افزایش دهد.

استفاده‌کنندگان از نسبت جاری:
اکثر استفاده‌کنندگان از نسبت‌های جاری، بستانکاران کوتاه‌مدت و اعتباردهندگان به شرکت‌ها می باشند.

۱-۲  نسبت آنی / سریع:

این نوع دارایی شامل وجوه نقد، سپرده‌های بانکی، اوراق بهادار کوتاه‌مدت و حساب‌های دریافتنی است. اگر از دارایی‌های جاری، موجودی کالا و پیش‌پرداخت‌ها را کم کنیم عدد حاصل شده مقدار دارایی‌های سریع شرکت را نشان می‌دهد چون موجودی کالا و پیش‌پرداختی‌ها را نمی‌توان همیشه درکوتاه‌مدت به وجه نقد تبدیل کرد.

نحوه محاسبه نسبت:

بدهی‌های جاری/دارایی سریع = نسبت آنی

*دارایی سریع: مجموع دارایی‌های جاری منهای موجودی کالا و پیش‌پرداخت‌ها

این نسبت ارتباط بین دارایی‌های جاری که به سرعت به وجه نقد تبدیل می‌شوند و بدهی‌های جاری را بیان می‌کند.

تجزیه‌ وتحلیل نسبت:
از بالا بودن عدد نسبت سریع دو  برداشت می‌توان داشت:

  • ایجاد اطمینان خاطر بیشتر برای اعتباردهندگان کوتاه‌مدت شرکت
  • بیش‌ازحد بودن نقدینگی و یا مطالبات شرکت

هر دو عامل ذکر شده به‌ علت ضعف مدیریت شرکت یا محافظه‌کاری بیش‌از حد شرکت در تأمین نقدینگی جاری، اتفاق می‌افتد.

پایین بودن این نسبت بیانگر احتمال وجود مشکلات آتی در پرداخت تعهدات کوتاه‌مدت برای شرکت است. عده ای از تحلیلگران معتقدند درصورتی که نسبت آنی کمتر از یک باشد، شرکت در معرض خطر عدم توانایی پرداخت سریع بدهی‌ها، قرار دارد.

*نسبت آنی شرکت معمولاً از نسبت جاری آن کوچک‌تر است. زیرا موجودی کالا و اسناد پرداختنی که در نسبت جاری وجود دارد در نسبت آنی لحاظ نمی‌شود.

 

۲- نسبت‌های سودآوری Profitability ratios:


نسبت‌های سودآوری در تحلیل تکنیکالدومین نسبت مالی که دانستن آن برای انجام تحلیل بنیادی(فاندامنتال) مهم و کاراست نسبت های سودآوری می باشد که نشان‌دهنده منبع درآمد شرکت و تأثیر آن بر کل سود شرکت می باشد. این نسبت‌ها یکی از شاخص‌های مهم در تعیین کارایی مدیریت شرکت، توانایی در کسب سود یا نرخ بازگشت مناسب در سرمایه‌گذاری‌ هاست. نسبت‌های سودآوری، نحوه تأمین سود شرکت از محل درآمدها، فروش، نرخ بازگشت سرمایه‌گذاری‌ها و … را مورد بررسی قرار می دهد.

۲-۱  نسبت سود ناخالص به فروش:

نسبت سود ناخالص به فروش نشان می‌دهد که از هر یک ریال فروش شرکت، چند درصد سود به دست آمده است. این نسبت، عملیات اجرایی و کسب درآمد شرکت را ارزیابی می‌کند و همچنین توانایی شرکت در کنترل بهای تمام شده کالای فروش‌رفته را بررسی کرده و رابطه‌ی بین فروش و هزینه‌های تولید کالای فروخته‌شده را نشان می‌دهد در واقع نسبت سود ناخالص به فروش، تأثیر غیرمستقیم بهای تمام شده کالا را در سود شرکت نمایش می‌دهد.

نحوه محاسبه نسبت:

۱۰۰* ( فروش / سود ناخالص(قبل از کسر مالیات) )= نسبت سود ناخالص به فروش

نکته مهم اینجاست که به‌منظور محاسبه سود ناخالص کافی است بهای تمام‌شده کالاهای فروخته شده را از مبلغ فروش شرکت، کسر نماییم.

تجزیه‌ وتحلیل نسبت:
بالا بودن نسبت سود ناخالص به فروش، نشان‌دهنده این است که شرکت توانسته کالاهای خود را با قیمتی بالاتر از بهای تمام‌شده به فروش برساند. بالا بودن میزان این نسبت، نشانه خوبی یرای شرکت محسوب می‌شود. زیرا بیانگر میزان سود ناخالص شرکت از هر یک ریال فروش محصولات و خدمات آن است.

رشد این نسبت، موفقیت شرکت در تولید ارزان‌تر کالا یا فروش آن به قیمت بالاتر را نشان می‌دهد. در مقابل، پایین بودن این نسبت،شرکت را ازنظر رقابتی در وضعیت نامناسبی قرار می‌دهد. چنانچه این نسبت را از عدد ۱ کسر کنیم، عدد به‌دست‌آمده نسبت بهای تمام‌شده به فروش را نمایش می‌دهد.

 

۲-۲  نسبت سود عملیاتی:

نسبت سود عملیاتی تأثیر فروش در سود عملیاتی را نشان می‌دهد.نسبت سود عملیاتی نشان‌دهنده این است که هر یک ریال فروش محصولات یا خدمات چه تأثیری در سود عملیاتی شرکت دارد. در واقع سود عملیاتی حاصل تفاوت درآمدهای عملیاتی از هزینه‌های مربوط به تولید محصول مانند بهای تمام‌شده کالا، هزینه‌های اداری و عمومی و توزیع و فروش می باشد.

نحوه محاسبه نسبت:

فروش / سود عملیاتی = نسبت سود عملیاتی

تجزیه‌ وتحلیل نسبت:
بالا بودن نسبت سود عملیاتی نشان‌دهنده موفقیت شرکت در ایجاد سود حاصل از عملیات معمولی خود است. کاهش مستمر این نسبت می‌تواند شرکت را در شرایط پر پر ریسک قرار دهد.

 

۲-۳  نسبت بازده فروش:

نسبت بازده فروش نشان می‌دهد از هر یک ریال فروش چه میزان سود خالص برای شرکت ایجاد شده . این نسبت مقیاس سودآوری شرکت است و هزینه‌هایی مانند هزینه تأمین مالی شرکت که ارتباطی با فروش ندارد، در این نسبت تأثیر داده می‌شود.

نحوه محاسبه نسبت:

فروش خالص/ سود خالص سود(قبل از مالیات) = بازده فروش

تجزیه‌ و تحلیل نسبت:
رشد نسبت بازده فروش، در طول دوره‌های زمانی نشان‌دهنده بهبود عملیات شرکت است و درصورتی‌ که عملیات شرکت در سطح فعلی حفظ شود، می‌توان انتظار بازده بیشتری را در آینده داشت. استمرار روند رو به رشد در نسبت بازده فروش، اغلب در شرایط انحصار کامل برای شرکت ایجاد می‌شود.

 

۲-۴  نسبت بازده ارزش ویژه:

نسبت بازده ارزش ویژه بیان می‌کند از هریک ریال حقوق صاحبان سهام چه میزان سود خالص برای شرکت ایجاد می شود. این نسبت، بازدهی متعلق به صاحبان سهام را نشان می‌دهد.

نحوه محاسبه نسبت:

حقوق صاحبان سهام/ (سود سهام ممتاز)-سود خالص =بازده ارزش ویژه

۱۰۰ * بازده ارزش ویژه =درصد بازدهی ارزش ویژه

نکته مهم ارزش ویژه یا حقوق صاحبان سهام، حاصل تفاضل بدهی‌های جاری از دارایی‌های جاری ترازنامه شرکت است.

تجزیه‌ وتحلیل نسبت:
نسبت بازده ارزش ویژه بیان‌کننده میزان موفقیت شرکت در حداکثر نمودن بازده سهام‌داران عادی است. حقوق صاحبان سهام مجموع سرمایه‌ای است که در اختیار شرکت قرار دارد مسلما بزرگ بودن این نسبت، بسیار مطلوب سهامداران شرکت‌ها است و در حقیقت صاحبان سهام شرکت، این نسبت را مهم‌ترین نسبت مالی می‌دانند زیرا نتایج سرمایه‌گذاری ایشان را نشان می‌دهد.

 

۲-۵  نسبت بازده دارایی‌ها:

نسبت بازده دارایی‌ها نشان‌دهنده آن است که شرکت چگونه از منابع و دارایی تحت اختیار خود برای کسب سود استفاده کرده و برای سرمایه‌گذاران و اعتباردهندگان خود بازدهی ایجاد نموده است. نسبت بازده دارایی‌ها می‌تواند شاخص نهایی برای ارزیابی کفایت و کارایی مدیریت شرکت باشد.

نحوه محاسبه نسبت:

۱۰۰ *( متوسط دارایی‌ها/سود خالص قبل از کسر مالیات) = نسبت بازده دارایی

نحوه محاسبه میانگین یا متوسط دارایی‌های شرکت:

متوسط دارایی‌ها برابر است با مجموع دارایی‌ها در ابتدا وانتهای دوره مالی موردبررسی تقسیم‌بر ۲

تجزیه‌ وتحلیل نسبت:
نسبت بازده دارایی‌ها، بازدهی ایجادشده توسط دارایی‌های شرکت را مشخص می‌کند. بالا بودن عدد حاصل از این نسبت، موفقیت شرکت را در استفاده مناسب از دارایی‌های خود نشان می‌دهد و هر چه عدد نسبت بالاتر باشد، به معنای کسب سود بیشتر از دارایی‌های موجود شرکت خواهد بود.

 

۲-۶  نسبت بازده سرمایه در گردش:

برای توضیح این نسبت ابتدا به بررسی مفهوم سرمایه در گردش می‌پردازیم. سرمایه در گردش شرکت، حاصل تفاضل بدهی‌های جاری از دارایی‌های جاری آن است. در واقع این نسبت بیان‌کننده میزان سود خالص (قبل از کسر مالیات) شرکت از سرمایه در گردش آن است.

نحوه محاسبه نسبت:

سرمایه در گردش/ سود خالص(قبل از کسر مالیات) = نسبت بازده سرمایه در گردش

تجزیه‌ وتحلیل نسبت:
با فرض ثابت بودن سرمایه در گردش، رشد سود خالص موجب افزایش بازده سرمایه در گردش می شود. با توجه به اینکه سرمایه در گردش حاصل تفاوت دارایی‌های جاری از بدهی‌های جاری است و چون دارایی جاری ماهیت نقدی دارد، برای افزایش بازدهی باید به‌طور پی‌درپی در حال تبدیل به هزینه، محصول و مجدداً به دارایی باشد.

۳-نسبت‌های کارایی یا فعالیت activity ratios :

نسبت‌های کارایی یا فعالیت در تحلیل تکنیکالسومین نسبت مالی مهم برای تحلیل بنیادی(فاندامنتال) نسبت فعالیت و کارایی می باشد. نسبت‌های فعالیت یا کارآیی ابزاری است که برای سنجش کاربرد دارایی‌های شرکت استفاده می شود و از طریق ارزیابی میزان فروش و تأثیر دارایی‌ها بر آن، اندازه‌گیری می‌شود. این گروه از نسبت‌ها، حجم فروش شرکت را با سرمایه‌گذاری در دارایی‌های مختلف مانند موجودی کالا، دارایی ثابت و … مقایسه کرده و میزان به‌کارگیری مؤثر منابع شرکت و راندمان عملیات آن را در دوره عملیات ارزیابی می‌کند.

 

کاربرد نسبت‌های فعالیت:
مهم‌ترین عملکرد نسبت‌های گروه فعالیت این است که اقلام ترازنامه را با صورت سود و زیان مرتبط می‌سازد. یکی از نکاتی که در اینجا باید موردتوجه قرار گیرد این است که اقلام ترازنامه در لحظه محاسبه می‌شوند اما اقلام سود و زیان مربوط به یک دوره زمانی خاص هستند که در محاسبه و تحلیل این نسبت، اغلب این موضوع در نظر گرفته نمی‌شود.

انواع نسبت‌هایی که در این گروه قرار دارند شامل موارد زیر است؛

  • دوره گردش موجودی کالا
  • دوره وصول مطالبات
  • دوره گردش مواد و کالای نیم ساخته
  • دوره واریز بستانکاران
  • دفعات گردش سرمایه جاری
  • دفعات گردش سرمایه ثابت
  • دفعات گردش دارایی
  • درصد تغییر فروش

 

۳-۱  دوره گردش موجودی کالا:

گردش موجودی کالا بیانگر این است که موجودی کالا و مواد اولیه شرکت، در یک بازه زمانی مشخص چند بار به فروش رسیده و جایگزین شده است و دوره گردش موجودی کالا، بازه زمانی را نشان می‌دهد که در آن دفعات گردش کالا اتفاق افتاده است که درنتیجه مفهوم دوره گردش موجودی کالا، بازه زمانی موردنیاز برای اینکه یک کالای ساخته‌شده، فروخته شود را نشان می‌دهد.

 

نحوه محاسبه نسبت:
به‌منظور محاسبه نسبت گردش موجودی کالا باید به شیوه زیر عمل نماییم:
دفعات گردش کالا:
دوره گردش موجودی کالا در تحلیل بنیادی

متوسط موجودی کالا:
موجودی کالا در ابتدا و انتهای دوره و همچنین بهای تمام‌شده کالای فروش رفته از صورت سود و زیان قابل‌استخراج است.
دوره گردش موجودی کالا در تحلیل بنیادی
دوره گردش کالا:
دوره گردش موجودی کالا در تحلیل بنیادی

تجزیه و تحلیل نسبت:
بالا بودن نسبت دوره گردش کالا،زمانی رخ می دهد که :

  • چرخه عملیاتی تبدیل مواد و موجودی کالا به وجه نقد، کوتاه است.
  • سرمایه‌گذاری‌ شرکت در موجودی کالا کاهش‌یافته است.
  • فروش شرکت نسبت به موجودی کالا، افزایش بیشتری داشته و شرکت از کارایی عملیاتی بالایی برخوردار است.
  • دوره رکود موجودی کالا در انبار کوتاه است.

پایین بودن نسبت گردش موجودی کالا به دلایل زیر اتفاق می‌افتد:

  • پایین بودن سطح فروش در شرکت
  • نگهداری میزان زیادی از موجودی‌ کالا در شرکت (انبار شدن کالاها)
  • ایجاد خط تولید جدید و عدم تبلیغات برای فروش محصولات آن
  • بالا بودن هزینه‌های نگهداری موجودی کالا در شرکت
  • احتمال بروز مشکل در تأمین مالی شرکت به دلیل پیش‌بینی پایین بودن وجوه نقد آن

 

۳-۲  نسبت گردش دارایی:

این نسبت میزان تأثیرگذاری گردش دارایی‌ها را در کسب درآمد شرکت نمایان می کند و بیانگر این است که چگونه دارایی‌های شرکت برای ایجاد درآمد بکار گرفته می‌شود. با مقایسه این نسبت در دوره‌های گذشته می‌توان به این نتیجه رسید که افزایش دارایی‌ها در کسب درآمد بیشتر توسط شرکت، تأثیرگذار بوده است یا خیر.

نحوه محاسبه نسبت:

 نسبت گردش داراییدر تحلیل بنیادی

تجزیه‌وتحلیل نسبت:
بالا بودن نسبت گردش دارایی‌ها، توانایی شرکت را در استفاده موفق از مجموع دارایی‌ها و امکانات خود نشان می‌دهد.
چنانچه دارایی‌های شرکت افزایش فراوانی داشته باشد اما از طرف دیگر در فروش شرکت رشد چندانی مشاهده نشود، در رابطه با فروش و دارایی‌های آن به نتایج زیر دست می یابیم:

  • افزایش در دارایی‌های جدید بدون برنامه‌ریزی دقیق صورت گرفته است و درنتیجه شرکت دچار تورم در بخش دارایی‌ها شده است.
  • شرکت دارای مشکل بازاریابی در فروش محصولات خود است؛ یعنی بازار محصول اشباع‌شده و شرکت باید به دنبال بازارهای جدید باشد.

 

۳-۳  نسبت گردش دارایی‌های ثابت:

این نسبت بیانگر میزان تأثیرگذاری دارایی‌های ثابت شرکت بر کسب درآمد آن است.

نحوه محاسبه نسبت:

 نسبت گردش دارایی‌های ثابت در تحلیل بنیادی

تجزیه‌وتحلیل نسبت:
بالا بودن نسبت گردش دارایی‌های ثابت نشان دهنده این است که شرکت در استفاده از این دسته از دارایی‌های خود به‌عنوان یکی از عوامل تولید، موفق بوده است. از سوی دیگر پایین بودن این نسبت ناشی از سرمایه‌گذاری بیش‌ ازحد در دارایی‌های ثابت و پایین بودن درآمد شرکت، نسبت به آن است.

 

۳-۴  دوره وصول مطالبات:

هدف از بررسی مطالبات شرکت، آنالیز کیفی حساب‌ها و اسناد دریافتنی می باشد. نسبت دوره وصول مطالبات، به دوره زمانی گفته می‌شود که با فرآیند فروش آغاز و تا وصول وجوه مربوطه ادامه می‌یابد و با بررسی این نسبت درمی‌یابیم شرکت درآمد فروش خود را در چه بازه زمانی به چرخه عملیاتی بازمی‌گرداند.

نحوه محاسبه نسبت:
برای تعیین دوره وصول مطالبات لازم است ابتدا گردش مطالبات را به‌صورت زیر تعیین نماییم:

گردش مطالبات

 دوره وصول مطالبات در تحلیل بنیادی

دوره وصول مطالبات

 دوره وصول مطالبات در تحلیل بنیادی

تجزیه‌وتحلیل نسبت:
چنانچه دوره وصول مطالبات شرکت کوتاه باشد به این معناست که شرکت برای تأمین اعتبار خود و افزایش سرمایه در گردش، بار مالی کمتری دارد و این امر موجب افزایش درآمد شرکت نیز می‌شود و بالا بودن دوره وصول مطالبات بیانگر آن است که شرکت برای فروش کالاهای خود، از شرایط نسیه بسیار زیاد استفاده کرده و یا اینکه برنامه منظمی برای وصول مطالبات خود از بدهکاران ندارد.
دوره وصول مطالبات معیار اندازه‌گیری مدت زمان لازم برای جمع‌آوری وجوه حاصل از فروش به مشتریان است.

۳-۵  دوره گردش عملیات:

دوره گردش عملیات، دوره‌ای است که طی آن شرکت مواد اولیه را خریداری و کالایی را تولید کرده و به دست مشتری می‌رساند و در نهایت وجه نقد را از وی دریافت می‌کند. به بیان ساده دوره گردش عملیات را بر اساس سایر نسبت‌های فعالیت با مجموع دوره وصول مطالبات و گردش موجودی کالا برابر است.

 

نحوه محاسبه نسبت:
نحوه محاسبه نسبت دوره گردش عملیات در شرکت‌های غیرتولیدی با شرکت‌های تولیدی متفاوت است.

در شرکت‌های غیر تولیدی:
دوره گردش موجودی کالا+ دوره وصول مطالبات= دوره گردش عملیات

در شرکت‌های تولیدی:
دوره گردش موجودی کالا+ دوره وصول مطالبات+ دوره تولید کالا = دوره گردش عملیات

دوره تولید کالا:
به مدت‌زمانی که مواد اولیه به کالای ساخته‌شده تبدیل می‌شود، دوره تولید گفته می‌شود.

تجزیه‌ وتحلیل نسبت:
برای تحلیل این نسبت با یک مثال شروع می‌کنیم. فرض کنید دوره گردش عملیات در شرکتی ۳۰ روز است. این یعنی ۳۰ روز طول می‌کشد تا کالاهای خریداری‌شده و موجود در انبار به فروش رسیده و وجوه ناشی از حساب‌های دریافتنی جمع‌آوری و وصول شوند.

شرکتی که دوره گردش عملیات کوتاهی دارد، نیازمند سرمایه در گردش کمتری می باشد. به دلیل اینکه دوره وصول مطالبات پایین‌تری داشته و زمان کمی طول خواهد کشید تا کالای تولیدشده به وجه نقد تبدیل شود.

 

۳-۶  نسبت موجودی کالا به سرمایه در گردش:

سرمایه در گردش تفاوت دارایی جاری از بدهی جاری شرکت می باشد. با توجه به اینکه یکی از اجزای تشکیل‌دهنده دارایی جاری موجودی کالا است، نسبت موجودی کالا به سرمایه در گردش نشان‌دهنده آن است که چه مقدار از سرمایه در گردش شرکت را موجودی کالا تشکیل داده است.

نحوه محاسبه نسبت:

بدهی جاری- دارایی جاری =  سرمایه در گردش

نسبت موجودی کالا به سرمایه در گردش در تحلیل بنیادی

تجزیه‌وتحلیل نسبت:
بالا بودن نسبت موجودی کالا به سرمایه در گردش، نشان‌دهنده این است که شرکت در عملیات جاری خود به مشکل خورده است. تولید موجودی کالا به معنای تبدیل یک دارایی مولد (جاری) به یک دارایی غیر مولد است و تا زمانی که این دارایی به فروش نرسد و وجوه نقد حاصل از آن به چرخه تولید بازنگردد نمی‌توان از عملیات شرکت انتظار بازدهی داشت.

منفی شدن مقدار سرمایه در گردش دلایل متعددی دارد که برخی از آن‌ها عبارت‌اند از:

  • شرکت از محل اعتبارات کوتاه‌مدت برای بدست آوردن دارایی غیر جاری استفاده کرده است.
  • در دوره‌هایی که نسبت منفی شده است بخشی از بدهی‌های بلندمدت که سررسید شده‌اند، موجب افزایش بدهی جاری شده است.

از مهم ترین نکات تحلیل این نسبت این است: زمانی که سرمایه در گردش شرکت مقدار منفی به خود می‌گیرد برای بررسی بهتر وضعیت شرکت بهتر است به ارزیابی نسبت‌های نقدینگی آن در دوره‌های موردنظر بپردازیم.

 

۳-۷  نسبت گردش سرمایه جاری:

سرمایه در گردش بخشی از خالص دارایی‌های جاری است که مستقیم یا غیرمستقیم تسهیلاتی را در چرخه تولید ایجاد می‌کنند و نسبت گردش سرمایه جاری، تأثیر سرمایه در گردش را در فروش شرکت نشان می‌دهد.

نحوه محاسبه نسبت:

نسبت گردش سرمایه جاری در تحلیل بنیادیبدهی جاری- دارایی جاری = سرمایه در گردش

تجزیه‌وتحلیل نسبت:
به ۲ دلیل نسبت گردش سرمایه جاری در یک شرکت افزایش می‌یابد؛ یا مخرج کسر این نسبت که نشان‌دهنده سرمایه در گردش است کاهش یافته و یا صورت کسر که نمایانگر فروش است افزایش داشته است. بهتر است این نسبت در کنار نسبت دوره گردش عملیات، مقایسه و ارزیابی شود.

 

۳-۸  نسبت دوره بازپرداخت بستانکاران:

توجه داشته باشید چنانچه قیمت تمام‌شده کالای خریداری‌شده در طی دوره را بر متوسط بستانکاران که برابر است با مجموع حساب‌ها و اسناد پرداختنی ابتدای دوره و انتهای دوره تقسیم بر ۲، تقسیم کنیم عدد به‌دست‌آمده تعداد دفعات پرداخت به بستانکاران را نشان می‌دهد. حال با تقسیم عدد ۳۶۵ بر نتیجه کسب‌شده (تعداد دفعات پرداخت) نسبت دوره بازپرداخت را نشان می دهد.

 نسبت دوره بازپرداخت بستانکاران در تحلیل بنیادی

۴-نسبت های اهرمی Leverage ratios

نسبت های اهرمی در تحلیل تکنیکالچهارمین نسبت مالی مهم برای تحلیل بنیادی(فاندامنتال) نسبت های اهرمی می باشد که تعدادی از نسبت‌های اهرمی مهم عبارت‌اند از:

  • نسبت بدهی
  • نسبت کل بدهی‌ها به حقوق صاحبان سهام
  • نسبت حقوق صاحبان سهام به دارایی‌های ثابت
  • نسبت کل بدهی به ارزش ویژه
  • نسبت بدهی جاری به ارزش ویژه
  • نسبت بدهی بلندمدت به ارزش ویژه
  • نسبت مالکانه

 

۴-۱  نسبت بدهی:

نسبت بدهی در واقع نشان‌دهنده اهمیت و نقش بدهی‌های جاری و بلندمدت در تأمین کل دارایی‌های شرکت است و بیان می‌کند چه میزان از دارایی‌های کل شرکت از محل بدهی‌ها تأمین‌ شده است.

نحوه محاسبه نسبت:

 نسبت بدهی در تحلیل بنیادی

تجزیه و تحلیل نسبت:
نسبت بدهی، موردتوجه اعتباردهندگان شرکت قرار دارد. بالا بودن نسبت بدهی به این معنا است که شرکت برای تأمین منابع موردنیاز خود، از منابع مالی خارج از شرکت بهره‌مند میگیرد. درنتیجه بستانکاران و وام‌دهندگان مثل بانک‌ها ترجیح می‌دهند نسبت بدهی شرکت کمتر باشد زیرا افزایش این نسبت، افزایش ریسک شرکت را به‌همراه خواهد داشت. بنابراین نسبت بدهی، شاخص و معیار سنجش ریسک مالی شرکت نیز محسوب می‌شود.

 

۴-۲  نسبت دارایی ثابت به ارزش ویژه:

این نسبت نشان می‌دهد چه مقدار از ارزش ویژه شرکت صرف خرید دارایی‌های ثابت شده است.

نحوه محاسبه نسبت:

نسبت دارایی ثابت به ارزش ویژه در تحلیل بنیادی

نکته مهم: ارزش ویژه شرکت برابر با حاصل تفاضل بدهی‌های شرکت از دارایی‌های آن است.

تجزیه و تحلیل نسبت:
پایین بودن نسبت دارایی ثابت به ارزش ویژه، به این معنی است که بخش کمی از ارزش ویژه شرکت صرف خرید دارایی ثابت آن شده است. در نتیجه نقدینگی شرکت بالا بوده و توانایی پرداخت بدهی های جاری خود را خواهد داشت.

۴-۳  نسبت کل بدهی به ارزش ویژه:

این نسبت به بررسی و مقایسه وضعیت بستانکاران(اعتباردهندگان) در مقابل صاحبان سهام شرکت می‌پردازد و قدرت بستانکاران شرکت را در مقایسه با صاحبان سهام نشان می‌دهد.

نحوه محاسبه نسبت:

نسبت کل بدهی به ارزش ویژه در تحلیل بنیادی

نکته: همان‌طور که در مطالب پیشین بیان شد، ارزش ویژه شرکت برابر با حاصل تفاضل بدهی‌های شرکت از دارایی‌های آن است.
مجموع بدهی‌های شرکت نشان‌دهنده قدرت بستانکاران و ارزش ویژه آن نشان‌دهنده قدرت صاحبان سهام است

تجزیه و تحلیل نسبت:
ازآنجایی‌که پایین بودن نسبت بدهی به ارزش ویژه برای شرکت ریسک مالی کمتری را به دنبال دارد، وام‌ و اعتباردهندگان ترجیح می‌دهند این گروه از نسبت‌ها مقادیر کم‌تری داشته باشد. علاوه بر این هر چه تامین سرمایه شرکت توسط صاحبان سهام افزایش یابد، به‌دنبال آن نسبت مالکانه و کنترل صاحبان سهام آن افزایش خواهد یافت و این به معنای هزینه بهره وام کمتر برای شرکت است.

 

۴-۴  نسبت بدهی جاری به ارزش ویژه:

نسبت بدهی جاری به ارزش ویژه، همان‌طور که از عنوان آن مشخص است، ارتباط بین بدهی‌های جاری شرکت را با ارزش ویژه بیان می‌کند.

نحوه محاسبه نسبت:

 نسبت بدهی جاری به ارزش ویژه در تحلیل بنیادی

نکته مهم ارزش ویژه شرکت برابر با حاصل تفاضل بدهی‌های شرکت از دارایی‌های آن است.

تجزیه و تحلیل نسبت:
ازآنجایی‌که بدهی‌های جاری(کوتاه‌مدت) شرکت از محل دارایی‌های جاری آن تأمین می‌شوند، این دسته از بدهی‌ها می‌توانند نقدینگی شرکت را تحت فشار قرار دهند. از طرفی سرمایه در گردش شرکت برابر با حاصل تفاضل بدهی‌های جاری از دارایی‌های جاری شرکت است، درنتیجه رشد بدهی‌های کوتاه‌مدت(جاری) منجر به کاهش سرمایه در گردش شرکت می‌شود.

_ بدهی‌های کوتاه‌مدت، نرخ بهره بالاتری نسبت به سایر بدهی‌ها دارند در نتیجه بالا بودن نسبت بدهی جاری به ارزش ویژه نشان‌دهنده بالا بودن بدهی‌های جاری است و این موضوع می‌تواند باعث کاهش قدرت اهرمی این بخش از بدهی‌ها ‌شود.

_ بالا بودن نسبت بدهی جاری به ارزش ویژه یا روند رو به رشد آن، نشان‌دهنده الزام مدیریت به بازنگری در ساختار سرمایه شرکت است.

 

۴-۵  نسبت بدهی بلندمدت به ارزش ویژه:

این نسبت‌ ارتباط بین بدهی‌های بلندمدت که سررسیدی بیشتر از یک سال دارند را با ارزش ویژه شرکت بررسی می‌کند.

نحوه محاسبه نسبت:
نسبت بدهی بلندمدت به ارزش ویژه در تحلیل بنیادی

این نسبت معمولاً به‌صورت درصد بیان شده و در پایان محاسبه، عدد به‌دست‌آمده را در عدد ۱۰۰ ضرب می‌نماییم.

 

۴-۶  نسبت مالکانه:

نسبت مالکانه بیان کننده این است که چه میزان از دارایی‌های شرکت متعلق به سهامداران می باشد. این نسبت به‌صورت درصد بیان شده و نشان‌دهنده اهمیت سهام‌داران در تأمین دارایی‌های شرکت است.

نحوه محاسبه نسبت:

نسبت مالکانه در تحلیل بنیادیتجزیه و تحلیل نسبت:
هر چه نسبت مالکانه شرکت بیشتر باشد، شرکت به تعهدات خود پایبندتر است و بالا بودن این نسبت نشان‌دهنده این است که شرکت از اهرم مالی استفاده چندانی نمی‌کند و نسبت مالکانه پایین می‌تواند نشان‌دهنده این باشد که شرکت بخش عمده‌ای از سرمایه خود را از محل اعتبارات تأمین کرده و این امر سبب ایجاد ریسک مالی برای آن شده است.

۴-۷  نسبت حقوق صاحبان سهام به کل بدهی‌ها:

این نسبت معیار مناسبی جهت ارزیابی ادعای حقوق صاحبان سهام و اعتباردهندگان به شرکت است. نسبت مورد بررسی، نشان‌دهنده وزن حقوق صاحبان سهام به کل وام‌ها و اعتباراتی است که شرکت دریافت کرده است.

نحوه محاسبه نسبت:
 نسبت حقوق صاحبان سهام به کل بدهی‌ها در تحلیل بنیادی

تجزیه و تحلیل نسبت:
بالا بودن این نسبت نشان‌دهنده حقوق بیشتر سهام‌داران اصلی نسبت به اعتباردهندگان شرکت است و افزایش حقوق صاحبان سهام به‌کل بدهی‌ها، آسیب‌پذیری شرکت را نسبت به ورشکستگی و مخاطرات اقتصادی کاهش می‌دهد.

 

۴-۸  نسبت حقوق صاحبان سهام به‌کل دارایی‌های ثابت:

نسبت حقوق صاحبان سهام به‌کل دارایی‌های ثابت، میزان نقش سهامداران را در تأمین مالی برای خرید دارایی‌های ثابت نشان می‌دهد.

نحوه محاسبه نسبت:

نسبت حقوق صاحبان سهام به‌کل دارایی‌های ثابت در تحلیل بنیادی

 

مزایای تحلیل بنیادی(فاندامنتال):

  • ﺑﺰرﮔﺘﺮﯾﻦ ﻣﺰﯾﺖ تحلیل بنیادی اﻣﻨﯿﺖ در ﻣﻘﺎﺑﻞ اﻣﻮاج رواﻧﯽ ﺑﺎزار اﺳﺖ
  • تحلیل‌های بنیادی مناسب برای سرمایه‌گذاری‌های بلندمدت و تمرکز بر روندهای بلند‌مدت است
  • در نتیجه‌ی تحلیل بنیادی سهام مناسب برای بلندمدت شناسایی می‌شود
  • خطاهای تحلیل بنیادی دارای ضریب پایین‌تری نسبت به خطاهای تحلیل تکنیکال هستند

معایب تحلیل بنیادی(فاندامنتال):

  • تحلیل بنیادی نیاز به تخصص بیشتری در زمینه‌ی مالی دارد
  • بکارگیری تحلیل بنیادی باید نسبت به مشخصه صنایع و شرکت‌ها متفاوت باشد، و لازمه‌ی آن تحقیقات زمان‌بر و پر هزینه است
  • تحلیل بنیادی نیازمند زﻣﺎنی ﻃﻮﻻﻧﯽ ﺟﻬﺖ ﺗﺤﻠﯿﻞ شرکت‌هاست و ﻣﺤﺪودیت‌های اﻃﻼع رﺳﺎﻧﯽ ﺷﺮکت‌ها از موانع آن به حساب می‌آیند
  • تحلیل بنیادی درصورت تغییرات محیطی، تحلیل با خطا مواجه می‌شود
  • تحلیل بنیادی یادگیری آن پیچیده و زمان‌بر است


AG0661          کد معرف جهت کارگزاری آگاه

صورت های مالی شرکتها | مهمترین منبع در تحلیل بنیادی

صورت های مالی شرکتها | مهمترین منبع در تحلیل بنیادی

صورت های مالی شرکتها

خلاصه ای از مقاله شماره۳: در تحلیل بنیادی، ما نیاز به منابع اطلاعاتی داریم تا در خصوص شرکت اطلاعات کمی و کیفی کسب کنیم. از مهمترین این منابع می توان به صورت های مالی شرکتها و یا در حالت کلی تر گزارش های مالی شرکتها اشاره نمود که در این مقاله به آن خواهیم پرداخت. منابع دیگری در تحلیل بنیادی وجود دارند که می توان به سایتها و منابع آماری معتبر داخلی و خارجی، گزارشات مالی شرکت های رقیب یا شرکت های بالادستی و پایین دستی، تحلیل سایر تحلیل گران از آن شرکت، مصاحبه مدیران شرکتها، برنامه بودجه کشور و اخبار خبرگزاری ها اشاره نمود.

صورت های مالی، ویترینی برای شرکتها

اجازه دهید قبل از اینکه بخواهیم بگوییم صورت مالی چیست، به توضیح آن در قالب یک مثال بپردازیم. تصور کنید شما برای خرید پوشاک به بازار یا پاساژ پوشاک مراجعه کرده اید. در نگاه نخست، تنها راه شناخت شما از اجناس مغازه ها(از نظر کیفیت، قیمت، برند و …) ویترین آن مغازه ها است. یعنی شما با دیدن ویترین آن مغازه تشخیص خواهید داد که آیا مغازه ای که تصمیم به ورود آن را دارید دارای اجناس با مشخصات مد نظر شما هست یا خیر، قیمت اجناس آن مغازه بر اساس بودجه شما می باشد یا خیر و سوالات دیگر. در نهایت ما برای شناخت مغازه ها به ویترین آنها توجه می کردیم. اگر به شرکت ها بخواهیم در حالت کلی نگاه کنیم مانند مغازه ها هستند که برای شناخت آن می بایست به ویترین آنها نظاره گر باشیم. صورتهای مالی شرکتها حکم ویترین مغازه ها را دارند. یعنی شما برای شناخت شرکتها به صورتهای مالی آنها نیاز دارید.

حسابداری دانشی است که با بکارگیری آن، اطلاعات مربوط به معاملات و عملیات مالی و رویدادهای دارای اثر مالی بر یک موسسه ، جمع آوری ،تجزیه وتحلیل ، اندازه گیری ، ثبت ، طبقه بندی ، تجمیع ، تلخیص و گزارش می شود.

 صورتهای مالی، متشکل از اعداد و ارقامی است که از صدها تا ده ها هزار مبادلات و رد و بدل های مالی ایجاد شده است. هر گونه مبادله ای که جنبه مالی و پولی داشته باشند(مانند فروش، هزینه، تسهیلات و …)، تأثیر آن در صورتهای مالی دیده خواهد شد.  صورت های مالی نتیجه یک سیستم حسابداری است که برای درک بهتر آن می توانید تصویر زیر را مشاهده نمایید.

صورت های مالی شرکتها | مهمترین منبع در تحلیل بنیادیصورتهای مالی اساسی شرکتها

شرکتها، ۴ صورت مالی اساسی دارند و هر یک برای استفاده کنندگان از آنها نقش خاص خود را دارند. ترازنامه، صورت سود و زیان، صورت جریان وجوه نقد و صورت سود و زیان جامع، صورتهای مالی اساسی را تشکیل می دهند. صورتهای مالی اساسی در هر صورت، در تحلیل مالی مورد استفاده قرار می گیرند ولی نتایج تحلیل چنین صورتهایی زمانی معتبر است که در تهیه و ارائه آنها از اصول متداول حسابداری تبعیت شده باشد.

همانطور که در مقاله های پیشین هم ذکر کردیم، صورت های مالی شرکتها از اصلی ترین منابع برای تحلیلگران بنیادی می باشد. صورتهای مالی شرکت هایی که در بازار سرمایه پذیرفته می شوند در سامانه جامع اطلاع رسانی ناشران یا همان کدال قابل دریافت می باشد.

چرا باید از صورتهای مالی استفاده کنیم؟

شما به عنوان یک تحلیلگر بنیادی در بازار سرمایه، باید قادر باشید تا به چند سوال زیر پاسخ دهید:

۱- ارقام چه می گویند؟

۲- ارقام در ارتباط با یکدیگر چه معنایی دارند؟

۳- ارقام برچه مشکلات، کمبودها وفزونی ها دلالت دارند؟

۴- صورتهای مالی در حل چه مشکلات و اتخاذ چه نوع تصمیـمات و چگونه کمک می کنند؟

اعتماد و اطمینان به صورتهای مالی

صورت های مالی شرکتها(پذیرفته شده در بازار سرمایه) به دو قسم تقسیم می شوند: حسابرسی شده و حسابرسی نشده. شرکت ها باید طی فواصل زمانی ۶ ماهه و سالانه گزارش خود را علاوه بر حسابرسی نشده، به صورت حسابرسی شده نیز روانه کدال نمایند. منظور از حسابرسی شده این است که موسسه ای به عنوان ناظر، به بررسی صحت تهیه و ارائه صورت های مالی مطابق با قوانین و استاندارد های موجود می پردازد. در بخش های بعدی به تفصیل در خصوص گزارش های حسابرس و بندهای آن خواهیم پرداخت.

استفاده کنندگان صورتهای مالی

 استفاده کنندگان از اطلاعات حسابداری به دو گروه، تحت عنوان استفاده کنندگان درون سازمانی و برون سازمانی طبقه بندی می شوند. استفاده کنندگان درون سازمانی همانند مدیران شرکت، مشاوران شرکت و … می باشند اما استفاده کنندگان خارجی شامل سهامداران، تسهیلات دهندگان، مالیات، تحلیلگران و … می باشند که هر یک به مقاصد خاصی از این گزارشها استفاده می کنند. در عین حال به طور کلی استفاده کنندگان بیرونی به دو گروه سرمایه گذاران و اعتبار دهندگان تقسیم بندی می شوند که هر دو گروه، به اطلاعات درباره سودآوری و ثبات واحد تجاری نیازمند بوده و هرگونه تغییراتی که منجر به افزایش یا کاهش سودآوری و عدم ثبات می گردد، باید جهت کمک به تصمیم گیری مورد توجه قرار گیرد.

صورت های مالی شرکتها | مهمترین منبع در تحلیل بنیادی


AG0661          کد معرف جهت کارگزاری آگاه

مفهوم ترازنامه و کاربرد آن در تحلیل بنیادی

مفهوم ترازنامه و کاربرد آن در تحلیل بنیادی

ترازنامه و کاربرد آن در تحلیل بنیادی

چکیده مقاله قبلصورت های مالی اساسی شرکت ها به چهار دسته تقسیم می شوند: ترازنامه، صورت سود و زیان، صورت جریان وجوه نقد و صورت سود و زیان جامع. اطلاعات و صورت های مالی از لحاظ کاربری به دو دوسته تقسیم می شوند. اطلاعات درون سازمانی که معمولاً برای سطوح مختلف مدیریت شرکت تهیه و آنها را در تصمیم گیری های مختلف یاری می دهد و اطلاعات برون سازمانی که معمولاً در اختیار اشخاص ذیحق، ذینفع و ذیعلاقه شامل سرمایه گذاران خصوصی، اعطا کنندگان تسهیلات مالی، مقامات مالیاتی و… گذارده می شود. اطلاعات درون سازمانی را سیستم های حسابداری مدیریت و حسابداری صنعتی فراهم می آورند، اما اطلاعات برون سازمانی قاعدتاً قابلیت دسترسی عمومی دارد.

در ابتدای کار لازم است بگوییم که قبل از اینکه بخواهید به تحلیل صورت مالی شرکتی بپردازید لازم است که حتماً ابتدا آنها را بشناسید و پس از شناخت کافی در خصوص آنها، به سراغ تحلیل صورت های مالی بروید.

ترازنامه، صورتی برای سنجش وضعیت مالی شرکت ها

گزارشی که اطلاعات درباره منابع اقتصادی(دارایی ها)، تعهدات اقتصادی(بدهی ها) واحد تجاری و تفاوت بین داریی ها و بدهی ها که بیانگر حقوق مالکین است در یک مقطع زمانی معین ارائه دهد، ترازنامه یا صورت وضعیت مالی نامیده می شود. همانطور که گفتیم به ترازنامه(بیلان)، صورت وضعیت مالی نیز گفته می شود. چرا که وضعیت مالی شرکتها را در یک لحظه از زمان نشان می دهد. ترازنامه را به دوربین عکس برداری نیز تشبیه می کنند. از این نظر که هر دو وضعیت داخل تصویر را صرفاً برای لحظه ای از زمان نشان می دهند.

قبل از اینکه بخواهیم در مورد ترازنامه به صورت مفصل به بحث بپردازیم ابتدا باید ببینیم که شکل و ظاهر ترازنامه به چه صورتی است.

نمونه ترازنامه

در تصویر زیر می توانید نمونه از از یک ترازنامه را مشاهده نمایید.

ترازنامه و کاربرد آن در تحلیل بنیادی |خلاصه ای از دارایی ها، بدهی ها و حقوق صاحبان سهاماقلام یک ترازنامه

شکل و قالب کلی ترازنامه برای هر صنعت و شرکتی مانند تصویر بالا است. ترازنامه مانند حرف T بزرگ است که سمت راست آن نمایانگر دارایی های یک شرکت و سمت چپ آن نشان دهنده بدهی ها(تعهدات) و حقوق صاحبان سهام(حقوق مالکانه) شرکت است. به بیان ساده تر، شما فرض نمایید که برای جیب یا کیف پولتان ترازنامه ای تهیه می کنید، آنگاه هر چه داخل کیف پولتان داشته باشید در سمت راست (دارایی ها) قرار می گیرد. سمت چپ بیانگر آن است که شما آنچه در کیف پول خود دارید بخشی برای خودتان است و بخشی دیگر برای طلبکاران از شما(بدهی ها). حال اگر بدهی شما صفر باشد چه اتفاقی می افتد؟ در پاسخ باید گفت که مالکیت تمام دارایی ها در اختیار صاحب دارایی می باشد.

در بخش بعدی مقاله در خصوص جزئیات اقلام ترازنامه بحث خواهیم نمود.

منابع و مصارف یک شرکت

شرکتها، منابعی را تأمین می کنند تا برای رفع نیازهای خود مصارف نمایند. اگر ما بخواهیم متوجه شویم که شرکت از چه منابعی برای خود استفاده کرده است باید سمت چپ ترازنامه را بنگریم. منابعی که شرکت ها استفاده می کنند شامل بدهی ها(تسهیلات دریافتی، حساب های پرداختنی و…) و حقوق صاحبان سهام(سرمایه، سود انباشته و ….) می باشد. شرکت ها این منابع را در سرفصل های سمت راست ترازنامه(دارایی ها) مصرف می کنند(مانند خرید دارایی ثابت، مواد اولیه، موجودی نقد و بانک و ….).

همیشه در ترازنامه شرکت ها یک معادله وجود دارد:

ترازنامه و کاربرد آن در تحلیل بنیادی |خلاصه ای از دارایی ها، بدهی ها و حقوق صاحبان سهام

اگر بخواهیم معادله بالا را با مثال کیف پول که ذکر کردیم ترکیب نماییم به این نتیجه می رسیم که پول یا کارت اعتباری که در کیف ما(به عنوان دارایی) وجود دارد، با از طریق استقراض به دست آورده ایم(بدهی) یا مالک آن دارایی خودمان هستیم(حقوق صاحبان سهام). طبیعتاً، هر چه شرکت دارایی خود را از طریق استقراض(بدهی) کسب کرده باشد شرکت اهرمی تر و ریسک مالی و ورشکستی آن شرکت افزایش خواهد یافت.

مفهوم نسبت قیمت به فروش(P/S) در تحلیل بنیادی

مفهوم نسبت قیمت به فروش(P/S) در تحلیل بنیادی

مفهوم نسبت قیمت به فروش(P/S) در تحلیل بنیادی

در این مطلب در خصوص یکی از مباحث مهم در تحلیل بنیادی آموزشی را خدمت شما ارائه خواهیم داد.

نسبت P/S برابر است با نسبت قیمت بازار(price)  هر سهم به فروش(sale) هر سهم.اعتقاد بر این است که رشد فروش ثابت و قوی وسیله‌ای برای رشد شرکت است،بدین معنی که رشد شرکت باید از رشد فروش آغاز شود.در شرکت‌هایی که زیان و یا جریان نقدی منفی دارند و یا در شرکت‌های رشد یافته سیکلی و با سود نزدیک به صفر ،این نسبت می‌تواند کمک بیشتری برای داشتن برآورد صحیح نسبت به شرکت به ما بکند.

به‌طورکلی نیز با توجه به امکان دستکاری کمتر فروش نسبت به سود و همچنین پایداری بیشتر فروش نسبت به سود و جریان نقدی،محاسبه این نسبت می‌تواند دقت تحلیل و ارزیابی شرکت مورد نظر را افزایش دهد.

مثال:در شکل زیر مقدار فروش شرکت ایران‌خودرو از آخرین صورت سود و زیان شرکت (۳ماهه ۹۴) استخراج شده است:

مفهوم نسبت قیمت به فروش(P/S) در تحلیل بنیادی

برای محاسبه نسبت (P/S) ابتدا مقدار فروش به ازای هر سهم را محاسبه می‌کنیم:

   ۳۱۲۵۳۳۲۰۰۰۰۰۰۰/۱۲۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰=۲۶۰۴

ارزش بازار هر سهم ایران‌خودرو نیز در حال حاضر ۲۰۲۳ ریال است.درنتیجه P/S هر سهم ایران‌خودرو برابر خواهد شد با:

۲۰۲۳/۲۶۰۴=۰٫۷۷

عدد ۰٫۷۷ محاسبه شده در بالا به این معنی است که قیمت هر سهم ۰٫۷۷ برابر فروش به ازای هر سهم شرکت است. این نسبت هر چه کمتر باشد می تواند بیانگر پایین بودن قیمت سهم باشد

آموزش واگرایی در اندیکاتورها

آموزش واگرایی در اندیکاتورها

آموزش واگرایی در اندیکاتورها

در ابتدا  اندیکاتورها  را معرفی می کنیم  و در ادامه آموزش انواع واگرایی ها که در قیمت و اندیکاتورها به وجود می آید را ارائه می کنیم .

اندیکاتور چیست ؟

اندیکاتورها ابزارثانویه ای هستند که بر مبنای محاسبه قیمت ، حجم معاملات ، جریانات نقدی پولی حرکات و نوسانات واقعی قیمت در محاسبه می کنند.

کاربرد این اندیکاتورها این است که در واقع این امکان را برای تحلیلگر فراهم می کند که اطلاعات اضافی و مازاد بر روند کلی سهم جمع آوری کند.

اندیکاتورها را از یک منظر به دو دسته زیر تقسیم می کنند :

۱٫ اندیکاتورهای پیشرو (Laeding): این نوع از اندیکاتور ها به عنوان یک نوع سیگنال برای شناسایی رویدادهایی در آینده شناخته شده اند. در واقع ماهیت پیش بینی رخدادهای صورت گرفته در قیمت را دارد. عمده اندیکاتورهای پیشرو شامل اسیلاتورها می شوند. منظور از اسیلاتورها هم این است که در یک بازه خاصی در حال نوسان هستند . برای مثال : اندیکاتور RSI  به عنوان یکی از اندیکاتورهای پبشرو هست و در عین حال جزء اسیلاتورها هم می باشد چون در بازه ۰ تا ۱۰۰ است ( ولی به طور معمول بین  ۳۰ تا ۷۰ ) در حال نوسان هستند. در طول صورت گرفتن این نوسان ، نقاط اشباع خرید  (over bought) و اشباع فروش (over sold) هم مورد بررسی قرار می گیرد. در شکل زیر نمونه ای از اشباع خرید و اشباع فروش در RSI مشخص شده است. زمانی که با اشباع خرید در روند مواجه می شویم باید اتظار داشته باشیم که روند به مرور روند کاهشی به خودش بگیرد و در صورتی که به نقطه اشباع فروش می رسیم ، روند آماده این است که وارد روند صعودی بشود.

آموزش واگرایی در اندیکاتورها

۲٫ اندیکاتورهای تاخیری (Lagging): این اندیکاتور اطلاعات مفید و ارزشمندی در خصوص سهم ، در طول روند در اختیار  تحلیلگر قرار می دهد. در اصل حالت پیش بینی روند را که در اندیکاتور پیشرو می باشد را ندارد. تمرکز بیشتر این اندیکاتورها به روی روند معاملاتی هست و اینکه کمتر سیگنال های خرید و فروش را به معامله گران می دهند. باند بولینگر و میانگین متحرک نمونه هایی از این اندیکاتورها می باشند.

شکل زیر مثالی از باند بولینگر در سهم وپاسار در نمودار روزانه است.

آموزش واگرایی در اندیکاتورها

در نمودار باند بولینگر به عنوان خطوط حمایتی و مقاومتی عمل کرده است. خطوط پایین به عنوان حمایت سهم و خطوط بالایی هم مقاومت های سهم محسوب می گردند. در آموزش های بعدی به طور مفصل باند بولینگر مورد بررسی قرار خواهد گرفت.

واگرایی چیست ؟

واگرایی در حالت کلی به معنای حرکت قیمت و اندیکاتور در خلاف جهت یکدیگر می باشد و نتیجه این امر عموما این است که در هنگام وقوع واگرایی قیمت از ادامه حرکت می ایستد و تغییر جهت می دهد. مشاهده واگرایی در اندیکاتورها به عنوان یکی از سیگنال های بسیار قوی در علم تحلیل تکنیکال شناخته شده است.

انواع واگرایی

واگرایی به دو دسته تقسیم می شود :

۱٫ واگرایی معمولی (Regural Divergence ) :

خود این واگرایی معمولی به دو دسته واگرایی مثبت و واگرایی منفی تقسیم می شود .

واگرایی معمولی منفی :  زمانی به وجود می آید که قیمت سقف جدیدی تشکیل می دهد ، اما اندیکاتور موفق نمی شود که سقف جدیدی بالاتر از سقف قبلی  تشکیل دهد .

آموزش واگرایی در اندیکاتورها

همان طور که در مثال بالا مشاهده می کنیم (نمودار ساعتی سهم خساپا ) واگرایی منفی (RD) وجود دارد. قیمت سقف جدید تشکیل داده در حالی که اندیکاتور موفق به این کار نشده است و به وجود آمدن این حالت خودش می تواند هشداری باشد مبنی برای اینکه کنترل ریسک صورت بگیرد چون امکان نزول بازار توسط اندیکاتور MACD  تایید شده است.

برای معامله گران سفته باز (منظور از سفته بازارن ، افرادی است که به فکر بدست آوردن سود در بازه زمانی کوتاه مدت هستند) این واگرایی منفی  نشانه ای از این می باشد که روند بازار وارد یک فاز نزولی جدید می شود و در نتیجه چشم انداز معاملاتی را مطلوب برانداز نمی کنند.

واگرایی معمولی مثبت : این نوع واگرایی در روند نزولی به وجود می آید و به این صورت است که قیمت موفق به تشکیل کف جدید ، پایین تر از کف قبلی خود  می شود اما اندیکاتور نمی تواند کف جدید بسازد. نمودار زیر این مطلب را به خوبی نشان می دهد .

همان طور که در مثال بالا مشاهده می کنیم (نمودار ساعتی سهم خساپا ) واگرایی منفی (RD) وجود دارد. قیمت سقف جدید تشکیل داده در حالی که اندیکاتور موفق به این کار نشده است و به وجود آمدن این حالت خودش می تواند هشداری باشد مبنی برای اینکه کنترل ریسک صورت بگیرد چون امکان نزول بازار توسط اندیکاتور MACD تایید شده است. برای معامله گران سفته باز (منظور از سفته بازارن ، افرادی است که به فکر بدست آوردن سود در بازه زمانی کوتاه مدت هستند) این واگرایی منفی نشانه ای از این می باشد که روند بازار وارد یک فاز نزولی جدید می شود و در نتیجه چشم انداز معاملاتی را مطلوب برانداز نمی کنند. واگرایی معمولی مثبت : این نوع واگرایی در روند نزولی به وجود می آید و به این صورت است که قیمت موفق به تشکیل کف جدید ، پایین تر از کف قبلی خود می شود اما اندیکاتور نمی تواند کف جدید بسازد. نمودار زیر این مطلب را به خوبی نشان می دهد .

نمودار بالا نمودار ساعتی سهم خساپا است . همان طور که مشخص است بعد از مشاهده واگرایی مثبت در اندیکاتور در حالی که قیمت  سهم روند نزولی دارد ، شاهد صعودی شدن روند  و رشد  سهم هستیم .

 ۲٫ واگرایی مخفی : این نوع از واگرایی معمولا زمانی تشکیل می شود که قیمت در حال اصلاح شدن خودش می باشد. این واگرایی به دو دسته

الف : واگرایی مخفی مثبت : زمانی به وجود می آید که قیمت موفق می شود کفی بالاتر از کف قبلی خودش تشکیل بدهد اما اندیکاتور یک کف پایین تر از کف قبلی خودش تشکیل می دهد . در شکل زیر به خوبی تناقض بین قیمت و اندیکاتور را مشاهده می کنید.

آموزش واگرایی در اندیکاتورها

همان طور که مشخص است در شکل ، روند شکل صعودی به خودش پس از مشاهده واگرایی مخفی مثبت در نمودار قیمت به خود گرفته است.

ب : واگرایی مخفی منفی : این حالت که طی یک روند نزولی به وجود می آید ، قیمت قدرت اینکه به سقف قبلی خودش برسد را ندارد اما اندیکاتور موفق می شود که یک سقفی بالاتر از سقف قبلی خودش بزند. که موضوع خودش می تواند به عنوان هشداری برای ریزش سهم باشد که باید در نظر داشته باشیم.

آموزش واگرایی در اندیکاتورها

همان طور که در تصویر مشخص است ، قیمت موفق نشده سقف جدیدی بسازد در نتیجه ، وارد یک روند نزولی شده است . (با فلش در شکل مشخص شده است)

مثال هایی از انواع واگرایی

واگرایی مثبت در نمودار وساخت

شکل زیر نمودار روزانه وساخت است . که در آن واگرایی مثبت مشاهده می شود. در این شکل اندیکاتور RSI مورد بررسی قرار گرفته است.

آموزش واگرایی در اندیکاتورها

همان طور که دیده می شود با اینکه از اتصال کف های قیمت سهم  روند نزولی دارد ، اما در اندیکاتور همان کف های متناظر روند صعودی داشته و در نتیجه اینجا واگرایی مثبت رخ داده است ، که باعث رشد سهم در کوتاه مدت شده است . زمانی که از اسیلاتور  RSI  برای تشخیص واگرایی استفاده می کنیم ، به دلیل اینکه این اندیکاتور جزء اسیلاتورها  می باشد ، نقاط اشباع خرید و اشباع فروش  را به خوبی در آن مشخص است می تواند  برای شناخت واگرایی در روند سهم عامل مهمی به شمار آید. زیرا معمولا واگرایی ها در نقاط اشباع خرید و یا فروش رخ می دهد ( برای آشنایی بیشتر با این اندیکاتور مطلب آن را مطالعه نمایید)

واگرایی مثبت در اندیکاتور MFI در شرکت ایران خودرو و تغییر روند سهم

آموزش واگرایی در اندیکاتورها

این تصویر نمودار ساعتی در نمودار قیمت ایران خودرو است و اندیکاتور MFI در آن بررسی شده است. همان طور که مشاهده می کنیم ، نمودار قیمت باروند نزولی همراه بوده ولی اندیکاتور MFI  روندی صعودی به خودش گرفته و در نهایت سهم با واگرایی مثبت همراه بوده و نمودار با افزایش قیمت رو به رو شده است.

 واگرایی منفی در اندیکاتور CCI بانک ملت

آموزش واگرایی در اندیکاتورها

نمودار بالا که سهم وبملت در نمودار روزانه  است ، واگرایی منفی در اندیکاتور CCI را نشان می دهد. و همان طور که می بینیم سهم بعد از واگرایی ، ریزش کوتاهی را تجربه کرده است.

نتیجه گیری و جمع بندی

برای تکنیکالیست ها واگرایی عاملی مهمی برای تخمین  روند سهم که از طریق شناسایی آن امکان متنوع سازی پرتفوی  آنها فراهم شود بسیار حائز اهمیت است. تشخیص این واگرایی ها به کمک اندیکاتورها  و روند قیمتی سهم صورت می گیرد . به همین دلیل اندیکاتور جزء ابزارهای دقیق برای شناسایی واگرایی ها محسوب می شوند. در آخر این نکته مهم را مد نظر داشته باشید که  واگرایی چون خلاف جهت مسیر حرکت سهم است ، امکان اینکه مسیر کامل نشود وجود دارد و اگر مبنای خرید را  فقط بر پایه واگرایی ها قرار بدهیم درصد شکست در معاملات افزایش پیدا می کنند.

آموزش اندیکاتور MACD

آموزش اندیکاتور MACD

اندیکاتور MACD مک دی چیست؟

اندیکاتور MACD مخفف عبارت Moving Average Convergence Divergence  است . این عبارت به معنی همگرایی (Convergence) و واگرایی (Divergence)  میانگین متحرک است .  این اندیکاتور ابداع آقای جرالد بی اپل است . از این اندیکاتور در تحلیل تکنیکال برای به دست آوردن قدرت ، جهت و شتاب در یک روند استفاده می شود .این اندیکاتور در اغلب موارد با استفاده از  قیمت پایانی محاسبه می شود . بر خلاف اندیکاتور های دیگر اندیکاتور  MACD  فرمول سختی برای محاسبه خود ندارد

انواع اندیکاتور MACD:

اندیکاتور به اصطلاح اکثر فارسی زبانان مک دی دو نوع دارد ، MACD جدید  ,  MACD قدیم که از لحاظ ظاهری با هم مقداری تفاوت دارند . در اینجا هر دو این اندیکاتور ها را برای شما آموزش می دهیم . در شکل زیر دو نوع و شکل اندیکاتور MACD قدیم (classic MACD)  و  جدید را مشاهده می کنید. همانطور که می بینید با وجود اینکه کارایی هر دو تقریبا مشابه است اما از نظر ظاهری با هم تفاوت دارند که در این مطالب  کاربرد هر دو را توضیح می دهیم

آموزش اندیکاتور MACD

بخش های اندیکاتور MACD (مک دی)

اندیکاتور مک دی کلاسیک(در شکل بالا  اندیکاتور بالایی) شامل یک هیستوگرام (خطوط عمودی مشکی) و دو خط است که در اینجا این دو خط با آبی و قرمز نشان داده شده اند . خط قرمز رنگ با نام خط سیگنال (Signal) و خط آبی رنگ با نام خط MACD  شناخته می شوند.

اندیکاتور MACD جدید نیز از یک هیستوگرام و یا همان نمودار میله ای و خط قرمز رنگ که همان خط سیگنال است تشکیل شده است

کاربرد اندیکاتور MACD:

همانطور که گفته شد از اندیکاتور MACD استفاده های متفاوتی می شود . از جمله محاسبه واگرایی MACD همانطور که در شکل زیر می بینید زمانی که واگرایی در  اندیکاتور MACD و خط روند اتفاق افتاده است بعد از آن ریزش سهم ایران خودرو اتفاق افتاده است و برعکس این موضوع نیز صادق است ( اینکه واگرایی چیست را به طور مفصل در آموزش های تکنیکال و یا مطالب بعدی آموزش ببینید )

آموزش اندیکاتور MACD

همچنین زمانی که دو خط سیگنال و مک دی همدیگر را قطع می کنند نیز نوعی سیگنال خرید و فروش محسوب می شود که البته به تنهایی قابل استفاده نیست و باید حتما در کنار ابزار های دیگر تحلیل تکنیکال درست استفاده شود ، در شکل زیر این نوع سیگنال را همزمان در هر دو اندیکاتور نشان داده ایم.

آموزش اندیکاتور MACD

از اندیکاتور مکدی برحسب مورد در موارد دیگری مثل موج شماری امواج الیوت و یا تلفیق با اندیکاتور های دیگر برای خرید و فروش استفاده می شود که بسته به جای خود در همانجا باید آموزش دید.

نحوه محاسبه در مک دی قدیم و جدید و توضیح اجزا MACD

خط MACD = تفاضل میانگین نمایی ۱۲ روزه قیمت از ۲۶ روزه آن

MACD = [stockPrices,12]EMA – [stockPrices,26]EMA

خط سیگنال : میانگین نمایی ۹ روزه اندیکاتور MACD

signal = [MACD,9]EMA

هیستوگرام MACD در مک دی کلاسیک: تفاوت بین خط سیگنال و خط مک دی است ، به همین خاطر هر زمان که این دو به هم رسیده اند هیستوگرام نیز صفر شده است

در مک دی جدید خط سیگنال تبدیل به همان هسیتوگرام و یا نمودار میله ای شده است . اگر دقت کنید در اندیکاتور پائینی که مک دی کلاسیک است هیستوگرامش دقیقا مثل خط MACD نوسان می کند . و خط قرمز رنگ همان خط سیگنال است